زرتشت، مجوس و اهلکتاب
علامه طباطبايی: «روايات هر چند مجوس را اهل كتاب خوانده، كه لازمهاش آن است كه اين ملت نيز براى خود كتابى داشته باشد و يا منسوب به يكى از كتابهايى از قبيل كتاب نوح و صُحُف ابراهيم و تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود باشد كه قرآن آنها را كتاب آسمانى خوانده و ليكن قرآن هيچ متعرض وضع مجوس نشده و كتابى براى آنان نام نبرده و كتاب اوستا كه فعلا در دست مجوسيان است نامش در قرآن نيامده، كتاب ديگرى هم كه نامش در قرآن آمده باشد در دست ندارند.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا زرتشتیان همان مجوسیان هستند؟ آیا مجوسیان از اهلکتاباند؟ در پاسخ به این سؤالات باید گفت:
مقدمه:
در اصطلاح فقه، به كسی كه دين اسلام يا يكى از ضروريات آن را نپذيرد «كافر» گفته میشود. كافران نيز در يك نگاه كلی، به دو دسته تقسيم میشوند. دسته نخست، «كفار ذِمّی» هستند که به پیروان ادیان آسمانیِ غیر اسلامی گفته میشود كه با حكومت اسلامی، عقد ذمّه منعقد نمايند. طبق اين قرارداد، حكومت اسلامى در قبال دريافت ماليات مخصوص (يا همان جزيه)، امنيّت جانى، مالى و ناموسى آنان را تأمين ميكند. نكته قابل توجه اين است كه عقد ذمّه مخصوص كفار كتابی (اهل كتاب یا همان پیروان ادیان آسمانی از قبیل مسیحیت، یهودیت و ...) است. دسته دیگر، كفار حربی هستند. اين دسته از كفار، به چند گروه تقسيم میشوند. از جمله كافر حربی مستأمن (يعنی كسی كه با قصد تجارت يا سفارت يا... به سرزمين اسلامی قدم ميگذارد و قصدش فتنهگری نيست، چنين شخصی بنا بر قرارداد در امان است)، همچنين كافر حربی مُعاهِد (يعنی كسی كه پيرو هيچ يك از اديان الهي نيست، وليكن در عين حال با مسلمانان پيمان صلح دارد، چنين شخصی نيز در امان است)، و دسته آخر، كفار حربی غير معاهد هستند كه پيرو اديان آسمانی نيستند و پيمان صلحی نيز با مسلمين ندارند.[1]
آیا زرتشتیان همان مجوسیان هستند؟
واژه مجوس شكل عربی شده كلمهای است كه در زبان در پارسى باستان «مَگوش» و در زبان اوستايى «مَگاو» خوانده مىشده و آن نامى بوده است كه روحانيان دين باستانى ايران را به آن نام مىخواندهاند.[2] این واژه در زبان آرامی (Aramaic) وارد شده و به صورت مَگوس خوانده شد و پس از ورود به زبان عربی، شکل «مجوس» به خود گرفت. در حقیقت، این عنوان، صرفاً منحصر در زرتشتیان نبود. بلکه مصادیق متعددی داشت و شامل فرَق، مذاهب و مکاتب گوناگونی بود که یکی از آنها «آیین زرتشتی» بود. مصادف با ظهور اسلام نیز زرتشتیان در ایران و نواحی دیگر زندگی میکردند که در سنت نبوی و سیره معصومین، آنان نیز با عنوان «مجوس» خوانده میشدند و لذا زرتشتیگری، نه مطابق با مجوس، بلکه یکی از مصادیقِ آن (در حقیقت، یکی از فرقهها و شاخههای مجوس) شمرده میشود.
