کوروش بزرگ، زرتشتی نبود!

  • 1392/03/07 - 01:22
هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد. بلکه طبق اسناد تاریخی، کورش خدایان مختلفی را پرستش می‌کرد که یکی از آنان بت مردوک (به معنی گوساله) و دیگری بعل بود. جالب اینکه هخامنشیان، یک خدای دیگری را نیز پرستش میکردند به نام آلیلات که پرستش این خدا را از عرب‌ها یاد گرفته بودند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا کورش دوم (مشهور به کوروش بزرگ) فردی زرتشتی بود یا خیر؟ در این نوشتار به این مسأله خواهیم پرداخت که کورش بزرگ، زرتشتی نبود. دلایل، شواهد و قرائنی ارائه خواهیم کرد که نشان می‌دهد کورش، بی‌تردید زرتشتی نبود.

- در منابع یونانی به ویژه از نگاه هرودوت (Herodotus)، پارس‌ها، چندگانه پرست بودند. از جمله یکی از خدایان آن‌ها، آلیلات (Alilat) نام داشت که پرستش این خدا را از عرب‌ها آموخته بودند.[1] گزنفون (Xenophon) دیگر تاریخ‌نگار یونانی هم دقیقاً اشاره می‌کند که کورش چندگانه پرست بود. او بارها تصریح می‌کند که کورش خدایان را می‌پرستید و برای آنان قربانی می‌کرد.[2]

- در منابع زرتشتی هم که ابداً و مطلقاً نام کورش به عنوان شاه ایران نیامده است. امروز، برخلاف تبلیغات دروغ موبدان زرتشتی و باستانگرایان (که مدعی هستند عرب‌ها همه کتاب‌ها را به آتش کشیدند) لیکن هزاران صفحه از متون فارسی میانه زرتشتی، از دوران پیش از اسلام و نیز عصر اسلامی باقی مانده است ولیکن نام کورش در این کتاب‌ها به عنوانِ شاه ایران نیامده است. اگر کورش زرتشتی بود، یقیناً نام او در متون و تاریخ شفاهی به عنوان شاه ایران ثبت و ضبط می‌شد.

- طبق یافته‌های باستان‌شناسی کورش زرتشتی نبود. برای نمونه در منشور کورش هخامنشی (همین استوانه مشهور) به بت‌های بعل و مردوک قسم یاد شده است. به ویژه مردوک که خدای آسمان‌ها و زمین خوانده شده و کورش می‌گوید که همواره به دنبال پرستش و نیایش مردوک بوده است. حتی خود را برگزیده وی می‌داند. کورش، مردوک را سرور بزرگ خود می‌خواند و برای تحکیم معبد اسانگیلا، تلاش بسیار می‌کند. در منشور کورش، بیش از 10 مرتبه از مردوک یاد شده است. جالب اینکه امروزه از حیث علمی ثابت شده که مردوک در اصل به معنی گوساله است.[3]

- باز هم از نگاه باستان‌شناسی، ثابت شده است که در مجموعه پاسارگاد (که امروزه مشهور است) نماد یک بعل فینیقی وجود دارد. این بعل هم خدای بت‌پرستان فینیقیه بود که نماد آن در کاخ منسوب به کورش موجود است. به راستی نماد بعل در کاخ منسوب به کورش چه می‌کند!؟ جالب اینکه در تورات و قرآن شدیداً از پرستش و ستایش بعل، نهی شده است. به ویژه در تورات، آنانی که بعل‌پرستی و بعل‌ستایی را ترویج می‌کنند لعنت شده؛ خونشان مباح شمرده شده است.[4] پرستش بت بعل در دیانت زرتشتی جایی ندارد. همین خود نشان می‌دهد که کورش زرتشتی نبود.

- در هیچ کتیبه‌ای از کورش، ابداً نامی از اهورامزدا (خدا در آیین زرتشتی) و مطلقاً نامی از زرتشت وجود ندارد. اگر او زرتشتی بود حداقل در یک سندِ اصیل، نام خدا و پیامبر زرتشتیگری را بر زبان می‌آورد. اما دریغ از کمترین اشارت!

