افزودن نظر جدید

سلام و درود بر نوسنده مقاله من تا جایی که اطلاعاتم یاری میدهد پاسخ گوی شما هستم.بحث کمی طولانیست و فرصت شایان میطلبد.//// اولا ما باید بدانیم که لفظ امشاسپندان به هیچ عنوان در گاتها یافت نمیشود و این لفظ یکی از ابداعات اوستای متاخر است که بشدت افکار محققین دین زرتشت را متاثر کرده. مغان و کاهنین دوران ساسانی(مغان زروانیسم و میتراییسم و ... که به ایین زرتشت درامده بودن)کوشیده اند دیوسنا را د لباس مزدیسنا به مردم تحمیل کنند , در این مورد نیز با استفاده از اصطلاحات گاتایی مذهب ودایی را تبلیغ کرده اند. زبان گاتها هم ریشه با زبان سانسکریت وداییست (یک زبان منسوخ شده) و ترجمه ان توسط بیشتر محققان و باستانشناسان (که با توجه با اوستای متاخر ) به ترجمه ی ان پرداخته اند همراه با اشتباهاتیست. در گاتها این نام ها وجود دارند ولی نه بصورت یک هپتاد یا دسته هفت تن. معانی که برای انها انتخاب شده عبارتند از : 1-اشا یا اشه:ارته پهلوی:رته ودایی:پاکی و راستی , نظام حق -نظم و قانون -نظام خلقت و طبیعت. 2-وهومنه یا بهمن:که از وهو به معنی خوب و منه یا منش ترکیب شده.لذا وهومنه را منش و اندیشه نیک و همچنین در بعضی موارد عشق و محبت به همنوع برداشت کرده اند. 3-خشترا یا خشترو ئیره (شهریور):فرمانروایی و قدرت الهی -نیرو اراده و کوشش و فعالیت و.... 4-آرمئیتی و سپندرامذ پهلوی:فروتنی ,تواضع ,بردباری , ایمان و پارسایی . 5-هه اروتات (خرداد):تندرستی و رسایی. 6-امرتات(امرداد):جاودانی و رستگاری و خوشبختی.در مورد انسان هومباخ ان را گزند ناپذیری و نیروی زندگی تعبیر کرده است و در مورد خدا فناناپذیری. 7-سراوشه یا سروش:فرمانبرداری از خداوند , اطاعت از ندای وجدان. **همانطور که مشاهده میکنید هر کدام از این کمات معانی مختلفی دارند که هر کدام بر اساس جمله بندی و موقعیت باید معنای درستشونو درک کرد. **نکته قابل توجه اینه که صفات الهی - انسانی هستندو ارتباط خدا و انسان با این فضایل و کیفات برقرار گردیده. **در مکاتب فکری مختلف , وصف جهان و بیان چگونگی ایجاد و تحول و تکامل معرف حوزه دید ان مکتب است و در مذاهب و ادیان برداشت از خالق و توصیف خلقت و رابطه ی بین خالق و مخلوق مشخص شمول ان مذاهب. خدا در همه ادیان به وسیله صفاتش مشخص میگردد و هیچ زبانی در هیج زبان قادر نخواهد بود جز با صفاتی که قابل درک برای انسان بوده و در هر حال مایه بشری , وجودی را توصیف کند;اما چگونگی این توصیف تعیین کننده است. **برای انکه به ارزش کلام زرتشت پی ببریم باید جامعه 3500 الی 3700 سال پیش قبل اریاییان را مجسم نماییم و به برداشت های بدوی و فضای محدود دید انها بیندیشیم,انگاه درخواهیم یافت که این پیامبر اریایی در انتخاب اصطلاحات و مفاهیم از چه مهارتو قدرت جالبی برخوردار بوده است. در پیام زرتشت برخلاف معتقدات ان زمان , تنها خالق جهان اهورا مزداست که مشخص اصلی او, اهورایی و مزدایی است.این دو صفت هرچند برای انسان قابل درک است ولی محدود به قالب های انسانی نیست.هستی بخش و افرینش زندگی , مافوق قدرت های بشری است و دانایی مطلق هم, که به بزرگ دانایی توجیه شده , برتر از دانش محدود انسانهاست. پس بزرگ دانای هستی بخش مناسبترین نامی است که برای یک وجود مطلق برتر از فهم و گمان بشر میتوان انتخاب کرد.اما برای اراعه قدرت پروردگار و بیان رابطه خالق و مخلوق, زرتشت از مفاهیمی بهره گیری میکند که هم به زبان بشری توصیف صفات الهی است و هم توجیه فضایل انسانی.در نتیجه در پیام زرتشت این فضایل پلی بین خدا و انسان است.به نظر من این هنرمندانه ترین و خردمدانه ترین انتخابی است که در ان دوران میسر بوده و اگر به دقت و فارغ از پیشداوری تلقینی به این برداشت توجه کنیم با معرفت کنونی و بیان امروزی نیز ان را خردمندانه و ظریف خواهیم یافت.