افزودن نظر جدید

ازدواج با محارم در ایران باستان، افسانه سرایی خاورشناسان ( بخش دوم ) بخش دوم (وست،‌‌ همان منبع، ص۳۹۳ و ۳۹۴). بی‌اعتباری این گونه مفسران و مترجمان ملا نقطه‌ای از اینجا پیداست که به گفته بعضی از آنان بخشی از اوستا که [دوباسروگد نسک] (لازم به توضیح است که در دینکرد، جایی که خلاصه نسک‌ها را دارد از چنین نسکی نشان نیست.) نام داشته، پر بوده است از جزئیاتی درباره خوئیتوک دس. اما خوشبختانه خلاصه این نسک در کتاب دادستان دینیک، ۹۴، بندهای ۱ تا ۱۱ موجود است و در آن کوچک‌ترین اشاره‌ای به خوئیتوک دس نمی‌بینیم (وست،‌‌ همان منبع، ص۳۹۴). اینک می‌پردازیم به شواهد دیگر. کرتیر موبد بزرگ زمان بهرام دوم می‌گوید که از جمله کارهایی که در سرتاسر جهان مزدایی برای پیشرفت دین مزدایی کرد یکی هم انجام دادن [بسیاری خوئیتوک دس‌ها در همه جا بود.] (از ترجمه بَک، کتیبه‌های دولتی ساسانی، ص۴۳۳). در کتاب دینکرد چندین بار از خوئیتوک دس یاد شده است ولی در آنجا هم مثل سخن کرتیر، مطلب کلی است و به عنوان کار مهم نیکویی توصیه شده است (وست،‌‌ همان منبع، ص ۳۹۴ و بعد). در سه فقره این طور می‌نماید که مفهوم [ازدواج با محارم] بیان گشته است. یکی در دینکرد، کتاب نهم، فصل ۴۱، بند ۲۷، است که به نقل از بند هیجدهم وَرَشتمانسَر نسک اوستا (که گم شده) آمده است: [برادری و خواهری را به آرزوی زناشویی بر می‌انگیزند تا با هماهنگی خوئیتوک دس انجام دهند.] (ه‌مان منبع، ص ۳۹۵٫ خلاصه این نسک در دینکرد هشتم، فصل سوم، بند ۱ آمده است: وست، متون پهلوی، ج۴، ص۱۲، و خلاصه بسیار مفصلی از آن در دینکرد نهم، فصل ۲۴ تا ۴۶ آمده است- وست،‌‌ همان منبع، ص۲۲۶ تا ۳۰۳- و مطلب مذکور در فرگرد هیجدهم-‌‌ همان منبع، ص۲۸۴ و بعد- یافت می‌شود). در اینجا البته گفته نشده است که آن دو با هم خوئیتوک دس کنند، بلکه [به همراه هم، با هماهنگی] و معنی مشخص نیست. دوم در دینکرد، کتاب نهم، فرگرد ۴۰، به نقل از فرگرد ۱۴ بغ نسک (که آن هم از میان رفته است) توضیحات مفصلی آمده بوده است که خلاصه آن بدین گونه می‌شود (خلاصه بغ نسک در دینکرد نهم- متون پهلوی، ج۴، ص۳۱۱ تا ۳۹۷- فصول ۴۷ تا ۵۹، مانده است. فرگرد ۱۴ در‌‌ همان کتاب، بند ۶۰- متون پهلوی، ج۴، ص۳۶۴ و بعد- آمده است): هر آنچه به ازدیاد نسل بینجامد نیکوست چنان که خوئیتوک دس ستوده است. پدری کردن وظیفه‌ای والاست، و از خود و به خود افزودن شیوه درست ازدیاد نسل است، و این خوئیتوک دس است و او که شیوه درست ازدیاد نسل را رعایت می‌کند خوئیتوک دس را ستوده است. تجربه نشان می‌دهد که از نسلهای خوب زادگان خوبتری به بار می‌آیند یعنی با رعایت دائم خوئیتوک دس نسل‌ها بهتر می‌شود. این مطلب را به نحو دیگری می‌توانیم بگوییم، اسپندارمذ را در رتبه دختری اهورمزدا می‌دانند چرا که خرد این یکی (اهورمزدا) مشتمل بر همه [اندیشه بجا] (آرمئیتی) می‌شود. بر این اساس خرد و آرمئیتی هر دو در درون اهورمزدا و اسپندارمذند، یعنی خرد از آن اهورمزداست و آرمئیتی از آن اسپندارمذ، و [اندیشه بجا] (آرمئیتی) نتیجه خرد است درست مثل اینکه اسپندارمذ‌زاده اهورمزدا