تفسیر به رای قرآن، خودکشی صوفیان
از راه های بسیار خطرناک فرقه ی صوفیه انتخاب مسیر تأويل آیات قرآن و تفسير به رأي و بازي با الفاظ است. [1] ایشان به هیچ وجه مقید به حدود و قیود الفاظ شریف قرآن و معانی آن نیستند و در بسیاری از موارد، کلماتی که کمترین مناسبت را بر یک سری از معانی که خودشان ميل دارند، تطبيق مي کنند؛ بدون اینکه مراعات لغت و ادبیات و قیودی از این قبیل را بکنند.
در باره یکی از بزرگان تصوف نقل شده که در احوالات او می گویند: (منظور از غضب کردن موسي بر برادرش هارون و گفتن : « ما منعک اذ رايتهم ضلوا الا تتبعن افعصيت امري » [2) اين بوده که چرا « نگذاشتي آنها گوساله را بپرستند و چرا مانع شدي»؟!) مثل روز روشن است که این حرف مخالف با صریح آیه ی شریفه است. چگونه با الفاظ بازی کرده اند تا اینچنین مفهوم باطلی را با این فضاحت آشکار، از آیه ی شریفه در آورده اند؟ و آیا چه نفعی از این کار عاید ایشان می شود؟ نظیر این تأويلات جاهلانه و مغرضانه در کتاب های صوفیان فراوان دیده می شود.
پُر واضح است که با این روش خطرناک، هرج و مرج وسیعی در تمامی تعلیمات، معارف، دستورات، پیام ها و حقایق اسلامی و دینی ایجاد می شود و ارزش و اعتبار همه ی آیات الهی را از بین خواهد رفت. چون به این ترتیب حرمت ها شکسته شده و اغلب مطالب بنا بر هوس های افراد به تأويل برده می شود و می توان هر آیه و روایت را بنا بر میل خود بر کارهای درست و نادرست تطبیق داد.
مثلاً اگر باب توجیه بر آیات باز شود و هر کس از ظن خود بخواهد آیات شریفه را تفسیر کند، ممکن است کسی از این آیه ی صریح قرآن که می فرماید: « السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما » [3] نتیجه بگیرد؛ منظور از این آیه آنست که دزد ها را آنقدر نصیحت کنیم و به ایشان کمک مالی دهیم که دست ایشان از دزدی و سرقت اموال به کلی کوتاه شده و قطع گردد! و حال آن که صراحت آیه و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که خود به حق، اولین مفسر قرآن است، بیانگر بطلان این نظریه و تفسیر به رای است.
این اقدام متصوفه هم مانند بسیاری از ابداعات و بدعت های ایشان، به دنبال این هدف است که سابقه ی پوسیده ی خود را با رنگ روشنفکری و تازگی، به افراد ظاهر بین و بی اطلاع قالب کرده و به خیال خام خویش، خود را از سراشیبی سقوط نجات دهند. غافل از اینکه حکم به نابودی و معدومیت این فرقه ی گمراه، از روز اولی که در مقابل خاندان وحی علیهم السلام ابراز وجود کرد، امضا شده است.
منابع:
1- ارزش ميراث صوفيه ، صفحه 121
2- سوره ی طه 92 و 93
3- سوره ی مائده 38
دیدگاهها
ناشناس
1393/11/30 - 09:26
لینک ثابت
واقعا ممنون
افزودن نظر جدید