مذهب تراشی دسیسه استعمار
شايد لازم نباشد بحث کنيم که بهائيت محصول سياستهاي استعماري غربي براي تغيير در بنيان فکري اجتماعي جوامع اسلامي است یا خیر زيرا آنچه اهمیت دارد روابط و هم پيماني سازمان رهبري بهائيت با بيگانگان و دول استعماري است آنهم آنچنان آشکار و رسوا که مورخان حوزه تاريخ معاصر ايران بي هيچ ترديدي به آن معتقدند حتي وابستگان و پیروان این فرقه ، با تلاش برای توجيه مسئله ثابت تمی کنند که منکر اصل قضیه نيستند
در آثاري که از سوي بابيان و بهائيان به جاي مانده ميتوان ردگيري نمود بطور مثال بهاءالله براي فرار از مجازات و تسلط حکومت ايران بر او و طرفدارانش ، براحتي چشم از وطن مألوف پوشيد و تصميم گرفت که خود و همه بابيان همراه او تابعيت دولت عثماني را که به هر روی کشوری بیگانه بود بپذيرند . بابيان ساکن بغداد نيز در مدت 3 هفته همگي تبعه دولت عثماني ميشوند. عبدالبهاء مينويسد: بواسطه اين تدبير تسکين فساد شد و قونسول دست از تعرض کوتاه نمود. [1]
فريدون آدميت به عنوان نماد روشنفکري الحادي درباره وابستگي هاي سياسي بهائيان مينويسد ...دستگاه بهايي پيوستگي خاصي با سياست هاي مختلف خارجي داشته و اين کيفيت با گرويدن عنصر يهودي به آن گروه حدت گرفته است. مرام و مقصد آنان رواج بي وطني است و راه و رسم آنان سرسپردگي به سياست هاي اجنبي... رأي ما در اين باره مبتني است بر شواهد عيني و آن چه براي ما معتبر است همان شواهد عيني است .[2]
وي سپس با بررسي شواهد خود چنين نتيجه ميگيرد که ...عنصر بهائي چون عنصر جهود به عنوان يكي از عوامل پيشرفت سياست انگليس در ايران درآمد. ودر ادامه مي آورد که : ... طرفه اين كه از جهودان نيز كساني به اين فرقه پيوستند ...
مورخين غير بهائي بيطرف اندک ترديدي ندارند که اين نحله با حمايت و جهت دهي قدرتهاي استعماري براي تغيير در ساختار جامعه مذهبي ايران ونيز گام برداشتن در جهت منافع استثمارگران شکل گرفته است [3]
پيش از آن که دخالت مستقيم و غير مستقيم استعمارگران در اختراع يا تأييد و ترويج مسلک بهائيت را ملاحظه کنيم، شايسته است به يک ويژگي ديرينه استعمار در موضوع «مذهب تراشي» توجه کنيم. يکي از سياستهايي که دشمنان اديان الهي، همواره آن را دنبال ميکردند، تحريف مذهب حق و اختراع مذهب جديد به جاي آن بود. «مذهب تراشي» از دير زمان رايج بود و هميشه در کنار دعوت حقّ پيامبران - عليهمالسلام - عدّهاي داعيه مذهب و مسلک جديد داشتند تا دکّهاي باز کرده به منافع اقتصادي، اجتماعي و سياسي و.... دست يابند.
در عصر حاضر، «مذهب تراشي» شکل جديدي به خود گرفته و همراه با پيشرفت دانش بشري، بعضي از مسلکها و مکاتب نو به وجود آمده، چهره علمي و سياسي به خود گرفته، و با «ايسم»ها ظهور نمودند. مسلمانان از زمانهاي گذشته تا امروز، شاهد پيدايش انحراف فکري و عملي در جريان خلافت، حکميت و خوارج و به وجود آمدن فرق مختلف مذهبي در قرن دوم و سوم بودهاند. انحراف و برداشتهاي نادرست ابن تيميه در قرن هفتم، و ظهور کامل اين انحراف در قرن دوازدهم توسط محمد بن عبدالوهّاب - هم - نمونههاي بارز «مذهب تراشي» است که از سوي بيگانگان ترويج و حمايت ميشود.
استعمار جديد (New - Colonosm) در قرن اخير، براي زدودن اصالت مذهب و به انزوا کشيدن «دين»، مسلکهاي گوناگون را به وجود آورده، يا از آنها حمايت کرد که از جمله آن بهائيت در ايران، قاديانگري در هندوستان و پاکستان و وهّابيّت در حجاز است. مهمترين هدف استعمار از حمايت و ترويج اين مسلکهاي ساختگي، ايجاد تشتّت در ميان مسلمانان و از هم پاشيدن اساس و بنيان دين است.
حدود يکصد سال پيش که آفتاب در مستعمرات انگليس غروب نميکرد، وزارت امور خارجه اين کشور براي تداوم حاکميت خود بر ممالک مستعمره، شعبهاي مخصوص اديان مستعمرات، مستملکات، ممالک نيمه مستعمره و حتي سرزمينهاي مجاور آنها داير کرده و ديپلماتهايي که در سفارتخانههاي انگليس در آفريقا، آسيا و خاورميانه با عنوان دبيري حضور داشتند، براي اين شعبه فعاليت ميکردند.
بعضي از مورّخان بر اين باورند که ظهور فرقه «بهائيت» براي هدف سياسي بود که پشت مظاهر ديني مخفي شد. بعضي از رهبران اين فرقهها، کشيشاني بودند که استعمار از آنها جهت تفرقه ميان مسلمانان و بد جلوه دادن تعاليم انساني استفاده کرد، چنان که براي همين مقصود از ملاّ احمد قادياني در هندوستان استفاده کرد. [4] .
گرچه تاريخ، اصل شکلگيري فرقه بهائيت و فرقه بابيگري - که پيش در آمد آن است - را به صراحت روشن نکرده که آيا آنها ساخته و پرداخته مستقيم سياستهاي خارجي بودند يا نه؟ ولي به هر صورت که باشد، نتيجه يکي است يعني ايجاد يک صف بندي در مقابل مسلمانان.
يکي از کساني که عميقاً درباره مسلک «بابيت» و «بهائيت» تحقيق کرده و تعاليم و کتابهاي آنها را مستقيماً مورد مطالعه قرار داد و نيز از نوشتههاي مخالفان نيز بهره برده، ميگويد: در نتيجه اين کوشش و تحقيق، پرده از جلو چشمانم پاره شد و نقشههاي توطئهآميز و گسترده استعمار بر ضدّ اسلام، کشف شد و به طور يقين بر من آشکار شد که بهائيت يک گروه باطني مسلکاند که سه نيرو در پشت سر، آنها را مورد حمايت قرار ميدهند: استعمار با حيلهها و توطئه هايش، رژيم صهيونيسيتي با همه امکانات مخفي و آشکارش، مسيحيان و مؤسسههاي تبشيري. [5] .
پی نوشت :
1.مقاله سياح ص 51
2.آدميت ، فريدون ؛ انديشه هاي ميرزا آقاخان کرماني ؛ انتشارات پيام ؛ چاپ دوم ؛ 1357 ؛ ص 146
3.به سوی حقیقت علیرضا روزبهانی ص 118
4.الموسوعة الذهبية للعلوم الاسلامية، دکتر فاطمه محجوب: 7 / 554، دارالغد العربي، قاهره، مصر.
5.محسن عبدالحميد، حقيقة البابية و البهائية، ص 4.
افزودن نظر جدید