باشد. و این اظهار صریحی است بر اینکه در نظر کسی که خرد را با آرمئیتی رابطه می‌دهد، به اسپندارمذ باید به عنوان دختر اهورمزدا نگریست. همچنانکه وست متذکر شده است این اظهار نظر هم تمثیلی است و در آن از خوئیتوک دس [زناشویی با خویشاوندان] فهمیده می‌شده است و معلوم نیست که اشاره تکمیلی آن به رابطه پدری و دختری اهورمزدا و اسپندارمذ متضمن صراحت بر ازدواج آن دو می‌بوده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۶). سومین تذکار دینکرد از فرگرد ۲۱، بغ نسک برداشته شده است که در آغاز به نظر وست [دختری را به ازدواج پدری در می‌آورد چنان که زنی را به مردی دیگر می‌دهند] معنی می‌داد و صراحت بر رسم خوئیتوک دس به معنی [ازدواج با محارم] می‌کرد (ه‌مان منبع، ص۳۹۷). اما در ترجمه خود دینکرد متوجه شد که معنی این فقره با ازدواج رابطه‌ای ندارد و آن را چنین ترجمه کرد: [وی دخترش را از راه دختری به ضمانت پدرانة شخصی می‌سپارد که وی آن دختر را احترامِ به پدر می‌آموزد.] (متون پهلوی، ج۴، ص۳۸۲). این مطلب را بسیاری از محققان در نیافته‌اند و بر ترجمه اولی وست تکیه کرده‌اند و به راه اشتباه افتاده‌اند. به غیر از این موارد، در ارداویرازنامه آمده است که ارداویراز هر هفت خواهر خود را به زنی داشت و در معراج خود کسانی را دید که عمل خوئیتوک دس کرده بودند و مقام عالی روحانی یافته بودند (متن پهلوی و ترجمه‌های متعدد از آن در دویست سال گذشته بار‌ها چاپ شده است. مطالب اصلی آن را وست در متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۷ و ۳۹۸ آورد و این موضوع جالب را هم افزود: مگر این بیشتر تعجب آور است از داستان زنی که پشت سر هم با هفت برادر ازدواج کرد و در انجیل مارک- دوازده، آیات ۲۰ تا ۲۲- و لوقا- بیست، آیات ۲۹ تا ۳۲- از آن یاد کرده‌اند؟ به هر تقدیر داستان معراج ارداویراز از رایج‌ترین و مقبول‌ترین قصه‌های زرتشتی است و به زبانهای بسیاری ترجمه و حداقل چهار بار به فارسی برگردانیده شده است. ترجمه قدیمی آن به شعر هم موجود است که دستور کیخسرو جاماسپجی جاماسپ آسا در بمبئی به همراه متن پهلوی و ترجمه گجراتی در ۱۹۰۲ چاپ کرد. اما در این ترجمه از خوئیتوک دس به معنی زناشویی با اقوام یاد شده است). همچنین در می‌نوی خرد می‌خوانیم که خوئیتوک دس از جمله کارهای بسیار ستوده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۸ و بعد). و در بهمن یشت می‌خوانیم که حتی در دوره پر آشوب تسلط بیگانگان هم [مرد راستین سنت دینی خوئیتوک دس را در خاندان خود پایدار می‌دارد.] (ه‌مان منبع، ص۳۹۹). در فصل ۱۹۵ کتاب سوم دینکرد آمده است که خوئیتوک دس گناهان را پاک می‌کند و تیرگی را می‌زداید (ه‌مان منبع، ص۴۱۰ و بعد). و در فصل ۲۸۷‌‌ همان کتاب مزایای حسنه چنان عملی شرح داده شده است (ه‌مان منبع، ص۴۱۱). در فصلی از کتاب ششم دینکرد از قول روحانیان باستانی آمده است که خوئیتوک دس چون رعایت نشود تاریکی افزون گردد (همانجا). در هفتمین کتاب دینکرد از اوستا نقل می‌کند که مَشی یه و مشی یانه (زن و مرد نخستین که نامشان را به صورتهای مختلف نوشته‌اند.) که به