ادعای صوفیان مبنی بر تصوف برخی علمای شیعه

  • 1397/10/02 - 17:08
اکثر مریدان صوفی بدون کوچک‌ترین تحقیق و تفحصی هر سخنی را از بزرگان و مشایخ خود می‌پذیرند. به‌عنوان مثال بیشتر مریدان صوفی بسیاری از علمای بزرگ همچون شهید ثانی یا فیض کاشانی و شیخ بهایی را صوفی قلمداد می‌کنند، چون که مشایخ صوفیه این عالمان را صوفی خوانده‌اند. درحالی‌که هر کدام از این عالمان در زمان خود یا صوفیگری را رد کردند یا در رد تصوف کتاب نوشته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بحثی در اینستاگرام داشتیم مبنی بر اینکه برخی از فرق صوفیه با انجام کارهای عجیب‌وغریب برای مردم به دنبال اثبات کرامت برای خود هستند. در بین بحث یکی از صوفیان فرقه سلطان علیشاهی به این امر اعتراض کرد و گفت: نمی‌شود گفت تمام تصوف این‌طوری هستند ما بزرگان زیادی داشتیم که صوفی بودند. این قضاوت عادلانه نیست.

من: ما که همه را به یک چوب نراندیم و نگفتیم همه دست به سیخ بودند. حالا میشه بزرگان صوفی شیعه را که گفتید نام ببرید.

صوفی: شهیدین (شهید اول و ثانی) و ابن فهد حلی و شیخ بهایی و فیض کاشانی و شیخ مرتضی انصاری و مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم آیت‌الله اصفهانی و این‌ها همه یا صوفی بودند یا علاقه‌مند به تصوف بودند، مولانا، شمس تبریزی و ... در کل می‌گوییم درست نیست اهل تصوف را به سخره گرفت و مسخرشان کرد چه‌بسا کسی اهل تصوف باشد و از صد تا عالم مقیدتر و باایمان تر و نزد خدا باعزت‌تر باشد.

من: برای حرفتان مدرک هم ارائه بدید بد نیست. شما نام اعاظم شیعه را نام بردید، آیا این افراد موافق این کارهای عجیب و این خوارق عادات هستند؟ به چه اعتباری متصوفه را از علما برتر میدانید درحالی‌که همه کسانی که شما از آن‌ها نام بردید از علما و فقهای درجه یک بودند.

صوفی: من می‌گویم همه تصوف را نباید این‌جوری ببینید که تمام فرق تصوف این کارهای عجیب غریب را می‌کنند. عرض بنده این است که تصوف بزرگان زیادی داشته و چه‌بسا از خیلی از فقهای ما بالاتر بودند.

من: اولاً ما در مورد تمام فرق تصوف صحبت نکردیم، هرچند اصل تصوف انحراف است ولی ما این اعمال خارق‌العاده را مستند به برخی از فرق تصوف کردیم. ثانیاً ظاهراً شما برای ادعایی که کردید و این علمای بزرگ را صوفی یا صوفی دوست برشمردید دلیلی ندارید و این حرف را دقیقاً از کتاب رضا علیشاه مطالعه کردید و بدون تحقیق و چشم و گوش بسته پذیرفتید.

صوفی: اصلاً من رضا علیشاه را نمی‌شناسم.

من: نمی‌خواهم شما را متهم به‌دروغ گفتن کنم ولی متنی که شما آوردید و نام چندین نفر از علمای طراز اول را بردید دقیقاً عین سخن رضا علیشاه از اقطاب فرقه سلطان علیشاهی است که در رساله رفع شبهات آورده است.

صوفی: بازم هم تکرار می‌کنم که به خدا من این آقا را نمی‌شناسم. در مورد علمایی هم که نام بردم خودم شنیدم که این‌ها یا صوفی بودند یا به اهل تصوف محبت داشتند.

