جناب آقای محمدرضا آقایی. من یک محقق در زمینه عرفان حلقه ام. بارها به شخصه با افرادی مواجه شدم که پس از احساس درمان بعد از گرویدن به عرفان حلقه، مجذوب آن شده و مورد سواستفاده های متعدد قرار گرفته اند. مقصود از سو استفاده هر چیزی که فکرتان برسد می‌باشد. آقای طاهری که در ابتدا به بهانه مقابله با عرفان‍‌های وارداتی، خواستار تأسیس عرفان ایرانی (به گفته خودش در مقدمه کتاب عرفان کیهانی) بود هم اکنون خواستار سلب تابعیت ایرانی خود شده، وی که عرفان هر منطقه را متعلق و دارای کاربرد برای همان منطقه معرفی کرده، عرفان کیهانی را، انسان محور و قابل تعمیم برای سایر نژادها و ملتها می‌داند. از همه مهمتر عرفان حلقه که مدعی درمانگری است، چرا پس از درمان ظاهری حرفی در خصوص عرفان نزده و منجر به عارف شدن کسی نشده است؟ خود طاهری چرا به عنوان یک عارف بزرگ شناخته نمی‌شود؟ همچنین ارتباط درمان با عرفان چیست؟ نهایت اینکه مستند می‌گویم که نه درمان او صحت دارد و نه عرفانش. الباقی بماند...