پیر سبز چک چک ، معبد ایزد مهر و آناهیتا
پير سبز، پیر چک چک ، در محلي ميان كوهاي اردكان و انجيره نزديك به قريه خرانق واقع شده كه آب و هواي آن نسبتا خنك تر از مراكز يزد ميباشد .صاحب پير را حيات بانو از شاهدخت هاي ساساني كه پس از سقوط مداين براي حفظ ناموس و پاكدامني خويش به اطراف و اكناف ايران آواره گرديده اند ميباشد.
تاريخجه زيارتگاه:
درباره تاریخچه این مکان اقوال مختلفی وجود دارد که تعدادی از آنها از این قرار می باشد:
آنچه كه روايت است مي گويد:
در دير زمانان هنگام فرمانروايي كيانيان كه در استان خراسان سكونت داشتند كاروانهاي از فارس به خراسان و بلعكس در حاشيه كوير عبور مي كردند در يكي از سالها هنگام بهار كارواني از فارس به طرف خراسان در حركت بود مه توفاني شديد شروع شد و راه را براي كاروانان سنگين نمود بطوريكه چند روزي در بيابان حيران و سرگردان بي تاب شده جاده را نمي يافتند ، ناگهان آهويي از پشت كوه نمايان ميشود با ديدن آهو خوشحال شده پي به آبادي در همين نزديكي ميبرند و چند قدمي به دنبال آهو روان ميشوند كه در پشت كوه منظره اي سبز و خرم و چشمه آبي مي بينند، بالاي كوه رفته آب مينوشند و استراحت ميكنند .
در همان بازتاب تشعشعات نور خورشيد بر آن كوه و نيز نغمه مرغان سبز رنگ كه بر روي شاخه درختان آواي يزدان يزدان سر ميدهند به نظرشان ميرسد، از كوه پايين آمده و راه را مييابند و به خراسان ميروند ،اين خبر را به گوش فرمانرواي وقت ميرسانند، عده اي به ديدن آن مكان روانه ميشوند و شهري در نزديكي آن بنام يزد بنا مي كنند ( ميگويند آثار خرابه هاي كه شايد يزد كهنه باشد هنوز وجود دارد ) آن مكان را مقدس و محترم شمرده پيرسبز نهادند و از آن به بعد محل زيارت و تفريح ايرانيان بخصوص پارسيان گرديد و ساختمانهايي براي سكونت و نيز جمع آوري كتاب و هدايا و امانتها بنا كردند.
همچنين روايت است:
در باره تاریخچه زیارتگاه نقل و حدیثهای گوناگونی وجود دارد. اکثرا" آنرا به محل پناه گرفتن و غایب شدن یکی از دختران یزدگرد سوم ساسانی می دانند که از دست تازیان در گریز بوده و حیات بانو به دامنه کوهی پشت هومین و سنجد میرسد ، سیاهی دشمن را از دور می بیند نالان و گریان به سمت کوه بلند خشک بالا میروند ، همینکه بدسترس دشمن قرار میگیرد ، آهی از دل کشیده و با نگاهی بکوه بلند میگوید مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان ، هماندم شکافی در کوه پدیدار و حیات بانو در آن ناپدید میگردد ، سپاهیان دشمن از مشاهده واقعه حیران گشته راه خود میگیرند .
پس از مدتی بالای این کوه خشک بایر قطرات آب مانند چشم یتیمان و دیده ی گریان ستمدیگان ، چون صاحب آن به زمین میچکد بقدری که مسافری را سیراب و شاداب نماید و اگر جمعیت زیادتر یا گله گوسفندان فراوانی بدانجا رسند جریان قطرات آب زیادتر میشود بطوریکه همه را کفایت کند .
این کوه خشک از برکت پیر امروز سبز و خرم میباشد . می گویند چوپانی به نزدیک چاه متک گله خود گم میکند . پس از جستجوی زیاد با خستگی و ناکامی ، تشنه و گرسنه به آن کوه که قطرات آب از آن بر زمین میچکید رسیده ، رفع تشنگی و خستگی مینماید در ضمن خواب بر او غلبه میکند و در رویا گله گم شده ی خود را در پناه بانویی فرهمند می بیند که به او میگوید در این محل اطاقی بنام من بساز و شمع و چراغ بیفروز و به دیگران نیز خبر بده که چنان کنند .چون بیدار میشود گله را در برابر خود میبیند از شادی در پوست نمی گنجد در اندک وقتی با کمک زرتشتیان آن حدود زیارتگاه پیر سبز درست میشود و امروز در کمر خیله های بسیاری برای اقامت زوار بر پا شده است .