آیا مجوسیان از اهل کتاب اند ؟
ظاهر قرآن نشانگر اين است كه مجوسيان از اهل كتاباند، چه اينكه خداوند فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ الصَّبئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ شهَيدٌ.[3] مسلّماً كسانى كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان و مجوس و مشركان، خداوند ميان آنان در روز قيامت داورى مىكند (و حق را از باطل جدا مىسازد) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است.» در اين آيه، مجوسيان از مشركين (الَّذِينَ أَشْرَكُواْ) جدا شده و همرديف يهوديان و صابئيان و مسيحيان دانسته شدهاند. روايات متعددی نيز در اين باب وجود دارد، كه مجوسيان پيامبری داشتند كه او را كشتند و كتابش را سوزاندند.[4] رواياتی نيز وجود دارند كه پيامبر از مجوسيان هَجَر (بحرين) جزيه گرفتند و اين نشانگر اين است كه در سنت نبوی با آنان معامله اهل كتاب شده است.[5] استاد شهيد مطهری (رضوان الله تعالی عليه) نيز میفرمايند: «هيچ مانعی نيست كه آيين زردشتی را يك آيين توحيدی بدانيم، يعنی آيينی بدانيم كه در اصل و ريشه توحيدی بوده است».[6] از سويی ديگر، علامه طباطبايی در تفسير الميزان میفرمايند: «روايات هر چند مجوس را اهل كتاب خوانده، كه لازمهاش آن است كه اين ملت نيز براى خود كتابى داشته باشد و يا منسوب به يكى از كتابهايى از قبيل كتاب نوح و صُحُف ابراهيم و تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود باشد كه قرآن آنها را كتاب آسمانى خوانده و ليكن قرآن هيچ متعرض وضع مجوس نشده و كتابى براى آنان نام نبرده و كتاب اوستا كه فعلا در دست مجوسيان است نامش در قرآن نيامده، كتاب ديگرى هم كه نامش در قرآن آمده باشد در دست ندارند و كلمه اهل كتاب، هر جا در قرآن ذكر شده، مراد از آن يهود و نصارا است كه خود قرآن براى آنان كتابى نام برده كه خداى تعالى براى ايشان نازل كرده است».[7] همچنين رواياتی (بعضاً صحيح السند) نيز وجود دارد، كه در باب احكام، مجوسيان را از اهل كتاب جدا نموده است. از جمله رواياتی در باب نكاح با زنان اهل كتاب، كه از نكاح با زنانِ مجوسی (بر خلاف زنان مسيحی و يهودی) منع شده است.[8] همچنين آيتالله جوادی آملی میفرمايند: «ممكن است التقاط مجوس با برخی از سنّتهای شرکآلود، آنان را در بعضی از احكام، به مشركان ملحق كرده باشد».[9] و نيز علامه سيد محمدحسين حسينی طهرانی بر اساس روايات فرمودند كه مجوسيان صاحب كتاب و شريعت الهی بودند، ليكن انحرافات و عدول آنان از اصول سبب شد كه «خداوند، نور علم را از سينههايشان محو كرد و كتابش را از ميانشان برداشت».[10] شواهدی از اين قسم، سبب شده كه بين فقهای مسلمان در مسئله «اهل كتاب بودنِ مجوسيان» اختلاف نظر وجود داشته باشد.[11] با اين حال فقها (اعم از شيعه و سنّی) بر اين نظرند كه پيامبر و خلفای راشدين با مجوسيان معامله اهلكتاب میكردند. در اصطلاح فقهی؛ سَنّوا بِهِم سُنَّةَ اَهلِ الكِتاب (يعنی با آنان مانند اهلكتاب رفتار كنيد).[12] در اين زمينه گفتار فاضل مقداد (مقداد بن عبداللّه سيورى حلّى، عالم بزرگ شیعه) قابل توجه است كه فرمود: «اهل كتاب واقعى، يهود و نصارى هستند. امّا مجوس و آتشپرستان شبهۀ كتاب دارند و گفته شده است كه اين افراد اهل كتاب نيستند، چون خداوند متعال مىفرمايد: إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا [انعام/156] يعنى كتاب به دو گروه پيش از ما (مسیحیان و یهودیان) نازل گرديده است و كلمۀ «انّما» بيانگر «حصر» مىباشد... و پيامبر خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند با آنان رفتار اهل كتاب را داشته باشيد».[13] خلاصه كلام اينكه در مجموع، چه مجوسيان از اهل كتاب باشند، چه نباشند، «اجماع فقها» بر اين است كه با مجوسيان مانند اهل كتاب رفتار میشود.[14]
نکته تکمیلی:
مدتی است که برخی از هموطنان، در مراجعه به این پایگاه، سؤالات و نکاتی را مطرح کردند که جای بررسی دارد. خلاصه کلام این عزیزان چنین است:
طبق نص صریح قرآن، چنانکه در آیه 17 سوره حج آمده، دین زرتشتی یک دین الهی است. چرا آن را نقد میکنید؟ چرا درباره آن خوشبین نیستید؟ چرا خلاف دستور خدا عمل میکنید؟ مگر خداوند در قرآن نفرموده که زرتشتیگری یک دین الهی است؟!!!!
