پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نیکول کورری (Nicole Correri) آمریکایی از تشرفش به اسلام و تشیع می‌گوید. مادر نیکول دو فرزند خود را از دست داده بود. او از یکی از همسایگان مسلمانش که قصد تشرف به حج را داشته، می‌خواهد تا از خداوند بخواهد تا به او فرزندی بدهد که برایش باقی بماند. دعا مستجاب می‌شود و نیکول متولد می‌شود. نیکول همچنان که رشد می‌کند، کنجکاوی‌اش نسبت به خدا بیشتر و بیشتر می‌شود. به ترغیب پدر هنرمندش، به مطالعه کتب مختلف می‌پردازد. او اطلاعاتی را درباره عالم غیب به دست می‌آورد و متوجه می‌شود که غیر از این عالم قابل رویت، عالم غیبی نیز وجود دارد که انسان باید به آن ایمان بیاورد و سعی کند با خدایی که قابل مشاهده نیست، ارتباط برقرار کند و به او نزدیک شود. سفرهایی به لبنان، پاریس، روم، فیلیپین و... داشته است. در اثر آشنایی با فرهنگ‌ها و ادیان مختلف به جستجوی خدا در ادیان می‌پردازد. او می‌گوید:

«به دنبال معنای زندگی بودم. خدا همیشه و همه‌جا وجود دارد و منبع خوبی‌ها و سعادت حقیقی است و راه سعادت ارتباط با خداست. به کلیسا رفتم و در جستجوی خدا رفتم اما جواب قانع کننده‌ای پیدا نکردم. در اثر مطالعات راجع به ادیان، سؤالاتی راجع به عقاید مسیحی پیدا کردم. عیسی می‌تواند خدا باشد؟ آیا خدا می‌تواند قابل رویت باشد و مانند انسان‌ها زندگی کند؟ آیا ما می‌توانیم با دادن پول به کلیسا نجات را بخریم؟»

در اثر آشنایی با اسلام جواب قانع‌کننده‌ای به سؤالاتش پیدا می‌کند. مشاهده می‌کند که اسلام نسبت به حضرت عیسی (علیه السلام) و مریم (سلام الله علیها) احترام زیادی قائل هست اما عیسی مسیح را خدا نمی‌داند. او در اثر ارتباط با مسلمانان، با یک مسلمان شیعه آشنا می‌شود و با عقاید شیعیان و بزرگان شیعه از جمله امام خمینی آشنا می‌گردد. او بالاخره اسلام را می‌پذیرد و تشیع را به عنوان تنها مکتب حق اسلامی انتخاب می‌کند. او تحصیلات اسلامی را در حوزه علمیه ادامه می‌دهد و هم‌اکنون در کنفرانس‌هایی که در آمریکا و سایر کشورها برگزار می‌شود، نظریه‌های اسلام در زمینه‌های مختلف را بیان و دفاع می‌کند.