- طبق منابع یونانی، کورش وصیت کرد که بدنش به خاک سپرده شود.[5] این در حالی است که در دین زرتشتی، خاکسپاری ممنوع بوده است. به عبارتی دیگر، زرتشتیان مردگان خود را دفن نمی‌کردند. بلکه درون دخمه‌ها قرار می‌دادند تا خوراک جانداران شوند و این رسم تا همین اوائل دوران حکومت پهلوی برقرار بود. چون زرتشتیان معتقد بودند که خاک عنصری مقدس است و نباید آلوده شود (از همین روی دفن مردگان در خاک را گناهی بزرگ می‌دانستند). حال اگر فرض بگیریم که کورش زرتشتی بوده؛ پس چرا دقیقاً خلاف تعالیم زرتشتیگری وصیت کرده بود؟ همین خود نشان می‌دهد که او زرتشتی نبود.

- ماکس مالوان هم تصریح می‌کند مدرک برای زرتشتی بودن کورش وجود ندارد.[6] از همین روی عرض می‌کنیم کسانی که مدعی زرتشتی بودن کورش هستند، در پی فریب مردم هستند.

یک قاعده عقلانی برخاسته از حکمت وجود دارد که می‌گوید: «یقین، با احتمال و گمان نقض نمی‌شود.» و به عبارتی دیگر، یقین سابق، با شک لاحِق نقض نمی‌شود. یعنی فقط یقین است که می‌تواند یقینِ دیگری را کنار بزند. از آنچه گفته شد، درمی‌یابیم که کورش زرتشتی نبود و یقیناً سندی بر زرتشتی بودن او وجود ندارد. در این میان، مدعیانی که اصرار می‌کنند کورش، زرتشتی بود، باید دلایلی روشن و قانع‌کننده و متقن ارائه کنند. نه اینکه از احتمالات و اما و اگرها سخن بگویند. در مجموع هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به: «آیا هخامنشیان عرب‌پرست نبودند؟»
[2]. بنگرید به: «سرنوشت کورش از نگاه گزنفون مورخ يونانى»
[3]. بنگرید به: «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[4]. بنگرید به: «هخامنشیان و بعل»
[5]. بنگرید به: «سرنوشت کورش از نگاه گزنفون مورخ يونانى»
[6]. ماکس مالوان، تاریخ ایران کمبریج، جلد ۲، قسمت ۱ (کورش بزرگ) ترجمه تیمور قادری، تهران: نشر مهتاب، 1387، ص 494

تولیدی

دیدگاه‌ها

ماعرب پرست نیستیم شماکی میخواد عاقل بشید خودهمین زرینکوب گفته بسیاری از ایرانیان با آغوش باز اسلام و پذیرفتن پس چرا همش میگید زوری درود خدا برهمه ی خوبان و برگزیدگان دوعالم

فاطمه جان پیامبر از عایشه (یهودی پولدار بود؟) که از خودش بزرگتر بود پسر دار هم شد اما به دلایلی مردن گم شدن یا شاید با علوم غریبه کشته شدن اما از خدیجه دختری به اسم فاطمه داشت فکر کن در اون زمان قدیم که دخترها رو میکشتن و زن هایی رو از جاهای دیگه به همسری میگرفتن یه پدری تصمیم بگیره با دخترش یک سلسله پیامبری بسازه که همه پیامبرانش همم مرد واز ذکور هستن . شما به کتابخانه گذشته دسترسی نداری و اصلا به صحیح ودرست بودن اطلاعات گذشته اطمینان نداری وللللللللللللللللللی عقل که داری !! فکر که داری!!ا لبته اگر دستکاری نشده باشه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر کن ببین کدوم منطق فکری که دین شما به شما گفته و الهی بوده در جامعه کنونی تو داره اجرا میشه ( البته که باید الان بگید دشمنامون نمیذارن) منم میگم از خدا کمک بگیرید نه از شیاطین و جن واجنه به مدینه فاضلتون برسید انشاء یه نکته جالب: کلمه ماس در فارسی یعنی فشرده ماسیده و به هم چسبیده بعد رفته تو عربی ال بهش اضاف کردن شده الماس بعد دوباره اومده ایران از ایران دوباره رفته عربستان ال بهش اضاف کردن . الان عرب ها به الماس میگن الالماس . کی بود میگفت عربها نمیفهمن؟ نه بابا اصالت دارن بهشون توهین نکنین فقط نقل کنید .