در پاسخ باید بگوییم که مراجعه یک جوان مسلمان به قرآن و اندیشه در آن امر مثبتی است. اما نباید تعصبات و تمایلات قومگرایانه را در فهم قرآن دخالت داد. اینکه ما ایرانی هستیم نباید موجب شود که آیات را به سود خود تفسیر کرده و تفاسیرِ شخصی خودرا نص صریح قرآن بخوانیم. حقیقت این است که آیه 17 سوره حج -همانطور که پیشتر گفتیم- چنین میگوید: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ الصَّبئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ شهَيدٌ.[3] مسلّماً كسانى كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان و مجوس و مشركان، خداوند ميان آنان در روز قيامت داورى مىكند (و حق را از باطل جدا مىسازد) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است.» این آیه هیچ افتخاری را برای زرتشتیان ثابت نمیکند. چه اینکه اولا این آیه درباره مجوسیان است، و عرض کردیم که زرتشتیگری، یک شاخه از مجوس است، نه مطابق با آن! ثانیاً در همین آیه، زرتشتیان (به فرض اینکه مصداق مجوس باشند) همردیف ادیان تحریف شده و منحرفی چون مسیحیت و یهودیت و صابئین قلمداد شده است. ثالثاً این آیه لحن تهدید داد، چه اینکه در پایان آیه میفرماید که خداوند در روز قیامت به حساب کسانی که ایمان نیاوردند، میرسد. از همین روی، افتخاری برای دین زرتشتی نیست. همچنین اگر نص صریح قرآن برای ما ملاک باشد، پس باید بدانیم که اسلام، ناسخ همه ادیان (از جمله زرتشتیگری) است. قرآن میگوید با آمدن اسلام، جایی برای دیگر ادیان نمانده است: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا.[فتح/28] او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادیان غالب کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد.» همچنین نص صریح قرآن گویای این است که هر کس که ندای اسلام را بشنود و به آن ایمان نیاورد، محکوم است: «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ.[آلعمران/85] و هر کس جز اسلام، آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است.» و نیز نص صریح قرآن از این قرار است که هر کس از پیروان ادیان آسمانی که در مقابل ندای توحیدی اسلام، گردنکشی کند، باید تحقیر شده و به ذلّت افکنده شود: «قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.[توبه/29] با آن دسته از اهلکتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند، و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با ذلت و حقارت، به شما جزیه دهند». اگر نص صریح قرآن ملاک و معیار باشد، پس زرتشتیان به خاطر انکار نبوتِ نبی اعظم، محکوم اند و جایی برا افتخار و فخرفروشی نمیماند.
پینوشت:
[1]. فقه اهل بيت (ع)، تأليف و نشر مؤسسة دايرة المعارف فقه اسلامى، شماره 45، ص 206-209 ؛ سيد ابن طاووس، أجوبة مسائل و رسائل فی مختلف فنون المعرفة، قم: انتشارات دليل ما، 1429 هجری قمری، ص 228 ؛ مقداد بن عبد اللّه حلّی سيورى، التنقيح الرائع لمختصر الشرائع، تصحيح: سيد عبداللطيف حسينى كوهكمرى، قم: نشر كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404 ه ق، ج 1، ص 61.
[2]. ابراهیم پورداود، یادداشتهای گاتها، تهران: انتشارات اساطیر، 1380، ص 60 ؛ محمد مهدی ملایری، تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، تهران: انتشارات توس، 1379، ج6، 308.