اراده اهورمزدا از تخمه گیومرت به بار آمده بودند (ه‌مان منبع، ص۴۱۱ و ۴۱۲) طاعات خوب انجام دادند و من جمله خوئیتوک دس کردند و به ازدیاد نسل پرداختند. در‌‌ همان کتاب از قول زرتشت می‌آورد که از میان کارهای نیک خوئیتوک دس از همه بیشتر زداینده تاریکی و اهریمنی است و باید با تشریفات و به دست روحانیان بزرگ انجام پذیرد (ه‌مان منبع، ص۴۱۲ و بعد) و وقتی خود زرتشت چنان امری را توصیه می‌کرد بسیاری بر آشفتند و بر او تاختند و توصیه اینکه بهترین نوع آن میان [پدر و دختر، و پسر و آنکه او را‌زاده است، و خواهر و برادر است] را مردود شمردند (خواننده دقیقا توجه کند به این اعتراض بهدینان بر ضد فتوایی ناپذیرفتنی). در اینجا هم خوئیتوک دس دقیقا معنی [ازدواج با محارم] را دارد و جای بحث در آن نیست، فقط باید توجه کرد که: دینکرد آن را به صورت سنتی که [در زمان باستان آورده‌اند] بیان می‌کند نه به صورت طاعتی مرسوم. در دادستان دینیک (فصل ۳۷، بند ۸۲؛ فصل ۶۴، بند ۶؛ فصل ۶۵، بند ۲؛ فصل ۷۷، بند ۴ و ۵) به ازدواج مشی یه و مشی یانه از طریق خوئیتوک دس (برادر و خواهر) اشاره شده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۴٫ تفصیل آن را بعد خواهیم دید). و در فصل ۲۷، بند ۶و ۷ و فصل ۲۸، بند ۱۹ آمده است که خوئیتوک دس (به طور کلی) باید تا آخر جهان پایدار ماند چون ترویج آن نزد دیگران مایه بخشایش گران‌ترین گناهان خواهد بود (همانجا). در کتاب شایست نی شایست می‌خوانیم که یکی از آباء زرتشتی به نام نَرسِه مهر برزین سه جمله نیک گفته بوده است یکی اینکه [خوئیتوک دس اعدامی را نجات می‌تواند داد.] (طبع تاوادیا، ص۱۱۳- فصل هشتم، بند ۱۸-). و در گزیده‌های زادسپرم آمده است که خوئیتوک دس یکی از سه توصیه زرتشت به پیروان خود بوده است (فصل ۲۳، بند ۱۳- وست، متون پهلوی، پنجم، ص۱۶۶). در دادستان دینیک می‌خوانیم که ترتیب دادن خوئیتوک دس کاری بسیار نیکوست و از آن است که پیشرفت کامل در این جهان می‌سر می‌شود (رک. وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۴، برای مراجع). با همه این شواهد اگر دو گواهی بعدی را نداشتیم، باز می‌توانستیم همه این‌ها را این گونه تفسیر کنیم که: بسیار خوب، خوئیتوک دس، به معنی ازدواج با خویشاوندان هم که باشد، عملی بسیار ستوده است و برای پایداری جامعه ایرانی بسیار اساسی. اما با دو شاهدی که خواهیم آورد، هیچ شکی نمی‌ماند که مقصود جامع دینکرد سوم و هیمیت اَشَه وهیشتان (یعنی امید پسر اشو وهشت) از اصطلاح خوئیتوک دس [ازدواج با محارم] می‌بوده است. اینک شاهد اول از کتاب دینکرد سوم، بند ۸۲ (به نقل از وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۹ تا ۴۱۰): در اینجا یکی از موبدان با خاخامی یهودی درباره محسنات خوئیتوک دس جدل می‌کند (در ترجمه دستور پشوتن سنجانا این فصل را بند ۸۰ نوشته، و ترجمه او با ترجمه وست نمی‌خواند.) (بسنجید با یادداشت وست،‌‌ همان منبع، ص۳۹۹، حاشیه ۴، و توضیح نیبرگ، راهنمای پهلوی، ج۲، ص۲۴۴). ترجمه‌های دیگری هم از این فصل کرده‌اند (مثلا ترجمه دمناس، de Menasce، در کتاب سوم دینکرد، ص۸۵ و