میانجی خدا و انسان در پیام زرتشت نه کاهن است نه حتی پیامبر , نه فرشتگان بالدار و نه ایزادانو نیمه خدایان بلکه فضایل عالی,که توسط به انها انسان را به کمال هدایت میکنندو خدا جز کمال مطلق چیز دیگری نیست.این فضایل در ان هنگام که به انسان وابسته میشوند صفات انسانی میگردند و زمانی که به خدا منسوب میگردند معنویت الهی میابند (اهورایی|)و چون خدا و انسان را به هم مربوط میسازند گاهی بصورت تجسم فضیلت طرف مکالمه قرار میگیرند و زمانی چون الطاف الهی و معنوی به انسان عطا میشوند ولی در هیچ حال شخصیت مستقل نمی یابند. با این شاهکار زرتشت هم خدای خود را توجیه میکند , بدون انکه به مطلقیت و الوهیت او لطمه زند, و هم انسان خدای گونه رادتوصیف میکند , بدون انکه خدای را انسانی سازد یا انسان را الوهیت بخشد.و هم راه وصول به حق یا دستیابی به این ایدآلها را مشخص میکند , بدون انکه از مسیر عملی و واقعی زندگی بدور افتدو گرفتار تخیل شود(تقویت و ترویج این فضایل مستقیما در زندگی روزمره و شکوفایی مردم موثر است). او هم خدای را برای مردم عادی و عامی تشریح میکند, بدون انکه از توصیف عرفانی خالق منحرف شود,و هم سیر و سلوک عرفانی را توصیف می نماید,بدون انکه از برداشت های مردم چشم پوشد.زرتشت به زبان مردم, شعر عارفانه می سراید(الهام الهی را به سبک شعر بیان میکند) و به بیان عرفان با مردم ساده و با صفا سخن میگوید. زرتشت با طرح فضایل الهی- انسانی پرده های بین بشر و خدا را از میان برمیدارد و و به جای خدایان ترسناک و قادر و قاهر, اهورا مزدای دوست و یاور و همراه انسان را به ادمیان میشناساند. مشخصات این خداوند و کمالات او,فضایلی است که اگر بشر به انها بکمال دست یابد باید خدای گونه (اهورایی ) و در او محو می گردد(دارای فروهر پاک میشود), همچون جوی کوچکی که اگر در مسیر دریا حرکت کند به دریا پیوسته و دریا گونه میشود(نه دریا). **طرح صفات کمالیه دبه پیام زرتشت قدرت تحرک و نفوذ می بخشد که هم درون عارف و صوفی را سیراب می سازد و هم دل عامی را شاد و مطمئن مینماید.اشا ، وهومنه ، خشترا و ... در نظر انکه معرفت عمیق دارد،راستی و درستی و نظام حق، اندیشه نیک و مهر و محبت و خرد وهومنی، قدرت اراده و... جلوه میکند و برای توده مردم فرشتگان بی شکل و بال و پر که تجسم فضایل الهی - انسانیند و در هنگام اظطراب و درماندگی، مایه ی اطمینان و قوت قلب انها خواهند بود و یاری جستن به وسیله آنان از خداوند به حرکت و شکوفایی و صفا و کمال انان منجر خواهد شد.انسان برای دستیابی به کمال و وصول به حق،نیازی به واسطه و دلال و خبره ندارد و واسطه او در خود اوست. در سراسر گاتاها حتی یکبار اشاره نشده که برای تامین رضایت خداوند باید به شعائر و اداب و رسوم توسل جست و قربانی و نیاز داد،از کاهن و کشیش و فقیه و روحانی کمک گرفت و حتی پیامبر را واسطه و وسیله ساخت. در همه جا این فروزگان الهی و فضایل انسانی،واسطه ی رسیدن به خداوندندو مهر و عطوفت و رحمت او بوسیله ان فضایل به بشر منتقل گشته و بالاترین عطاهای الهی نیز همین صفات کمالیه و فضایل اخلاقی میباشند. برای شناختن نظر واقعی زرتشت به گاتها مراجعه میکنیم.این شش فروزه و اسپنتا مینو فقط در یک بند از گاتها باهم ذکر شده اند: در 47/1: در پرتو سپن تامینو و وهیشتامنتگها،همچنین در پرتو رفتار نیک و گفتار نیک توام با اشا، برای چنین کسی اهورا مزدا بخشد هواورواتا و امرتاتا و به وسیله خشترا و ارمائیتی. اذرگشسب این بند را در ترجمه ازاد چنین بیان میکند: کسی که در پرتو خرد مقدس و قلبی پاک،اندیشه و گفتار و کردارش نیک و لا راستی و درستی هماهنگ باشد مزدا اهورا با توانایی و مهر خویش به او رسایی و جاودانی خواهد بخشید. مطالب این بند به حدی روشن و صریح است که هر قدر هم جملات را پس و پیش کنیم ور نتیجه کلی تغییر اساسی حاصل نمیشود. ادامه دارد....
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.