از جناب بهداد عزیز بسیار متشکرم که با متنی زیبا آتش حسادت و دروغ گویی و کینه ورزی این انسانهای متعصب را شعله ور ساختند و آنها را به گزافه گویی وادار کردند. افتخار میکنم که هموطنی آزاداندیش و بافرهنگ و ایراندوستی چون شما دارم.

زرینکوب در مورد خنگی اعراب زیاد گفته دادن یاقوت در عوض یک درهم هنوز هم خنگن گفتن چرخش خورشید به دور زمین زمین گرد نیست در عربستان در قرن 21 نشانه کمی از خنگی بودن. محمد هم سعی کرد جز افراد کمی ادم شدن بقیه با همان تربیت ماندن و شدن کشور عربستان که جز خنگ ترین کشور ها هست جاوید ایران و بزرگانش که کوروش بزرگ هم یکی از ان مردان هست مرگ بر عربستان

من با عربا کار ندارم که بیشتریاشون جاهلن مخصوصا وهابیای سوسمار که ازشون بدم میاد ولی دوست ندارم اینجا به دین اسلام و قرآن و پیامبر واهل بیت توهین بشه

راستی من تو این چندوقت راجب پادشاه ایران زمین کوروش تحقیق کردم به نظرم آدم خوبی بوده وبت پرست نبوده وبیشترین شباهت وبین کسایی که نام بردن با ذوالقرنین تو قرآن داره

من به اسلام توهین نکردم ولی تعصب احمقانه بعضی ها که باعث توهین به ایران میشه خنده داره همین طور در مورد کوروش اون امپراطور بزرگی بود که نه مثل اشور بانیپال شهری رو نابود کرد و غارت نه مثل بخت النصر یهودیها رو برده کرد که همین ازاد کردن یهودیها عقده بعضی ها شده من نمیفهمم مگه در روسیه کسی از پطر تعریف کنه میشه ضد دین و طرفدار امریکا یا کسی از بزرگی میجی در نیپون بگه میشه طرفداره اینگلیس یا کسی از عصر شکوفای کانگشی در چین حرف بزنه میشه خارجی پرست کوروش این قدر بزرگ هست که 4 تا نادان از اون ایراد بگیرند هم بزرگ میماند وطن پرستی باعث پیشرفته همان طور که اروپا باهاش پیشرفت کرد ایران تمدن بزرگی داره مگه ما به شاه عباس یا نادر شاه ایراد میگریم چون بعد از اسلام پادشاه ایران بوده چون کوروش قبل از اسلام پادشاه بود بهش گیر میدن و نادان های که نمیدانم چرا گفتن بزرگی تمدن ایران قبل از اسلام ضد اسلام میدانن و طرفداری از کوروش از نگاه انها یعنی مخالفت با اسلام میگید ادم خاری در ایران باستان قبل از این که تمدن ایران شکوفای برسه در حالی که در تمام انسان های اندیشمند بوده نه فقط در 10000 سال پیش ایران که این مسخره کردن نداره میگید انوشیروان پسر که براش شورش کرد رو کشت و مسخره میکنید که جلاده پس باید چه کار میکرد همین شاه عباس که تمام پسرهش رو کور کرد رو کشت و بعد از مرگش نوه اش جانشینش شد ولی چون انوشیروان قبل از اسلام بود میشه ادم بد ولی شاه عباس چون مسلمان بو د و شیعه ایرادی نداره که این در سیایت قدرت امر عادی و در تمام جهان بود پطر هم پسرش رو کشت گیر دادن به تاریخ کشورت امری احمقانه چه فبل و چه بعد از اسلام تمدن ایران یکی از بزرگترین تمدن های جهانه با اسطورهای بزرگ و مردمی بزرگ که ادم های که خودشان را به کوری زدن نمیبینن و فقط 1400 سال را میبینن در حالی که تمدن بزرگ ایرا چند هزار سال قدمت داره عربستان دشمن ایرانه تا ......................... نابودیش

حرف شما درسته ولی قبول کن این اختلافات در اینباره تقصیر دوطرفه من هم توهین بعضی مسلمانان به کوروش و ایران باستانو دیدم هم توهین ملی گراها وباستان گراها به اسلام و مقدسات