و همچنین می گویند ، چوپانی در آنجا حیات بانو را به خواب می بیند كه به او می فرماید تا پیر سبز را بنیاد گذارد. در دیواره سنگی یك سوی نیایشگاه جایی وجود دارد كه روییدنی هایی مانند پرسیاوشون و گیاه مورد و انجیر كوهی رشد كرده است و آب قطره قطره از شكاف سنگ ها بیرون میریزد و در حوض سنگی زیر آن ذخیره میشود.[1]
باور اکثریت زرتشتیان است که این محل را مقدس و زیارتگاهی برحق می دانند و با تمام وجود به آن عشق می ورزند و سمبل وحدت و همگرائی جامعه زرتشتیان شده است. به نحوی كه (روز اشتاد تا انارام از ماه خرداد برابر با 24 تا 28 خرداد ماه خورشیدی ) بمدت 5 روز در دامن آن کوه دوستانه وار گرد هم می آیند و کسب آگاهی از یکدیگر می نمایند و مشکلات خود را در می یابند و شادمانه سرود می خوانند و نیایش و درود می فرستند به فرد یا افرادی که برای حفظ شرافت و پاکدامنی خویش تن به دشمن نداده و نیز اهورایی (خداوندی ) که به کمکشان شتافته و به آنها توان داده تا در لابلای کوهها از انظار دشمن محو گردند و به انجام مراسم گوناگون مانند نیایش همگانی ، گهنبار خوانی ، سدره پوشی ،نذورات، نامزدی و ...می پردازند. در عین حال از محیط زیبای طبیعی و فرح بخش این مکان مقدس نیز استفاده نموده و پس از چند روز با دلی شاد و سبک بال باز می گردند.[2]
نقد موبد زرتشتی بر باور زرتشتیان در مورد این پیرانگاهها:
باورهای گوناگونی در باره پیرهای شش گانه موجود در یزد وجود دارد، باور سنتی زرتشتی این است که اینها مکان ناپدید شدن دختران یا نزدیکانی از خانواده یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی بوده که در حمله اعراب به ایران به سوی دشت و کوه پناه برده بنابراین جایگاهی مقدس شده اند. روشن اندیشان زرتشتی این باور را نمی پسندند زیرا اگر قرار باشد آرامگاه یادبودی از بزرگان باستانی را مقدس بدانند افرادی مانند آریوبرزن، رستم فرخزاد، مازیار قارن، بابک خرمدین، آرش کمانگیر و... تاثیر گزار تر بوده اند. چرا این نیایشگاه ها فقط در یزد جای گرفته اند درحالیکه شکست ساسانیان و فرار او از تیسفون بوده که مسافت زیادی تا این استان دارد. پیر واژه ای است که یادآور آخرین گام عرفانی در آیین مهر بوده است. چنین نیایشگاه هایی به نام پیر در شهر های دیگر نیز وجود دارد بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان همانند آنهاست به ویژه اینکه همه در دامنه کوه و کنار چشمه آب برپا شده اند که یادآور زایندگی آناهیتا، ایزد بانوی پاک می باشند و به سوی خاور و سپیده دم بامدادی نیز هستند تا پیروان مهر در گذشته، نیایش نور خورشید را به جا آورند. قدمت نیایشگاه و پیرهای زرتشتی در یزد به هزاران سال پیش از حکومت ساسانی بر می گردد و از آن زمان پدیدار نشده اند. در تاریخ نیامده که یزدگرد سوم به هنگام فرار از تیسفون دختر و فرزندانی بالغ داشته باشد که مسافت مرز ایران تا مرکز آن را پیموده باشند به هر روی پیر ها مکان هایی با ارزش برای زرتشتیان است که برای گرد هم آیی و نیایش برگزیده اند.[3]
----------------------------------------------
پی نوشت:
[1] سایت انجمن موبدان تهران
[2] سایت همازور
[3] سایت موبد کوروش نیکنام
دیدگاهها
محسن
1392/04/14 - 00:47
لینک ثابت
در شهرری هم چیزی شبیه پیر سبز
korosh
1392/04/14 - 19:22
لینک ثابت
سلام خدمت آقا محسن
افزودن نظر جدید