[3]. سوره حج، آيه 17
[4]. شيخ جعفر سبحانی، نظام النكاح في الشريعة الإسلامية الغراء، ج 1، ص 464-465
[5]. ابوجعفر، محمد بن يعقوب كلينى، الكافی، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1407 ه ق، ج 3، ص 568 ؛ آيت الله عبدالله جوادی آملی، تفسير تسنيم، قم: انتشارات اسراء، ج 5، ص 50 ؛ ابو جعفر محمد بن حسن طوسى، تهذيب الأحكام، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1407 ه.ق، ج 4، ص 113
[6]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران: انتشارات صدرا، 1392، ص 205
[7]. سيد محمدحسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ه.ق، ج3، ص 306
[8]. شيخ جعفر سبحانی، نظام النكاح فی الشريعة الإسلامية الغراء، ج 1، ص 467
[9]. آيت الله عبدالله جوادی آملی، تفسير تسنيم، قم: انتشارات اسراء، ج 5، ص37.
[10]. سيد محمد حسين حسينى طهرانى، امام شناسى، مشهد: انتشارات علامه طباطبائى، 1422 هجری قمری، ج 12، ص 333
[11]. آيت الله عبدالله جوادی آملی، تفسير تسنيم، قم: انتشارات اسراء، ج 22، ص72 ؛ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران: انتشارات صدرا، 1392، ص 206
[12]. فقه اهل بيت (ع)، تأليف و نشر مؤسسة دايرة المعارف فقه اسلامى، شماره 8، ص 12 ؛ علامه حلّی، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، مشهد: مجمع البحوث الإسلامية، 1412 ه ق، ج 14، ص 65
[13]. مقداد بن عبد الله سيورى حلّى، كنز العرفان في فقه القرآن، ترجمه عبدالرحيم عقيقى بخشايشى، ج 1، ص 423.
[14]. علامه حلّى، تذكرة الفقهاء، قم: انتشارات مؤسسه آل البيت عليهم السلام، ج 9، ص 279.
دیدگاهها
سالار
1395/11/21 - 12:21
لینک ثابت
تو را عِزّ لولاک تمکین بس است
ناشناس
1395/11/24 - 19:44
لینک ثابت
عجب حالا دیگه قرآن رو هم
saman
1395/11/24 - 20:50
لینک ثابت
جناب ناشناس با دروغ و تهمت و
عرب
1395/12/01 - 20:47
لینک ثابت
پس فقها هم هنوز گیج هستند.
میلاد نصری
1395/12/02 - 00:04
لینک ثابت
میدونم که عرب نیستی! یک کورش
ناشناس
1395/12/03 - 12:43
لینک ثابت
اگر قرآن در سوره حج آیه 17 به
میلاد نصری
1395/12/03 - 17:38
لینک ثابت
ناشناس جان! در بهترین حالت،
ناشناس
1395/12/04 - 12:00
لینک ثابت
افتخار یعنی چه؟؟؟ما درباره
ناشناس
1395/12/03 - 12:48
لینک ثابت
در جنوب ایران صابئین مندایی
ایرج
1395/12/02 - 09:35
لینک ثابت
نه داداچ ! داری اشتباه میزنی!
ناشناس
1395/12/03 - 12:51
لینک ثابت
بترسید از روزی که ما و شما
اهوازی
1397/01/14 - 05:05
لینک ثابت
در قرآن نامی از مسیحیت نیامده
saman
1397/01/14 - 12:57
لینک ثابت
جناب اهوازی (که البته اهوازی
ناشناس
1400/12/17 - 18:28
لینک ثابت
برای یک آیه قرآن که به صراحت
saman
1400/12/17 - 19:04
لینک ثابت
تفاسیر قرآن در 90 درصد مشابه
MEHDI
1396/01/05 - 14:28
لینک ثابت
درود بر شما
پس فقها هم هنوز...
1396/08/02 - 01:26
لینک ثابت
پس طبق قران همه ادیان به جز
saman
1396/08/02 - 09:00
لینک ثابت
چنین چیزی از متن این مقاله
saman
1396/08/02 - 09:01
لینک ثابت
همچنین قتل عام مردم خوزستان
تی کی
1399/04/01 - 03:48
لینک ثابت
باشه عزیزم فقط دین اسلام درست
saman
1399/04/01 - 09:48
لینک ثابت
پاسخ یه تی کی: 1. آنچه در این
افزودن نظر جدید