سلام کامبیز جان ... ممنون بابت نقد و بررسی قشنگ و کاملت من با کسی یا آیینی قصد جنگ ندارم چون بقول شما حاصل کوته نظریه ولی از یه چیز خیلی ناراحت میشم و اون اینه که هرکسی به کوروش (مولای بزرگ ما ) تو هین یا هتاکی میکنه اسمش میشه نقد و بررسی یا آزادی اندیشه ولی همین که من در مورد علی ابن ابی طالب یه مطلبی نوشتم همه علیه من جبه گیری کردن به عنوان مثال همین vahid turk کلی فحاشی بمن و کوروش بزرگ کرد (که البته لایق خودش بود ) در حالی که کوچکترین فحاشی نکردم فقط مطالبیو که مطمن بودم درسته نوشتم اگه اشتباه نوشتم با نقد و بررسی جواب بدید یا اینکه عقاید خودشون رو چون مسلمانند(نه دلیل دیگری ) حق میدانند و مارا کافر خطا ب میکنند یا بی دین و... حالا گذشته .... ولی ما افتخارمون به اینه که کوروش با اینکه برگزیده و آسمانی نبود یه انسان بزرگی است که اسمش در تاریخ بشریت می درخشد و همیشه جاودان خواهد بود رنده باد کوروش بزرگ

شما از کجا اطمینان داری مطالبت درست بود بهت وحی شده؟؟؟

اولا اينكه سايت محترم اديان نت نظر آقا Vəhid türk oğlan رو منتشر نكرد كه حالا كورش داره دوربرميداره. وفتی نقد كورش و حرفهای عليه كورش سانسور ميشه چطور ميشه قضاوت كرد؟ كوروش نقد منطقی ميخای ؟ گفتی كوروش هخامنشی فرستاده آسمانی نبود !!‌خوب در منشور اومده كه كورش ميگه من از طرف مردوك اومدم!!!!!!!‌ميدونی كه مردوك اسم بت بود. مجسمه هم بود!!! بت تمام عيار !!!! خوب اعتراف كردی كه كورش از طرف خدا نبود. پس ذوالقرنين هم نبود. نماينده مردوك بود!! اين چه مولایی برای شماست كه انگليسيها به خورد شما دادن ؟!!!!!!‌چرا در تاريخ ايران اسمی از اين نماينده مردوك نيست ؟! اين چه مولايی هست كه بزرگان ايران عارشون ميومد اسمشو بيارن ؟!! و گذشت و گذشت تا انگليسیها و فراماسونها اون رو به خورد افراد ساده لوح دادن و الان هم افرادی كه از ضعف هويت رنج ميبرن به دامن كورش چنگ ميزنن !!!!! كورش كه اصلا شخصيت فابل توجهی در تاريخ ايران نداشت و ابين بزرگنمايی ها صرفا حاصل تلاش انگليسیها هست! متأسفم براتون كه هويت خودتون رو از دشمنتون گرفتيد !!!!!!!!! و دشمن شما هويت شما رو تعريف ميكنه و شما مصرف كننده صِرف هستيد! و هيچ چيزی از خودتون نداريد!!!! اين عكس از كاخ پاسارگاد رو ببين ! كه انگليسها و يهوديها اومدن در دهه 40 خورشيدی برا كورش كاخ ساختن و يه عده ساح لوح هم باور كردن كه اينم كاخ مال كوروشه !!! https://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/3/9/95943_788.jpg ‌

یک نادان و وطن فروش دیگه پیدا شد خدا به راه راست هدایتت کنه کوروش یک امپراطور اسمانی بود که نه نابود کرد تمدنی رو و غارت و نه قومی رو منقرض کرد مثل بعضی ها بهتره بری ترکیه و به سلطان محمد فاتح افتخار کنی شما رو چه به ایرانی بودن و در مورد بزرگان ایران اندیشیدن در مرد بزرگان اپراطوری عثمانی اندیشه کن و ترکیه بهت خوش بگذره دیگه نیازی نیست بنویسم مواقب پ ک ک هم در ترکیه باش چون راحت معلومه عاشق سلطان محمد فاتح ضد ایرانی هستی

