افزودن نظر جدید

با تشکر از درج نظر اینجانب. حکومت ساسانی قطعا مانند تمامی حکومتهای قبل و بعد از خود یک حکومت ایده ال و یا حتی عدالتگر محسوب نمیشد و دچار فساد در لایه های موبدان زرتشتی و سپاهیان بود ولی هر چه بود خودی بود. خاندان بنی امیه که در اینجا به حق جلوه داده می شوند با نهایت غارتگری و صبوعیت به مدت حدود یک قرن جای ساسانیان را گرفتند و در این مدت هر کس مسلمان میشد ظاهرا در امان بود و هرکس سر باز میزد باید جزیه و مالیاتهای سنگین می پرداخت و رفته رفته مردمی که توان پرداخت نداشتند چاره ای جز پذیرفتن مسلک جدید نمی دیدند. اینجا نه طبیعتا خود تاریخ بلکه تفسیر یکطرفه آن است که مورد انتقاد است یعنی صرفا چون تجاوزگران مسلمان بوده اند پس حق تعدی، تجاوز، غارتگری، فروش زنان و دختران ایرانی در بازاهای برده داری مکه و مدینه و هزاران عمل ننگین که در طول حکومت خلفای اموی و سردران آن رخ داد توجیه پذیر است. امروزه ما می دانیم که تحول فرهنگی، علمی و اخلاقی یک شبه پدید نمی اید و یک شبه هم از بین نمی رود. اعرابی که حوزه تفکر و تامل آنها از محدوده زن، شراب و شمشیرشان فراتر نمی رفته و اساسا در محیطی زندگی نمی کرده اند که واجد کلمه تمدن یا فرهنگ باشد نمی توانسته اند پیام آور صلح، دوستی یا انسانیت برای ایرانیان باشند چه اگر به دقت بنگریم پس از فتح ایران و کشتار و دستیابی به غنائم مجددا به روحیه و طبع سابق خود بازگشته اند و اقوام مختلف این خاندان با کشتار یکدیگر و همچنین مقابله با علویان زمینه سقوط خویش را نیز فراهم نمودند. بنابراین نظر من تطهیر ساسانیان نیست ولی قطعا با ذکر عنوان "مسلمانان" نمی توان متجاوزان را نیز تطهیر نمود.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.