عفو سلطان حسین تابنده

  • 1391/10/19 - 23:22
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آقاي سلطان حسين تابنده نگران اعمال گذشته خود بود، و از پرونده اي که در دادسراي انقلاب اسلامي گناباد تشکيل شده بود نگران بود ، به همين جهت برادرش آقاي نور علي تابنده که به نهضت آزادي و ملي گرايان پيوسته بود، در تهران تلاش کرد که پرونده برادر خود را مختومه نمايد
عفو سلطان حسین تابنده

آيت الله حاج شيخ محمد مدني (ناشر الاسلام گنابادي) جريان را اين گونه تعريف مي کنند:
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آقاي سلطان حسين تابنده نگران اعمال گذشته خود بود، و از پرونده اي که در دادسراي انقلاب اسلامي گناباد تشکيل شده بود نگران بود، به همين جهت برادرش آقاي نور علي تابنده که به نهضت آزادي و ملي گرايان پيوسته بود، در تهران تلاش کرد که پرونده برادر خود را مختومه نمايد؛ سرانجام نامه شوراي عالي قضايي وبا امضاي حجه الاسلام والمسلمين آقاي مقتدايي مبني بر آنکه آقاي سلطان حسين تابنده مشمول عفو امام خميني واقع شده است به گناباد رسيد.
پس از انتشار اين خبر در شهر ، جلسه جامعه روحانيت گناباد تشکيل شد و تصميم گرفته شد بنده به همراه حجه الاسلام و المسلمين آقاي تقوي مسئول حوزه علميه گناباد به طرف تهران حرکت کنيم، وقتي به تهران رسيديم، به ملاقات حجه الاسلام و المسلمين مقتدايي رفته و از او سوال کرديم، آيا عفو حضرت امام شامل حق الناس نيز مي شود يا خير؟ فرمود: خيرآنگاه وقتي توضيح داده شد که آقاي سلطان حسين و پدرانش حقوق زيادي از مردم تضييع نموده اند، ايشان دستور دادند که:
اولاً: کاروانسراي عمومي که توسط خانقاه بيدخت غصب شده ، بايد تخليه شود؛ که بحمدالله انجام شد و هم اکنون در اختيار اداره آموزش و پرورش گناباد بوده و به نام مدرسه فتح المبين فعاليت مي کند.
ثانياً: چون قنات بيدخت قبلاً هشت اينچ آب داشته است و پس از احداث قنات صالح آباد توسط صالح عليشاه به دو اينچ تقليل يافته است، تحقيق کارشناسانه انجام شود ، و چنانچه ثابت شد که قنات صالح عليشاه، باعث کم شدن آب بيدخت شده است ،بايد ورثه صالح عليشاه تمام خسارت وارده بر مردم بيدخت را جبران نمايند.
ثالثاً: اراضي موات کلوت که ثبت شده خانقاه است و نيز کليه اموال عمومي که توسط عمال خانقاه غصب شده است فبايد برگشت داده شوند.
رابعاً: موقوفاتي که توسط خانقاه غاصبانه تصرف شده اند بايد برگردانده شوند.
اگر ما بپذيريم و معتقد باشيم که  "الظاهر عنوان الباطن" و "از کوزه همان برون تراود که در اوست" در اين صورت اعمال قطب خانقاه و حمايت هاي او از دولت طاغوت  و حمايت طاغوتيان از او  و نيز حق کشي ها و پايمال کردن حقوق مردم، ظاهر هايي هستند که بيانگر باطن آقاي قطب مي باشند.
و اين لاابالي گري و روحيه تساهل و تسامح و بي احتياطي در مسائل شريعت، نشان دهنده طريقت آنان است.  کساني که در مسئله مهم "حق الناس" آنگونه بي موالات هستند، چگونه ادعاي رهبري طريقت و هدايت و دستگيري از مردم را دارند؟! آيا چيزي غير از آن است که همه طريقت ها و ادعا هاي صوفيانه و و سلسله ها و انتخاب پيشوند و پسوند "شاه" و "سلطان" براي خود راه هايي براي اغواي و گمراه کردن مردم و چپاول کردن اموال آنان ، و اشباع حب رياست طلبي خود ميباشد؟؟!

والسلام علي من اتبع الهدي 

دیدگاه‌ها

تمام سلاسل صوفیه همه بر گمراهی بدعت و ضلالت و قبر پرستی هستند....فقط من از دولت ایران می خواهم هرچه زود تر اینان را نابود کنند......اخه گناباد و ذهبیه و خاکسار اصلا اینا چطوری سلسله احداث کردند من معتقدم اگر اینا با یک روحانی ساده مناظره کنند قطعا شکست می خورند....مرگ بر درویش مرگ بر درویشی این ایین رهبانیت

سلام شما در مورد درویشی چه میدونید؟اگر نمیدونید مراجعه بفرمایید به کتب شهید اول(کتاب الدروس)و کتاب اوصاف الاسراف خواجه نصیر طوسی و کتاب جلوه های معلم و استاد آقای مطهری و همچنین سوره حجرات که متوجه بشید نادانسته به گروهی تهمت نزنید.و اگر میدونید که......

چرا توهین میکنید ؟فهم هر شخص به اندازه باز شدن دهانشه

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.