پشیوتن ما عادت کردیم که توهین و فحش بشنویم. سالهاست که چماق ستم کورش پرستان ظالم بر سر ماست ولی بدان که جوانان غیور آذربایجان بیدار شدند و روز به روز این بیداری بیشتر میشود و هر روز بر تعداد ما افزوده میشود. گفتی کورش امپراتور آسمانی بود. مگه جای مردوک در آسمان هست که میگی کورش آسمانی بود؟ کورش نماینده بت شیطانی مردوک بود. منشور گلی کورش این رو میگه. وقتی هم کورش پرستان ظالم اجازه نشر کتاب و مطالعه درباره تاریخ به دیگران نمیدهد و فقط خزعبلات و توهمات خودش را به خورد ملت میدهد، دعوت شما بعه مطالعه تاریخ امری بیهود است. جوانان آذربایجانم بیدار شدند و این بیداری هر روز بیشتر میشود. امروز اکثر جوانان بیدار آذربایجان دو چیز میشناسند؟: خدای یکتا الله تعالی و دیگری مبارزه با کورش پرستان برای رهایی و آزادی از چنگال این ستمگران و نورکان استعمار و استبداد. به زودی موج جدیدی در راه هست

سلطان محمد فاتح ... در درجه اول من در یک نقد و برسی بسیار کامل که در صفحات پیشه شرح دادم که کوروش و داریوش بزرگ و.... بر چه اساسی با مردم هر سرزمین صحبت میکردن خواهشا به اون مطلب رجوع کنید دوما چرا از کوروش در تاریخ ایران نامی از اون هست من اشاره میکنم مام کوروش در شاهنامه کیخسرو است اما اول یه توضیحی میدهم: شاهنامه علاوه اهمیت ویژه ای که در ادبیات و زبان فارسی دارد از نظر اسطوره ایی هم مهم است . بعد از اینکه هخامنشیان بدست اسکند نابود شدند کتابخانه ی رسمی آن زمان به اتش کشیده شد و بسیاری از متون تاریخی و مقدس از جمله اوستا به آتش کشیده شد و از بین رفت و بخش عظیمی از تاریخ ما در هاله ایی ابهام قرار گرفت و باید بگم که یاد یک واقعه ی تاریخی و یا یک شخص " حقیقی" حد اکثر بیش از دو سه قرن در حافظه جمعب مردمان باقی نمی ماند چون دشوار است که تمام جزییات را به یاد بسپارند ولی کلیاتی در حافظه ی عام باقی می ماند س از این رو وقتی ما حافظه جمعی را مورد بررسی قرار میدهیم نباید توقع داشته باشیم که جنبه های زندگی یک شخصیت تاریخی بدون کم و کاست در آن وجود داشته باشد بلکه که کلیتی که داستان ها به ما القا میکند دارای حقایق ارزش مندی است این موضوع در شاهنامه بخوبی دیده میشود پس من با در نظر گر4تن این موارد توضیح میدم وقتی روایات تاریخی رو با شاهنامه مقایسه میکنیم ، تا قبل از ساسانیان ، نوعی آنیختگی به چشم میخودد .به نظر می رسد که روایت های مربوط به یک شخص ویژه در داستان های چند شخص گوناگون جای گرفته و یا برعکس .شاهنامه هر چه جلوتر میاید آمیختگی هم کمتر میشود تا جایی که آمیختگی در دوران ساسانیان کمتر از دوره های دیگر است . این آمیختگی در حافظه ی جمعی رخ میدهد و با توجه به زمان سروده شدن شاهنانه بسیار طبیعی است.