بعد. سعید نفیسی- منبع یاد شده در پانوشت ۱۹- هم این فصل را به صورت گلچین و مخدوش آورده است). ما از وست پیروی می‌کنیم (ولی از زواید چشم می‌پوشیم): اندرحمله سختی که یک یهودی به مغی کرد به واسطه رسم خوئیتوک دس، و پاسخی که آن روحانی از روی منابع دینی مزدایی به وی داد. بدان که… خوئیتوک دس همیاری و کمک مشترک مردم به یکدیگر است. خوئیتوک دس نامی است که [از خود دادن] (خویش دهشنه) می‌باشد، و مقام (گاه) آن در این است که رابطه‌ای بسیار استوار می‌ان‌نژاد خویش و همنوعان خود از راه نگهداری و پایدار کردن نفوذ مقدسات به بار می‌آورد که طبق اسناد عبارت است از پیوند میان مردان و زنان از می‌ان‌نژاد خویش و به منظور آمادگی و پیوستن به رستاخیز عالم. آن پیوند اتحاد، اگر بخواهیم بسیار روشن‌تر بگوییم، میان تعداد بیشماری از نژادهای خویشاوند انجام می‌گیرد یا به صورت پیوند با خویشان (نبانزدیشتانو) و در میان خویشان، و یا با خویشان نزدیک (نزدپدوندانو). و در نظر من از همه کامل‌تر پیوند سه گروه خویشان نزدیک‌تر (نزدپدون‌تر) است یعنی پدر و دختر، و پسر و بوردارِ (زاینده) (به جای مادر آمده است و امروز در اصطلاح باردار یعنی آبستن مانده است) او، و برادر و خواهر. (در اینجا موبد برای توضیح مطلب سخنان موبد بزرگی را نقل می‌کند که داستان آفرینش و آدم نخستین را شامل است: آفریدگار، سازنده همه چیز و همه کس است و زمین- اسپندارمذ- ساخته اوست و چون بالطبع مؤنث است دختر او محسوب می‌شود و از او، زنده می‌رای گویا، (گیومرتن) را آفرید که از تخمه او همه مردم تا روز رستاخیز بار می‌آیند.) بدین سان است که چون یاری (آفریدگار که) پدر (است) از دختر (اسپندارمذ) فرزندی بار آورده است، این را می‌گویند خوئیتوک دس. باز در اسناد دینی آمده است که چون گیومرت از جهان می‌رفت، منی او بر روی زمین، یعنی اسپندارمذ، که مادر خود او محسوب می‌شد، افتاد و از پیوند آن دو، مشی یه و مشی یانه چنان که طبیعت آفریدگان است به آرزوی زاد و ولد افتادند و با هم جفت آمدند، این را خوئیتوک دس برادر و خواهر گویند. و بسیاری جفتهای دیگر از آنان به بار آمدند و هر جفتی همواره زن و مرد شدند، و همه مردمانی که تا کنون بوده‌اند، و اکنون هستند و در آینده خواهند بود، همه‌زاده خوئیتوک دس‌اند. از اینجاست که آن را قانون توصیه می‌کند، و هر جا آن انجام می‌شود نتیجه‌اش ازدیاد نسل آنجاست. و می‌گویم که دیوان دشمنان مردم‌اند و نابودیشان را خواستن از طریق خوئیتوک دس به ثمر می‌رسد (چه این کار مایه آبادانی و تندرستی و افزونی است و دیوان را تنگی و خواری و ناتوانی می‌آورد.) و می‌گویم هر چه فرزندان از نظر تخمه و‌نژاد به اصل خود نزدیک‌تر باشند خوش اندامی و تناوری و خردمندی و خوش اخلاقی و آزرم داری و برتری هنر‌ها و توانایی‌ها و دیگر خصایص در آن‌ها بیشتر است و از آن‌ها بیشتر سهم می‌برند و رضایت بیشتر دارند (در اینجا موبد از ازدواجهای ناهمگون به اکراه یاد می‌کند و آن را چون جفت شدن سگ با گرگ و اسپ با خر می‌داند که نتیجه‌ای ناخوشایند به بار می‌آورد). و این است سودِ پاک نگهداری‌نژاد. می‌گویم که سه