مذمت تصوف از طرف علمای شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام مطلبی دربارهی اعتراض و مخالفت علمای شیعه با تصوف و روش صوفیان آمده بود، که این افراد دنیاطلب با راه اندازی بازار مَکاره، جنس بدلی معنویت، که تصوف باشد را بجای گوهر عرفان و معنویت واقعی بهمتقاضیان ارائه داده و آنها را به دام تشکیلات عنکبوتی خود انداختهاند، که در مقابل همواره مراجع بزرگ شیعه که مرزبان اعتقادات دینی هستند در برابر این عنکبوتهای دنیادار ایستادهاند.
یکی از صوفیان به این موضوع واکنش نشان داده و گفت: این مذهب شیعه و رواج اسلام، با وجود تصوف، بهخصوص در دورهی صفویه به اوج رسید، یعنی این اسلامی که امروزه در کشور وجود دارد، از زحمات صوفیانی است که در دورههای مختلف بهخوبی در میان مردم ترویج کردند.
گفتم: کدام صوفیان؟ صوفیانی که سنی مذهب بودند و اسلام را وارونه و با انحرافات متعدد بین مردم جا انداختند، یا صوفیانی که با نقل کرامات ساختگی برای اقطاب خود، مردم را از اهلبیت (علیهمالسلام) دور کرده و بهسوی خود جذب کردند.
صوفی: بهتراست شما یکدوره تاریخ بهخصوص دوره صفویه را بخوانی، که چطور صوفیان در این دوره، مذهب شیعه را در جامعه رواج دادند، بهگونهای که تشیع بهعنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد.
گفتم: اولا این صوفیان در صدر اسلام وجود خارجی نداشتند و در قرن دوم اعلام موجودیت کردند و ثانیا تا زمان صفویه، مذهب تمام اقطاب صوفی و پیروان آنان، غیر شیعه بوده و مذهب سنّی داشتند. حال سؤال این است مگر میشود این صوفیان یک دفعه، هم خودشان ادعای تشیع بکنند و هم یک جامعه رو شیعه کنند؟
صوفی: تمایل شاه اسماعیل به تصوف و همچنین ارادت وی به شیخ صفی الدین اردبیلی که از صوفیان مشهور بود، سبب شد که وی مذهب شیعه را به رسمیت بشناسد، که همین نشان دهندهی تشیع صوفیان، در آن زمان بود.
گفتم: بله، شاه اسماعیل به تصوف تمایل داشت، اما ربطی به رسمیتیافتن تشیع توسط تصوف نداشت. بلکه بعد از اینکه مذهب تشیع، بهسبب نفوذ علمای شیعه در دربار شاه، بهرسمیت یافت، این صوفیان بودند که خودشان را شیعه نامیدند و از مذهب اقطاب خود سر باز زدند، تا جان و آیین خود را حفظ کنند.
درواقع این نفوذ علمای شیعه در دربار صفوی بود که هم سبب رسمی شدن مذهب تشیع و هم عامل نابودی صوفیان در آن عصر شد.
صوفی: در آن زمان صوفیان بهدلیل صفای باطن و سلوک معنوی خاصی که داشتند، سبب جذب افراد زیادی از جمله شاه اسماعیل و اطرافیان وی به مسلک تصوف شدند، که همین امر نشان میدهد صوفیان دارای مذهب شیعه بودند که شاه اسماعیل آن را به رسمیت شناخت.
گفتم: حالا شاه اسماعیل یک غلطی کرد و صوفی شد، اینکه دلیل بر تایید شما نیست. رسمیت یافتن مذهب شیعه در حکومت صفویه، سبب شد که علما با دیدن انحرافات و بدعتهای بیشمار صوفیان، دست به مبارزه بر علیه آنان بزنند و بر همین اساس، شروع به نوشتن ردّیههای متعدد کردند. از آن جمله میتوان به کتاب حدائق المتقین، نوشته سید محمد بن محمد سبزواری، معروف به میرلوحی و کتاب الرد علی الصوفیة، مشهور به اثنا عشریه شیخ حر عاملی اشاره نمود [1].
ملا احمدنراقی عالمِ زاهد بزرگ شیعه مینویسد: «این طایفه صوفیان از اَذل و پست ترین عالمند... اهل تصوف و درویشان، فریفتگان و مغرورین ایشان از هر طایفه بیشتر است.»[2]
همچنین از میان علمای بزرگی که در برابر این جریان منحرف موضع محکمی داشتند، میتوان از میرزای قمی نام برد. ایشان در کتاب جامع الشّتات درباره صوفیه میفرماید: «آنچه به چشم دیده میشود از مشایخی که در عصر ما مرشد بودهاند مثل مشتاق علی و مقصود علی و نورعلی و امثال آنها –که مریدان ایشان در شان ایشان غلو داشتهاند و آنان را به صفات خاصه الهیه خطاب میکردند- محقق شد که متصف به همه ناخوشیها بودهاند و احوال همگی به فضیحت و رسوایی رسیده و معلوم شد که به غیر عوامفریبی و دنیا پرستی و ریاست عوام کالانعام و بیمبالاتی در دین و بیخبری از احکام شرع مبین از برای ایشان نبوده.»[3]
پینوشت
[1]. خوانساری محمدباقر، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۴۳-۱۴۵.
[2]. نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تهران، انتشارات دهقان، ص 506.
[3]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد؟ راه نیکان، تهران، 1391، چاپ پنجم، ص 25 و 26
دیدگاهها
حسین توابی
1398/02/01 - 22:29
لینک ثابت
سلام برادر شما که میگید
عبد صالح
1399/04/29 - 09:06
لینک ثابت
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر *
saman
1399/04/29 - 09:16
لینک ثابت
این واقعیت، مربوط به اولیای
افزودن نظر جدید