بررسی ادعای صوفیه بر تقریر سماع توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر دلایل متصوفه در حجیت سماع، سیرهی اسلاف و گذشتگان ایشان است که یا در افسانهها و یا در احوالات ایشان نقل شدهاست. میدانیم که دین مقدس اسلام دارای ضوابط و مقرراتی در اجرای آموزههایش است که این چهارچوب توسط شارع مقدس و نبی مکرم اسلام و خاندان پاک ایشان علیهم السلام، که قرآن کریم به عصمت و طهارت ایشان گواهی داده[1]، صادر شدهاست. پس عمل گذشتگان و بزرگان دین نیز اگر در این چهارچوب و ضابطه تعریف شود، حجت بوده و برای ما قابل احترام است و الا برای ادامهی مسیری که دستوری از جانب دین بر آن نرسیده، حجت شرعی نداشته و در پیشگاه حضرت حق عذر موجهی نخواهیم داشت.
اما صوفیان برای بدعت سماع، از روش اسلاف و گذشتگان خود حجت اقامه میکنند و گویا آن را دلیل شرعی بر این بدعت میدانند. هُجویری مینویسد؛ درویشی گفت: من ده سال است تا قرآن بجز اندر نماز به قدر جواز نخواندهام و نشنیده، گفتند: چرا؟ گفت: ترس آن را که بر من حجت شود![2]
روایات فراوانی در رابطه با قرائت قرآن و فراگرفتن آن و حتی نگاه به خطوط و نوشتههای قرآن از حضرات معصومین علیهم السلام رسیده که عظمت و بزرگی کلام وحی را یادآور میشوند. پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ[3] فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مىكند و از فحشاء و زشتى باز مىدارد؛ و مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودهاند: إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم يَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ[4] خداوند سبحان هيچ كس را به چيزى چون اين قرآن اندرز ندادهاست.
پرچمداران حقیقی دین برای پاک ماندن و پاک زیستن انسان، سفارش اکید بر قرائت قرآن داشته و آن را زنده کنندهی دلهای مرده و بهترین پندها برشمردهاند. اما درویشان سالیان دراز آن را ترک گفته و عجیب اینکه، دعوی سیر و سلوک هم دارند. از ابوالعباس عطا پرسیدند که: هر روز چند قرآن خوانی؟ گفت: پیش از این در شبانه روزی دو ختم کردمی، اما اکنون چهار[5] سال است تا هنوز امروز به سورهی انفال رسیدهام![6]
آیا دوری از قرآن و بیتوفیقی از قرائت آن نتیجهی مشغول شدن به رقص و سماع نیست که در قاموس تصوف به آن بهای گرانی داده شدهاست؟ اگر عدم قرائت ایشان از ترس خدا و خشیت او بوده، اولیای معصوم خدا، از دراویش بر این حالت مقدمند، حال آنکه در احوالات ایشان چنین چیزی نقل نشده و بلکه شیعه و عامه، مفصل بر خلاف این سیره روایت کردهاند.
استدلال و استناد متصوفه به سیرهی پیامبر صلی الله علیه وآله بر سماع بسیار زننده و زشت است، زیرا روایاتی را هم که ایشان در این باب نقل کردهاند به هیچ وجه دلیل بر سماع اصطلاحی صوفیه و چیزی که از آن یاد کرده و انجام میدهند، نمیشود. برای مثال از ابوسعید خدری نقل میکنند که میگوید: من با گروهی از فقرای مهاجرین که ایشان بعضی از اندام خود را بپوشیده بودند به بعض دیگران از برهنگی و قاری بر ما میخواند و ما سماع میکردیم، یعنی استماع قرائت وی را. تا پیغامبر صلی الله علیه وآله بیامد و بر سر ما بیستاد. چون قاری وی را بدید، خاموش شد. پیغامبر صلی الله علیه وآله بر ما سلام گفت و گفت: اندر چه کار بودید؟ گفتیم: یا رسول الله قاری میخواند و ما سماع میکردیم خواندن او را ... آنگاه اندر ما بنشست چون یکی از ما، تا خود را برابر ما کرد. پس حلقه کردند آن گروه و کس اندر میان ما پیغمبر را از ایشان باز نمیشناخت. آنگاه مر ایشان را گفت: بشارت مر شما را ای درویشان مهاجرین، به فیروزی تمام اندر روز قیامت که اندر آیید به بهشت پیش از توانگران به نیم روز و آن پانصد ساله عمر بوَد.[7]
خواننده خود به خوبی واقف است که در عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله تعداد اندکی از مردم سواد خواندن و نوشتن میدانستند. خصوصاً مسلمانان که از قشر ضعیف و رنجکشیده بودند و بالاخص فقرای ایشان که در متن منقول از کشف المحجوب نیز به برهنگی ایشان اشاره شده و حکایت از وضعیت بد و نابسامان اقتصادی ایشان دارد. با این توضیح، آیا ایشان برای یادگیری قرآن کریم، چارهای جز استماع به قرائت قاری داشتهاند؟ آیا این استماع از نظر صوفیان دلیل بر سماع به معنای امروزی است؟ در کجای این متن اشاره شده که رسول خدا صلی الله علیه وآله و یا اصحاب فقیر ایشان سماعی به معنی آنچه صوفیه آن را سماع میداند، انجام دادهاند؟ ایشان، خود قضاوت کنند.
منابع:
1- اِنَّما يُريدُ اللَّهُ ِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (احزاب / 33)
2- کشف المحجوب، ابوالحسن علی بن عثمان هجویری، تصحیح عابدی، ص 575
3- البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19
4- نهج البلاغة (صبحی صالح) ص254 ، خطبة 176
5- نسخهی دیگری غیر از کشف المحجوب چهارده سال ذکر کرده است. ص 576
6- کشف المحجوب، ابوالحسن علی بن عثمان هجویری، تصحیح عابدی، ص 576
7- همان ص 579
افزودن نظر جدید