گونه محبت بر خواهر و برادر از آنچه که از آنان به بار خواهد آمد، می‌رسد. یکی وقتی که فرزند،‌زاده برادر و برادر باشد؛ یکی وقتی که فرزند،‌زاده برادر و خواهر باشد، و یکی وقتی که فرزند،‌زاده خواهر و خواهر باشد (که در هر سه این موارد، فرزندان محبت از دو سو می‌برند و هنر‌ها از دو طرف می‌گیرند.) (این است معنی اصلی خوئیتوک دس. بقیه مطالب ساخته افسانه پردازان است). و هم بدین گونه است وضعیت آنان که از پدر و دختر‌زاده شده‌اند و یا از پسر و مادر… و او که فرزند فرزند خود را می‌بیند، شادمان می‌شود حتی اگر که آن‌زاده، از تخمه کسی باشد که از‌نژاد دیگر و از کشور دیگر باشد. و این هم مایه شادی و خرمی است که مردی می‌بیند پسری که از دختر خود آورده است، برادر‌‌ همان مادر هم می‌شود و او که از پیوند پسری با مادرش به بار آمده، برادر پدر خود هم می‌شود. سود این کار‌ها بیشتر از زیانشان است و اگر کسی بگوید که چنین کاری اهریمنانه است (خواننده به اعتراض علیه فتوای خشک توجه کند!)، باید گوشزد کردکه اگر زنی در شرمگاهش بیماری‌ای رخنه کند آیا بهتر نیست که برادرش یا پدرش یا فرزندش بدو دست زنند تا غریبه‌ها؟ (و آیا این بهتر از آن نیست میان پارسی مردی و رومی زنی با کوس و نقاره عروسی راه اندازند؟ آیا در خانه ماندن و با خویش خود ساختن مناعت و از خودگذشتگی نمی‌آورد؟ آیا از بیرون همسر ستاندن هزار آرزو و بویه و هوسهای دنیایی به دنبال ندارند؟ آیا با غریبه بودن، دروغ و تقلب را افزون نمی‌کند و هوسرانیهای بیرون از خانه پیش نمی‌آید؟ آیا طلاق و دعواهای خانوادگی در میان زن و مرد غریبه به میان نمی‌آید؟ آیا در مقابل، زناشوییهای خانوادگی اشتراک مساعی و دلجوییهای دایم و مهرورزیهای بی‌پایان نمی‌آورد؟) و اگر با همه این‌ها که گفتم باز کسی بگوید که این کار یک تباهی ننگین است (باز دلیل دیگری که مردم از فتواهای ناپذیرفتنی رویگردان بوده‌اند)، باید بگویم که (تباهی و بی‌عاری به خودی خود وجود ندارد و استعاری است) مثلا ما و شما کسی را که برهنه در اجتماع آید دشمن می‌داریم و ننگین می‌شماریم اما آنان که برهنه می‌زیند، او را خوش اندام و زیبا می‌شمارند. مگر نه این است که گروهی بینی کوفته را مایه زیبایی رخسار می‌دانند و عده‌ای بینی بلند و عقابی را مایه فخر و نیکرویی؟ (ه‌مان مطلبی که در شعر: تو مو می‌بینی و من پیچش مو، تو ابرو من اشارتهای ابرو، می‌یایبیم) از این گذشته، زیبایی و خوشگلی با تغییر زمان فرق می‌کند. زمانی بود که هر کسی سرش را می‌تراشید گناهی مرتکب می‌شد که شایسته مرگ بود. در آن زمان مرسوم مملکت نبود که مردم سر بتراشند (بسنجید با نفرین، الهی سرت را بتراشند، که در شیراز هنوز برای آرزوی خجالت زده شدن بدخواهی می‌گویند)، ولی امروز حکیمی را می‌شناسم که ستردن موی سرش را حسن می‌داند و حتی کاری نیکو می‌شمارد… برای ما آن کار نیک (خوئیتوک دس) توصیه الهی است، نگهدارنده‌نژاد است و مایه کامل بودن خاندان… زیانش کم است و سودش فراوان… و همه نیاکان و پدران ما بر آن رفته‌اند و سود دیده اند… و اگر کسی بگوید که قانون در مورد آن رسم بعد‌ها گفته است: [آن