افزودن نظر جدید

سلام برادر اگر معتقدید که قیصری و ابن عربی قرآن و روایت را میزان حجیت و عدم حجیت کشف و شهود میدانند باید بگم که خود قیصری چنانچه در متن هست میکه: استفاده کردن اولیاء از منقولات در مواردی که به‌عنوان بینه استفاده می‌کنند، فقط به‌خاطر شاهد آوردن برای چیزهایی است که آن را می‌دانند. این حرف نشون میده که قیصری اعتراف تلخی داشته و اگر چه در جاهای دیگر قرآن و روایت را به عنوان میزان عام معرفی کرده ولی طبق سخن خودش نشون میده که میزان بودن قرآن و روایت فقط در موارد خاص و فقط به عنوان بینه است. دیگر اینکه چطور روایات میتونه برای امثال ابن عربی میزان صحیح یا ناصحیح بودن کشف و شهود باشه در حالی که با یک کشف و شهود، روایت صحیح را ترک میکنه و اون رو درست نمیدونه. یا در جایی دیگر روایت ضعیف را بخاطر یک کشف و شهود صحیح اعلام میکند و می پذیرد. چطور روایات میتونه میزان صحیح یا ناصحیح بودن کشف و شهود باشه در حالیکه می بینیم این کشف و شهود است که میزانی برای صحیح و ضعیف بودن روایات قرار گرفته.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.