افزودن نظر جدید
با عرض سلام
با عرض سلام
متإسفانه شما هم مانند دیگران افکار و نظریات دیکته شده را میگویید و مینویسید و ذرهای تحقیق نکردهاید اما در خصوص جواب از مسإله معاد شیخ احمد احسایی فرموده اند که جسد عنصری عود نمی کند و یقینا شما فرق جسم و جسد را نمی دانید و یقینا نمی دانید که جسد دو گونه است: جسد اصلی و جسد عنصری و شیخ احمد احسایی فرموده اند که جسد عنصری عود نمی کند آیا نمی بینید که این بدن عنصری عرضی ما روز به روز در حال تغییر و تحول است و بعد از مرگ در قبر می پوسد و اثری از آن نمی ماند آیا همین جسد عنصری عرضی عود می کند؟ حاشا بلکه جسد اصلی انسان عود می کند که جسد است و از همین عالم است ولکن لطیف این عالم است مانند هوا که لطیف است بهطوری که دیده نمیشود ولکن باز هم جسم است و از همین عالم است پس جسد اصلی عود میکند که تعبیر شیخ احمد احسایی اعلیاللهمقامه از این جسد اصلی به جسد هورقلیایی است و به اصطلاح علما مناقشه در لفظ نیست و این اصطلاحی است و اگر کسی معنی اصطلاحی را میخواهد بداند باید از صاحب اصطلاح بپرسد نه خود نتیجهای گیرد و ارائه دهد.
و اما درباره علل اربعه بودن ائمه علیهمالسلام که شیخ فرمودهاند کاملا مطابق احادیث است چنانکه حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: نحن صنایع الله و الخق بعد صنائعنا (یعنی: ما صنایع خداییم و خلق صنایع ما هستند. شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید) و این را معنیش را نفهمیدهاید. نعوذ بالله اثبات مستقل بودن ائمه نشده است بلکه ایشان به خداوند عالم از همه خلق محتاجترند و چون به خدا محتاجند از خلق بینیازند و ایشان علیهمالسلام محتاج به خداوندند در جزئی و کلی امورشان و ایشان اسبابند بدون شک و حضرت فرمودند: ابی الله ان یجری الاشیاء الا بالاسباب و یقینا از بزرگترین اسباب محمدوآلمحمدند علیهمالسلام و این غلوی نیست چراکه ذات خدا لایُدْرَک است و به احساس حواس درنمیآید و از هر چند و چونی برتر است و از صفات خلقی مبرا است و از جمله صفات خلقی علت بودن برای اشیاء است چراکه علت و معلول متناسبند مانند آنکه نورِ آفتاب، معلول آفتاب است پس از جنس اوست و از ماده و صورت اوست پس ذات خدا علت اشیاء نیست چراکه خلق نیست. پس محمد و آلمحمد علل اربعه هستند و مستقل نیستند و خدا ایشان را در قرآن ستوده که و ما تشاءون الا ان یشاء الله و ایشان ارادهای از خود ندارند مگر به اراده خود پس اراده ایشان اراده خداست و در زیارت جامعه کبیره است که: بکم فتح الله و بکم یحتم الله و در زیارت مطلقه حضرت سیدالشهداست که إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ، وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم (یعنی: اراده و مشیت خدا در اندازه گیری امور خلق به سوی شما هبوط میکند و از شما صادر میشود) و در حدیث است که و امره بین الکاف و النون (یعنی: محمدوآلمحمد مشیت اللهاند {کاف و نون یعنی مشیت خدا} بحار الانوار جلد 25 صفحه 173) پس ایشان مشیةاللهاند چنانکه در حدیث سابق مذکور است و اگر انسان معنی چیزی را نمیفهمد نباید منکر آن شود مثل اینکه کسی برنج پختن بلد نباشد حال آیا باید پخته شدن برنج را منکر شود؟ حاشا این شیوه ابلهان است.
و اما آنکه بابیت و بهائیت از شیخیه نشئت یافتهاند هیهات هیهات که تحقیق نکرده مطلب مینویسید باب ملعون چه ربطی به شیخیه دارد؟ اگر گناه شاگرد بر گردن استاد است که بر حصرت زهرا سلاماللهعلیها گریه نکنید چراکه عمر لعنةاللهعلیه ادعای صحابه بودن حضرت را میکرد و خود را شاگرد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میدانست و مگر شما خاطرات کینیاز دالگورکی را نخواندهاید که اینگونه جسورانه بابیت و بهائیت را به شیخیه نسبت میدهید و علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه فرمودند: شیخیه از شیعیان اثنی عشری هستند پس چرا ندانسته انکار میکنید و هیچ نخوانده تهمت میزنید و سران شیخیه از جمله محمدکریم کرمانی در رد باب کتابها نوشتهاند و او را لعن و تکفیر کردهاند.
اما آنکه حمله عثمانی سببش ایشان بودهاند حاشا بلکه سببش حسودان دنیا طلبی بودند که چون منزلت علمی شیخ را دیدند کتاب ایشان را که در آن جریان دیک الجن را فرموده بودند نزد پادشاه سنی ناصبی عثمانی بردند و موجب حمله آنها شدند. شما را به خدا آیا اگر کسی شیعه باشد چنین میکند؟ والله که اگر کسی عرقی از تشیع در بدن او باشد هرگز چنین عمل قبیحی نمیکند که کتاب را نزد پادشاه سنی ببرد و قصد او فقط اطفاء حق باشد و برغانی از چنین اشخاص حسود دنیا طلبی است که به منزلت علمی شیخ حسودی کرد و امان از حسودی.
و اما آنکه ایشان تعبیراتی درباره پادشاهان و شاهزادگان قاجار دارند از این باب است که وظیفه هر شخصی در برابر حکومت حاکم مطیع بودن در امور دنیوی از آن حکومت است و باید با سلاطین اگرچه ظالم و یاغی باشند به طور خوبی سلوک کند و مگر شما نامه حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام آن امام مظلوم معصوم را ندیدهاید که به مادر هارون الرشید نوشتهاند و در آن نهایت تعظیم را داشتهاند و آن زن ملعونه ظالمه یاغیهای بوده است و هارون الرشید ملعون اشقی الاشقیاء است. پس باز هم ندانسته و نفهمیده چیزی نوشتهاید و خود را نزد اهل تحقیق رسوا کردهاید.
ناشناس
1395/07/09 - 01:53
لینک ثابت