توجیه روایات طینت توسط علمای اهل سنت

  • 1401/09/10 - 13:33
در روایات معتبر اهل سنت، احادیثی در مورد طینت و آفرینش انسان های خوب و بد نقل شده است؛ علمای اهل سنت، پس از پذیرش این روایات، توجیهاتی در توضیح آن بیان کرده‌اند.
توجیه روایات طینت توسط علمای اهل سنت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جوامع روایی فریقین روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها خداوند انسانهای مؤمن را از ماده ای خوشبو و خوشایند با عنوان طینت علیین و انسان های کافر از ماده ای بدبو و ناخوشایند با عنوان طینت سجین آفریده است.

از ظاهر این روایات چنین برداشت می‌شود که نقش این طینت اولیه تنها در حد ماده اولیه آفرینش انسان نیست، بلکه فراتر از آن، امور مهمی همچون سعادت و شقاوت انسان با آن گره خورده است. این روایات دال بر این است که این ماده اولیه به صورت بسیار مؤثر در ایمان و کفر و طاعت و معصیت انسانها نقش دارد، به گونه‌ای که ارتکاب معصیت و اعمال قبیح، از ذات و طینت کافر نشأت می‌گیرد و اعمال نیک و حسنات، از طینت مؤمن بر می‌خیزد.

روایات معتبری در کتب اهل سنت با این مضمون وارد شده است؛(1) برخی محدثان اهل سنت در توجیه و توضیح این روایات مطالبی بیان کرده‌اند. قرطبی از کسانی  که این احادیث را منکر شده‌اند انتقاد می‌کند و آنان را غافلانی می‌خواند که از هواهای خود پیروی می‌کنند نه از هدایت الهی؛ آنان به رأی خود شیفته‌اند و با اندیشه ناقص خود بر خدا و رسول جسارت می‌ورزند. آنان می‌گویند، با عدل الهی سازگار نیست که گناه فردی را به حساب فردی دیگر بنویسد؛ وی در پاسخ می‌گوید: خداوند کار خود را بر مبنای اندیشه مردم بنا نکرده بلکه به مشیت و اراده و حکمت خود عمل می‌کند؛ اگر تمام آنچه اندیشه‌هایی که مردم در نمی‌یابند، مردود بود، بیشتر شرایع تباه و غیر قابل قبول بود.(2) وی نمونه‌هایی از احکام شرعی در اثبات سخن خود می‌آورد.

سیوطی از قرطبی نقل می‌کند: «خداوند گناه مسلمانان را به حساب یهود و نصارا می‌گذارد؛ یعنی کیفر کفر و گناهشان را چند برابر می‌کند، تا اینکه عذابشان به اندازه جرم خودشان و جرم گنهکاران مسلمان شود. زیرا خداوند کسی را به گناه فرد دیگر مؤاخذه نمی‌کند، چنانکه در آیه 18 سوره فاطر آمده است: «لا تزر وازرة وزر اخری» خداوند به مشیت و اراده خود می‌تواند برای هر کس که خواهد، عذاب را مضاعف کند و برای هر کس که خواهد، عذاب را سبک سازد.»(3)

وی ذیل حدیث دیگری می‌گوید: «حدیث (لا یموت رجل منکم الا ادخل الله مکانه یهودیاً او نصرانیاً) یعنی مسلمان گنهکار به سبب گناهش جایی در دوزخ دارد؛ از سوی دیگر، خداوند او را عفو کرده است و جای او خالی می‌ماند؛ لذا خداوند جای خالی او را به یهودی یا نصرانی می‌دهد تا عذابی افزون بر کیفر خود بچشد. چنانکه در روایتی ذیل آیه 10 سوره مؤمنون آمده که هر فرد گنهکاری، مسلمان یا کافر، دو خانه دارد؛ یکی در بهشت و یکی در دوزخ. مؤمنان منازل کافران را در بهشت به ارث می‌برند و کافران منازل مؤمنان را در دوزخ؛ البته شیوه این وراثت اختلاف دارد.»(4)

سیوطی در کتاب خود، چند قول دیگر را نیز نقل می‌کند؛ ازجمله می‌گوید: «بیهقی گفت، شاید فدیه در مورد گروهی باد که گناهان آنان در زمان حیاتشان، مورد تکفیر قرار گرفته بود یا در مورد کسانی که قرار شده از دوزخ بیرون ببرند که در زمان خارج شدن به آنان گفته می‌شود. دیگری گفته، شاید فدیه مَجاز از وراثت منازل در بهشت و جهنم باشد. دیگری گفته، مراد از گناهان که بر کافران وضع می‌شود، گناهانی است که کافران سبب شده‌اند. وقتی معصیت مؤمنان بخشیده شد، گناهان کسانی باقی می‌ماند که بنای آن گناهان را نهاده‌اند و این عذاب بر کافران باقی مانده است؛ زیرا کافران مورد مغفرت نیستند. پس حدیث کنایه از ابقای گناهی است که به کافر می‌پیوندد، گناهی که خود بنا نهاده و مؤمن نیز بدان گرفتار شده است. این قول را ابن حجر اقوی دانسته است.»(5)

نووی در شرح صحیح مسلم چند احتمال داده که در کلام سیوطی نیز بیان شد؛ از جمله ارث بردن منازل یکدیگر؛ سببیت کافران برای گناهان مؤمنان و ... .(6)
این روایات در کتب حدیث اهل سنت نقل شده و فقط بدین جهت مطرح شده که مشخص گردد آنانی که عقیده طینت را خاص شیعه می‌دانند، باطل است؛ مضمون بحث طینت در روایات مذکور که نزد اهل سنت معتبر است، آمده و علمای اهل سنت پس از پذیرش این روایات، توجیهاتی در توضیح این روایات بیان کرده‌اند.

پی‌‌نوشت:
1. «طینت در روایات اهل سنت»
2. قرطبی، التذکره فی احوال الموتی و امور الآخره، ص310و311.
3. سیوطی، البدور السافرة عن امور الآخرة، ص214.
4. همان.
5. همان.
6. نووی، المنهاج فی شرح صحیح مسلم، ج17، ص85.

تولیدی

دیدگاه‌ها

خداوند در قرآن می فرماید به اندازه ذره ای به کسی ظلم نخواهد شد این چطور با این تفاسیر قابل جمعه ؟این جور تفاسیر شاید برای 100 سال پیش جواب میداد (که البته شک دارم) که اونهم به نظرم قسمتیش به خاطر ضعف اندیشه ورزی در روحانیت مسلمان به خصوص در واکنش به حمله مغول و رواج سست دینی بوده ولی الان مورد پذیرش عقل سلیم نیست

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.