فردوسی بعد از گذشت هراران سال ، پس از ان همه تهاجمات بزرگ به ایران شد شاهنامه را نوشت . بسیاری از منابع شاهنامه منابع شفاهی بوده اند .خیلی سخت است که با این شرایط تاریخ واقعی آن هم با نام های دست نخورده ، در شاهنامه وجود داشته باشد. وقتی شاهنامه رو بررسی میکنیم به نظر میرسه کلیاتش با تاریخ هماهنگه.شاهنامه اول با پادشاهان پیشدادی(مثل کیومرت و جمشید و ... ) شروع میشه و چنین می نماید پیشدادیان با دوره های پیش از قلات ایران هماهنگی داره ، اما اون داستانها صرفا یادگاری از یک شخص ویژه نیستن بلکه نماد یک دوره ی تاریخی میباشند که در داستان ها به صورت پادشاه ترسیم شده اند( هوشنگ یاداور دوره ی خانه سازی و جمشید یاداور پیشرفت تمدن و... ) اما با پژوهش های انجام شده بنظر میاد کیانیان شاهنامه بیشترین آمیختگی رو با مادها و هخامنشیان داره ماده هارو نمیشه از هخامنشیان جدا دونست چون کوروش نسبت تونی با پادشاه ماد داشته پس میشه سلطنت اونو ادامه دوره ی ماد دونست پس طبعیه هخامنشیان با نام کیانیان در شاهنامه دیده بشن. زبان شاهنانه با زبان های میانه و باستان تفاوت هایی داره و نام پادشاهان زیادی با تغییر و دگرگونی در شاهنامه اومده در حقیقت زبان ایرا به سه بخش تقسیم میشه : باستان (دوره باستان و هخامنشیان )2- میانه(دوره ی اشکانی و ساسانی )3- نوین( دوره ی بعد از اسلام ) گرچه شباهت های زیادی بهم دارند و تفاوت های فراوانی هم در انها دیده میشود و ممکنه نامی در پارسی باستان ور زبان نوین طور دیگری نوشته شود مثلا جمشید : ییم خش ئت یا نام اردشیر : ارتخشتر نوشته میشده است مام اصلی کوروش کورو بوده که در کتیبه های باستانی به صورت میخی نوشته یونانیان به او کوروس و فرانسوی ها اورا سیروس و انگلیسی ها سایروس میخوانند پس کوروش نامی است که به طبان باستان نوشته شده و اونچه امروزه باعث شده به این نام خوانده بشه رمز گشایی کتیبه هاست . حال با توجه به این نکات موضوع رو ادانه میدم دربارهی همانندی های کیخسر وی شاهنامه با شخصیت های تاریخی سه گزینه مطرح بوده : هئوسروه، هوخشتره( پادشاه ماد ) و کوروش بعضی از پژوهشگران میخواهند با کمک علم زبان شناسی و ریشه یابی نام ها کیخسرو را با یکی از این سه شخصیت تطبیق بدن.این در حالیه که ذهن مردم کهن چندان با زبان شناسی اشنا نبوده و صرفا شباهت نام ها باعث آنیختگی روایت انها با یکدیگر میشده است. اما اونچه مورد توجه قرار میگیره شباهت بسیار زیاد کیخسرو با کوروش است .میشه گفت کیخسرو بیشترین آمیختگی رو با کوروش داره. کیخسرو یکی از مهنترین پادشاهان شاهنامه و کوروش هم یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخه. خردمندی کیخسرو یاداور خردمندی کوروشه در اینجا تیتوار به شباهت این دو شخصیت اشاره میکنم: ادامه در متن بعدی