من: ان شاالله این‌جوری باشد که شما می‌گویید ولی قرائن برخلاف ادعای شما است. چون اولاً حتی پرانتزی که در آن کلمات شهید اول و ثانی را قرار دادید دقیقاً در کتاب آمده است. ثانیاً ترتیب نام علمایی که هم نوشتید دقیقاً عین ترتیبی است که رضا علیشاه در کتابش نوشته!!! اما در مورد علمایی که شما و رضا علیشاه آن‌ها را صوفی یا صوفی دوست معرفی کردید چند جمله‌ای از این عالمان بزرگ درباره تصوف می‌گویم تا حقیقت مشخص شود که آیا واقعاً ادعای شما و رضا علیشاه در مورد ایشان درست یا نه.
اما در مورد شهیدین به یک جمله از شهید ثانی اشاره می‌کنم که می‌فرماید: «بدان که مورد استفاده از نام صوفیگری و تصوّف در گروهی از حکما و فلاسفه‌ای بود که از طریق حق منحرف شده بودند. سپس بعد از ظهور اسلام، جماعتی از زندیق‌ها و کافرین و جماعتی از اهل خلاف بدین اسم – یعنی صوفیه – نامیده می‌شدند که آنان دشمنان آل محمد (صلّی الله علیه و آله) بودند مانند حسن بصری و سفیان ثوری و ابوهاشم کوفی و مانند آن.» [1] همچنین شهید ثانی درباره حلاج که شما و هم‌مسلکانتان او را عارفی نامدار میدانید می‌گوید: «از بزرگ‌ترین رؤسای صوفیه شخصی است به نام حسین بن منصور حلاج و برای او داستان‌هایی که در کتاب‌های علماء ما چون کتاب غیبت و اقتصاد شیخ طوسی و غیر آن دو آمده است، و این شخص ادعای خدائی و خدا بودن را می‌کرد. و توقیعی از جانب حضرت صاحب‌الزمان (علیه ‌ السلام) در لعن او صادر شد، چنانکه در کتاب احتجاج و غیر آن مذکور است. و شیخ مفید کتابی بر ردّ او و پیروان او نوشت. [2]

صوفی: حلاج که همان موقع هم نشناختنش. چه برسد به بعدی‌ها. هنوز هم خیلی‌ها او را نمی‌شناسند.

من: شما با خودت چند چندی. شما شهید ثانی را به‌عنوان مؤید تصوف معرفی کردید حالا حرفش را در مورد کافر بودن و لعن حلاج توسط امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قبول نمی‌کنید! در مورد علمایی هم که نام بردید من به یک موردش اشاره کردم ولی شما درباره بقیه علما هم تحقیق کنید و بدون تحقیق و تفحص هر سخنی را نپذیرید چون بقیه علمایی که شما نام بردید ازجمله علمایی هستند که یا صوفیگری را رد کردند و یا حتی در رد این مسلک کتاب هم نوشته‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. شهید ثانی، کتاب درالمنثور من الماثور و غیرالماثور، محقق منصور ابراهیمی، نشر مرعشی نجفی، قم، 1398 ه ق، ج 1، صفحه ۲۸
[2]. همان

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام بزرگوار نمیدانم این مناظره ساختگی است یا واقعا اتفاق افتاده است .از سایت وزین شما بعید است چنین خبطی بکیند . مولف کتاب الدرالمنثور شهید ثانی نیست بلکه نوشته علامه شیخ علی عاملی است. که ایشان نوة شیخ حسن، فرزند شهید ثانی . یعنی این کتاب نوشته نتیجه شهید ثانی است نه خود ایشان. در صفحه 28 که آدرس داده اید . نظر شیخ علی است .و نظر شهید را باید در صفحه 35 ببنید . که شیخ علی میگوید اتفاقا جدش به سخنان صوفیه تمسک می کرده است منتها چون موافق با شرع مقدس بوده است . و با مطالب خلاف شریعت نبوی و مکتب ولوی اگر مخالف بوده است .کاری نداشته است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.