ببینید هرودوت کلا حرفاش با نقد های زیادی روبه رو هست یک نمونش نبرد ماراتون یا اگه شما به کتاب رومن گیرشمن هم رجوع بفرمایید چیزی در اینباره گفته نشده روزی که داریوش از سربازان گارد شاهنشاهی بود و در بازار قدم میزد سیلیسون برادر پویکرات بود او قبای قرمزی داشت داریوش نزد او رفت تا قبا را خریداری کند اما سیلیسون قبا را بدون پول به او هدیه داد وقتی داریوش پادشاه شد سیلیسون به دربار او آمد پادشاه اورا به یادآورد و گفت زمانی که هیچ قدرتی نداشتم تو به من نیکی کردی پس گفت به او طلا و جواهرات دهند اما سیلیسون گفت من هیچ نمیخواهم و فقط میخواهم شهر ما را از دست پادشاه دیکتاتور آن نجات دهی سپس داریوش لشکری به فرماندهی اوتانس به اونجا فرستاد در نهایت هم یک جزیره به سیلیسون داده شد تا مردم رو به آنجا منتقل کنند تا زندگی راحتی داشته باشند به گفته پلوتارخ( مورخ نامی سال ۴۶ تا ۱۲۰ بعد میلاد ) داریوش مامورانی فرستاد تا جست و جو کنند آیا مالیات های گذاشته شده فشاری به مردم نمی آورد ماموران گفتند همه قادرند بپردازند اما داریوش دستور داد آن مقدار روهم نصف کنن حالا یک سوال دارم آیا به این آدم میخوره اونکار رو کرده باشه ؟!!البته من منکر کارای اشتباهش مثل برخورد شدیدش با سران شورش نیستم اما کلا آدم خوبی بود و خواهش میکنم تاریخ کشور خودتون رو نکوبید هیچ منافاتی نداره آدم هم تاریخ کشورش رو نکوبه هم مسلمان دینداری باشه و باستان گرایانی که این دورو متضاد میدونن اشتباه میکنن در پایان شرمنده وقتتون رو گرفتم