کوروش بهتره بدونی شرح و تفصیل دادن به تنهایی کافی نیست. همانطور که وراجی چیزی رو ثابت نمیکنه. شرح دادی ولی حرفت نقض پذیر هست و به راحتی نقض میشه. اولاً باید برای حرفت سند بدی بدون سند حرفت قبول نیست! اینجا با یک مشت کورش پرست مثل خودت مواجه نیستی اینجا باید با دلیل حرف بزنی (گفتم که جوانان آذربایجان بیدار هستند و به خاطر ستمهایی که کورش پرستان میکنند هیچ اعتمادی به حرفهای کورش پرستان ندارند. پس برای حرف سند بده). گفتید کورش با مردم هر سرزمین بر اساس منطق اونها حرف میزد! عجب توجیهی! هیتلر هم با هر سرزمینی با منطق خودشون حرف میزد (ادعا) حالا بیا درستش کن! دوم اینکه مجسمه بت بعل در کاخ کورش هست و هنوز هم هست. کاخ کورش که مال دیگران نبوده مال خودش بوده اونجا که نیازی نبوده کورش ریاکاری کنه و دروغ بگه. سوم حرف شما که میگی کورش با مردم بر اساس منطق خودشون حرف میزد نوعی ریاکاری و دروغ هست. یعنی کورش به مردوک اعتقاد نداشت ولی میگفت مردوک رو قبول دارم ؟ این یعنی ریاکاری. کورش در موضع ضعف هم نبود. خیر سرش در موضع قدرت بود. ولی از نگاه شما ریاکار و دروغگو بود./ درباره کوروش و کیخسرو این حرف رو نزندی چون باعث میشه مورد تمسخر و مضحکه دیگران بشید. امروزه این نظر باطل شده و یک حرف منقضی محسوب میشه ولی نمیدونم چرا کورش پرستان چرا اینقدر اصرار به عقب گرد دارند ؟ قرنها پیش ابوریحان بیرونی این نظر را به عنوان نظر برخی از غربیهای نادان مطرح کرد و بر غلط بودن این حرف (که کورش و کیخسرو یکی هستند) تصریح کرد. سرپرسی سایکس در این رابطه پیرامون نظرات برخی ایرانیان در عصر حاضر می‌گوید: «بسيارى از نويسندگان اروپایى و عموم ايرانی‌هایی كه احوال كورش كبير را شنيده ‏اند، او را با كيخسرو تطبيق می‌كنند، اما نمی‌توان تصديق نمود. به دليل اينكه كيخسرو همان كاواهوسروا (Kava Husrava) می‌باشد كه در افسانه‏‌هاى هند و ايرانى مذكور و راجع به دوره قبل از تاريخ می‌باشد.» ابوریحان نخواب! بیدار شو ببین فرزندان همان غربیها امروز خودشون رو جای فرزندان کورش جا زدن ! و حرف اون غربیها رو با اضافات (دروغها و جعل تاریخ) به خورد ملت میدن... بگذریم ! برخلاف ادعای شما که اسکندر همه چی رو سوزوند، ولی موبد خورشیدیان در کتاب ÷اسخ به پرسشهای زرتشتیان گفته اسکندر نتونست همه اوستا ها رو از بین ببره ! نتونست! اوستا هم در حافظه موبدان بود و اسکندر که نمیتونست همه موبدان رو بکشه... کلا کورش پرستان عادت دادند همیشه مشکلات ذاتی خودشون رو به گردن دیگران بندازن. دلایل عدم تطبیق کورش و کیخسرو : http://www.adyannet.com/news/15251 شما گفتی: "یاد یک واقعه ی تاریخی و یا یک شخص " حقیقی" حد اکثر بیش از دو سه قرن در حافظه جمعب مردمان باقی نمی ماند" اولا حرف شما کلیت نداره ! دوم اینکه یعنی شما میگی مردم ایران اینقدر کم حافظه بودند که حتی اسم کورش رو هم فراموش کردن ؟!!!!!!! اصلا فرض کینم جزئیات فراموش شد!!! قبول !!! ولی تا این حد که اسم و رسم و کلیات زندگیش هم فراموش بشه و کلا یک شخصیت دیگه ای خلق بشه ؟!!!! عزیز من ! کیخسرو یا همون کاواهوسروه مال اسطوره های هندوایرانی هست و چند صد سال قبل از کورش هم وجود داشته ! چطور میگی این رو یکی هستن ؟! در متون ایرانی، کورش فاتح بابل فقط یک فرمانده نظامی و حاکم دست نشانده بهمن اردشیر بر فارس و بابل بود (نه بیشتر) در همین قرن اخیر انگلیسیها و یهودیها از کورش یک شاه ساختن و براش کاخ هم ساختن (توسط استروناخ یهودی) و اصلا شاید زندگی کورش رو از روی زندگی کیخسرو نوشته باشن... چون کیخسرو خیلی قدیمی تر از کورش هست. هرچند شبهاتهایی که شما از گطنفون و هرودوت به هم چسبوندی نیاز به سند داره و فعلا سندی ارائه نکردید و فقط ادعا و کلیگویی کردید.