را به کار نگیرید] (دلیل دیگری که قانون رسمی هم چنان کارهایی را ممنوع کرده بوده است)، هر که از چنان قانونی آگاه است، گو بپذیر، ما که نیستیم، ولی هر آگاهی می‌داند که همه آگاهی‌ها از خوئیتوک دس برخاسته است زیرا که دانش ما از پیوند دو جزء می‌آید یکی دانش ذاتی و یکی دانش آموختنی، و معلوم است که دانش ذاتی مؤنث است و دانش آموختنی مذکر، و چون هر دو آفریده آفریدگارند پس خواهر و برادرند؛ و هر چیز دیگری که کامل است هم از پیوند اجزاء کامل به بار آمده است، چون آب که ماده است و آتش که نر است و این دو را خواهر و برادر می‌شمارند (که گرچه با هم نمی‌پیوندند ولی در تن آدمی به یکسان با هم جوش می‌خورند، چنانکه اگر در مغز آب زیاد‌تر باشد می‌پوسد و اگر آتش زیاد‌تر باشد می‌سوزد). این بود طولانی‌ترین و استوار‌ترین گواه کتبی زرتشتی برای رسم [ازدواج با محارم]. خواننده خود می‌تواند به روشنی در یابد که این دفاع پر آب و تاب برای این لازم شده که‌‌ همان زمان هم این رسم شدیدا مورد حمله بوده است، و فقط چند روحانی آن را تجویز و عده کمی از مردم از آن پیروی می‌کرده‌اند (لازم به یاد آوری است که چنین موردهایی را نیز در جامعه کنونی داریم که عده‌ای از روحانیان مسائلی چون صیغه و ازدواج موقت را مطرح می‌کنند ولی مورد پسند و قبول اکثریت مردم نیست جز عده اندکی). به راستی در این تفسیر دور و دراز مطالب متناقض درهم آمیخته است و تشخیص آن‌ها به سادگی ممکن نیست و برای همین عده زیادی که مطالب را سرسری خوانده‌اند گول بعضی از جملات را خورده‌اند و کل قضیه را به صورت انتساب عام وانمود کرده‌اند (مثلا سعید نفیسی، دمناس، فرای، بوچی، دوشن گیمن و کریستن سن. حتی خدابیامرز منصور شکی هم در مقاله، حقوق خانواده در ایران باستان، دانشنامه ایرانی، ج۹، ص۱۸۴، به همین توهم دچار شده و نوشته است: ازدواج با محارم، که اصلا میان نجبای بسیاری از ملل رواج داشت، بعد‌ها در کلیه سطوح جامعه ایرانی چه بالا و چه پایین به طور عام انجام می‌شد. بسیاری از پادشاهان ایران خواهر و دختر خود را به زنی گرفتند، این گونه گزافه‌های بی‌پروا نتیجه‌ای جز گمراهی خوانندگان ندارد حتی اگر هدف از نوشتن آن‌ها جز دانش دوستی چیز دیگری نباشد!). در قانون نامه رسمی دوره ساسانی کتاب هزار دواری‌ها (ماتیگانِ هزار داتِستان) (طبع و ترجمه آناهیت پریخانیان؛ پیش‌تر مطالب این کتاب را درباره چنین مقرراتی منصور شکی در مقاله زناشویی ساسانی آورده بود.) آمده است که اگر پدری ارثیه دختری را به دخترش داد و بعد او را به زنی گرفت پس از مرگش آن زن ازسهمیه ارث همسری نیز برخوردار می‌شود (بخش یکم، فصل ۴۴، سطرهای ۸ تا ۱۲) (ترجمه پریخانیان، ص۱۱۹؛ شکی، زناشویی ساسانی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶). و باز آمده است: اگر پدری دخترش را به زنی کرد پس از مردنش او فقط ارث همسری می‌برد (و نه ارث مضاعف) (همانجا، سطرهای ۱۳ تا ۱۶) (ه‌مان مقاله، ص۳۳۶). در‌‌ همان کتاب (بخش دوم، فصل ۱۸، سطرهای ۷تا ۱۲) این گونه آمده است که اگر مردی تعهد کرد که این ملک (یا مال) ده سال دیگر به پسر من می‌رسد به