جناب نور علی اللهی خدا در قرآن میفرماید اگر عدالت داشتید تا چند زن هم میتوانید اختیار کنید حالا شما میگی عدالت در این مورد وجود ندارد و کسی نمیتونه بین زنهاش عدالت برقرار کنه.میخوای حرف خدا رو نفی کنی.در مقاله بیان کردی در صدر اسلام تعداد زنها زیاد بود مگه الان کمه .تعداد زنها کمتر که نیست بیشتر هم شده و اگه قرار باشه هر مردی تنها یک زن بگیره تکلیف بقیه زنان جامعه چی میشه لابد باید اونها رو به عقد فضایی ها در بیاریم .زنان دیگر هم آدم هستند و مثل همه آدمای دیگه نیاز به زندگی دارن واین نیاز تنها نیاز جنسی نیست و وقتی اسم ازدواج با زنان بیوه ودختران سن بالا میاد نباید ذهنمون فقط طرف چیزای منفی بره .همین که یه مردی بتونه خرج زندگی یه زن بیوه رو بده و دیگه زن مجردی در جامعه نباشه همین به تنهایی میتونه فساد رو تا حد زیادی از بین ببره و حتی ریشه کن کنه فقط نباید گذاشت هیچ کسی,چه مرد چه زن در جامعه مجرد باشه.و اتفاقا این سنت خیلی خوبیه که زنهای جامعه سطح توقعات خودشونو پایین بیارن و زنهای جوان اجازه بدن اگه شوهرشون توان مالی داره تکفل یه زن بیوه یا یه دختر سن بالا رو هم به عهده بگیره و اونو به عقد ازدواج خودش در بیاره که در این مورد هم زنهای بیوه و دختران سن بالا باید توقع خودشونو پایین بیارن و راضی باشن .ازدواج مجدد زمانی بده که طرف زن داره و بخواد بره یه زن جوون دیگه رو بگیره این شهوت پرستیه و نباید اسمشو گذاشت خدمت به جامعه. در مقاله گفته بودی چه یک زن بره دوتا شوهر کنه چه یک مرد بره دوتا زن بگیره.این حرف عینه کفره .خداوند خالق انسانه و دستوراتش مطابق با نیازها و توانمندی های فطری انسان است پس اگر خداوند داشتن چند زن برای یک مرد و تنها داشتن یک شوهر برای یک زن راجایز دانسته از نیازها و فطرت ما خبر دارد .اما کجا در جامعه ما سنت قرآن عمل میشود؟