شرطی که با دخترم ازدواج کند، ده سال بعد باید ملک را به پسر بسپارد، و اگر ازدواج آن دو زود‌تر انجام شده، تعویض مالکیت هم می‌تواند زود‌تر انجام شود، ولی اگر پسر از ازدواج سر باز زد، تعلق آن ملک (یا مال) بدو نباید صورت پذیرد (همانجا). این موارد از یک کتاب قانون نامه رسمی، جای چون و چرا باقی نمی‌گذارد. همین طور است مواردی که در روایات موبد بزرگ زرتشتی همیت (اِمید) پسر اشو وهشت مذکور است (این موارد را پیش‌تر دمناس ترجمه و تفسیر کرده بود. اما خود کتاب را نزهت صفائی اصفهانی در ۱۹۸۰ در کمبریج (ماساچوست) چاپ کرد. شکی هم در مقاله زناشویی ساسانی از آن بهره گرفته بود). یکی از پرسش‌ها در پاسخ به این مسئله است که در مورد پسری که تعهد به ازدواج با خواهرش کرده است یا توصیه پدر و مادر را برای آن کار پذیرفته اما از انجامش سر باز زده است چه باید کرد؟ (پرسش ۲۲- اصفهانی، ص ۱۵۵ تا ۱۵۸). پرسشی دیگر مربوط است به اینکه اگر مردی خواهر یا مادرش را به زنی کرد با اینکه امیدی برای بارگرفتنشان نبود آیا ثواب خوئیتوک دس شاملشان می‌شود یا نه؟ و پاسخ این است که بلی می‌شود (پرسش ۲۸- اصفهانی، ص۱۹۳ تا ۱۹۶). پرسش دیگر مربوط است به اینکه اگر کسی خوئیتوک دس کرد ولی بعد بر اثر پیری یا بیماری از عهده انجام وظایف بر نیامد چه باید کرد؟ (پرسش ۳۰- اصفهانی، ص۲۰۳ تا ۲۰۶). این موارد، و مواردی که شکستن پیمان خوئیتوک دس را گناه می‌داند، ثابت می‌کند که در نظر این مفسران آخر دوره ساسانی، ازدواج با محارم حسن بوده است (بسنجید با داوری وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۰). حتی بعد از سقوط ساسانیان هم علمایی بوده‌اند که از خوئیتوک دس [ازدواج با محارم] را می‌فهمیده‌اند و از آن به شدت دفاع می‌کرده‌اند در حالی که عده‌ای دیگر با آن آشکارا مخالفت داشته‌اند. مشروح‌ترین این مرافعه‌ها در کتابی از روایات (یا فتوا‌ها) آمده است که نسخه خطی آن از سده شانزدهم میلادی است، اما دستورات طرح شده در آن تعلق به خیلی پیش‌تر دارد (ه‌مان منبع، ص۴۱۴ و بعد). وست خلاصه‌ای از آن به دست داده است که ما لب مطالبش را می‌آوریم (در اینجا هم از برای تاکید مطالب مهم، بعضی جملات را با حروف درشت‌تر می‌آوریم): بهترین کاری که یک کافر می‌تواند بکند در آمدن به دین بهی است (یکی از بهترین دلیلهایی که پذیرفتن افراد نازرتشتی در جامعه بهدینان هنوز مرسوم و مقبول بوده است.) و بهترین کاری که یک بهدین می‌تواند بکند شکستن دیوان از راه خوئیتوک دس است. خود اهورمزدا نیز چنان کرده بود زیرا زمانی که زرتشت به پیشگاه او رسید و امشاسپندان را نزد او دید، اسپندارمذ را دید که دستی به گردن او داشت و چون دلیل پرسید، اهورمزدا پاسخ داد: [این اسپندارمذ است که دختر من و کدبانوی جهان آسمانی من است و مادر موجودات]. زرتشت گفت: [وقتی در دنیا این چیز‌ها را می‌گویند، خیلی آشفتگی بر می‌انگیزد. چگونه است که تو،‌ای اهورمزدا، خودت هم در این باره همان‌ها را می‌گویی؟] اهورمزدا پاسخ داد: [ای زرتشت: این خود می‌بایستی برای مردم نیکو‌ترین نعمت‌ها بنماید! باری وقتی نخستین آفریدگانم مشی یه و مشی یانه آن را انجام دادند، شما نیز می‌بایست آن را انجام دهید! زیرا اگر چه مردمان از چنان رسمی روی گردانیده‌اند، نمی‌بایست، روی گردانند (چه خوشبختی‌ها همه در نزدیکی و هم خونی است و همه بلایا بر سر مردمان از آنجا می‌آید که مردان غریب می‌آیند و زنان (بهدین) را می‌گیرند) (و همواره دختران ما را از راه به در می‌برند) (اشاره است به فرود زرتشتیان در میان جماعتهای مسلمان و یا مسیحی، آن چنان که مثلا در سیره شیخ ابو اسحق کازرونی می‌بینیم که از خانواده‌های زرتشتی برخاست و در سده چهارم بیشتر مردم کازرون را با کوششهایی خیره کننده مسلمان کرد.) (و ثواب خوئیتوک دس چنان است که جادوگر را هم از اعدام نجات می‌بخشد). [در یکی از گفته‌های دینی آمده است که اهورمزدا چهار کار نیکو به زرتشت توصیه کرد... چهارم خوئیتوک دس با او که وی را‌زاده است، یا با دختری یا با خواهری... زمانی که سوشیانس پدید آید، همه مردمان خوئیتوک دس می‌کنند و همه دیوان از معجزه خوئیتوک دس نابود می‌شوند.] در توضیح مطلب آمده است که انواع یاد شده خوئیتوک دس شامل برادران و خواهران ناتنی و یا دختران نامشروع هم می‌شود (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۷). و باز ضمن قصه‌ای دراز و ساده لوحانه اعتراف می‌شود که جمشید چون مست بود با خواهر خود خوابید، ولی بلافاصله نیکوییهای خوئیتوک دس با عالیترین اوصافی بازگو و ثواب آن بهشت خرم باشد، وعده داده شده است و در عوض دوزخ به کسی وعده گشته است که دیگران را از خوئیتوک دس باز می‌دارد، زیرا [آنچه دیگران گناهی شنیع می‌دانند در قانون ما طاعتی مزدایی است] (ه‌مان منبع، ص۴۱۷ تا ۴۲۶٫ باز اینجا هم گواه اعتراض مردم به فتوایی ناپذیرفتنی هستیم). [این هم در دین آمده است که: زرتشت به اهورمزدا چنین گفت: به نظر من این کاری است ناخوب (وَدو) که می‌کنند؛ و خیلی شک برانگیز است که من باید خوئیتوک دس انجام دهم چنانکه گفتی در میان انسان‌ها کاملا رایج است، (اهورمزدا پاسخ می‌دهد که این کار مایه تکامل همه چیز و لازم است.)]. هیچ یک از شواهد ما این گونه صریح حقیقت را بیان نکرده است: مردم به هیچ روی به فتوای روحانی خشک مغزی که چنان کاری را روا می‌دانسته است، اعتنایی نداشته‌اند، و همانطوری که وست متذکر شده است، استناد او به این روایت و آن سند دینی بیهوده است چون که هیچ کدام از مآخذ ادعایی او درست نیست (این داوری وست است:‌‌ همان منبع، ص۴۱۹ و بعد، و ص۴۲۷ و بعد). به همین دلیل در روایات پارسی، که در سده هفدهم نسخه برداری شده است، خوئیتوک دس اصلا معنی ازدواج با محارم نمی‌دهد، بلکه موبدان ایرانی در فتواهایی که برای زرتشتیان هند نوشته‌اند، خوئیتوک دس را عملی پر ثواب دانسته‌اند اما آن را [پیوند میان عموزادگان و خاله زادگان] معنی کرده‌اند. و در پاسخ سوالی که روابط خانوادگی در خوئیتوک دس چگونه است، گفته‌اند: پیوند میان زادگان برادران و خواهران با هم بسیار خوب است. به عبارت دیگر، خوئیتوک دس به معنی زناشویی خویشاوندان با هم است و بس (ه‌مان منبع، ص۴۲۷ تا ۴۳۰).
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.