آقای کوروش !!!! اینکه گفتید کوروش و کیخسرو یکی هستند علاوه بر اینکه جوک بی مزه ای هست و دلیل نقض این ادعا در لینک بالا اومده، سؤالی هم داشتم !!!!!!!!! نظر اوستا درباره کیخسرو چیه ؟!!!!!! بهت راهنمایی میکنم تا یه خورده در بحث بیای بالا و یه خورده به سطح من نزدیک بشی! آبان یشت اوستا رو بخون ! درواسپ یشت و فروردین یشت ! اینها رو بخون ! تا بعد باهات صحبت کنم و نشون بدم که یکی بودن کیخسرو و کورش، جوک بی مزه ای بیش نیست و این حرفها باعث شده دنیا به کورش ÷رستان و توهماتشون بخنده !!!

دامه متن قبل 1- نام های کوروش و کیخسرو شبیه یکدیگر هستند و این باعث میشده و این باعث میشده حافظه ی جمعی یاد و خاطره ی کوروش را در قالب این نام نگهدارد. 2- خرد و دادگری کوروش و کیخسر با تدبیر و عدل ککروش ( به ویژه در گفته ی گزنفون ) قابل مقایسه است . اوازه ی کوروش به دلیل همین دانایی و دادگستریش است. 3-داستان کودکی کیخسرو در شاهنامه شبیه داستان کودکی کوروش در گفته ی هرودوت است. 4- مادر کوروش و کیخسرو از اقوام دیگر هستند، بر اسا شاهنامه، مادر کیخسرو فرنگیس دختر افراسیاب تورانی بوده و بر اساس تاریخ گزنفون و هرودوت، مادرش کوروش ماندانا دختر پادشاه ماد بوده. 5-هر دو پادشاه دور از سرزمین موری ، پیش رفت میکنند: کیخسرو در توران و کوروش در ماد 6-هم کیخسرو و هم کوروش در برابر پدر بزرگ مادریشان قرار میگیرند . 7-کیخسرو پس از جنگ های پی در پی تورانیان را از ایران میراند و دست انها را از ایران کوتاه میسازد . بر اساس گوروش نامه، کوروش دشمنانی را که قصد حمله داشتند را عقب میراند و دست آنان را کوتاه میکند. 8-مرگ کوروش شباهت زیادی به مرگ کیخسرو دارد و حتی اندرزهای قبل از مرگ کوروش در کوروش نامه ی گزنفون شباهت زیادی به اندرزهای کیخسرو در شاهنانه دارد به عنوان مثال ققط یک نمونه را عرض میکنم: روایت شاهنامه از مرگ کیخسرو: کیخسرو پس از 60 سال پادشاهی دل از جهان بر میکند و از خداوند میخواهد که اورا بسوی خود بازخواند. بعد از مدتی سروش در خواب بدو نمایان میگردد و به او مژده نیدهد که ارزوی او پذیرفته گشت.کیخسرو چون از خواب برمیخیزد پس از اندز کردن بزرگان و گذشت حوادثی به سوی جهان دیگر رهسپار میشود یا به عبارتی عروج میکند. گزنفون هم خواب دیدن کوروش قبل از مرگش را چنین روایت میکند: هنگامی که کوروش در کاخ خواییدا بود، تینابی( رویایی ) را دید: یک رخساره ای ( قیافه ای ) که بیشتر از آدمیزاد شکوهمند و زیبا بود در خواب بر او نمایان گشت:" آماده شو کوروش ، زیرا باید بطودی بسوی یزدان بروی" هنگامی که ان رویا پایان یافت ، کوروش برخاست و به نظر می امد که او کمابیش پی برده باشد که میاین زندگی اش نزدیک است گرچه در سخنان دیگر مورخان از خواب دیدن کوروش قبل از مرگش سخن به میان امده اما اندرزهای کوروش قبل از مرگش در کوروشنانه شباهت های عجیبی با انرزهای کیخسرو دارد کوروش اول به شرح پیروزی هایش میپردازد و سپس از هراس خود سخن میگوید و کیخسرو نیز همچنین میتوانید به کوروش نامه و و شاهنانه مراجعه کنید و متن هردو را کامل بخوانید این شباهت و یکی بودن گفتاره شکی باقی نمیگذراد که کسخسرو همان کوروش است.کیخسرو به دوره ای مرتبط است که اشخاص و پادشاهان روی کار بودند .کیانیان بیشترین آنیختگی رو با مادها و هخامنشیان دارند و جتی اقای رائفی پور هم به این گفته صحت بخشیده است. 2- در کتیبه های کوتاه و مکرر پاسارگاد" من کوروش شاه هخامنشی هستم " و دیگری در کتیبه ی داریوش در بیستون که کمبوجیه و بردیا پسران کوروش معرفی شده اند نامش امده 3- نام کوروش چند بار در تاریخ نانه های ایرانی انده است : چندین بار بصورا کورش، قورش، قورس هنراه با شرح مختصری از او در آثار الباقیه ابو ریحان بیرونی ، تاریخ پادشاهان و میامبران حمزه ی اصفهانی و چند متن دیگز آمده 4-اینکه شما میگی کوروش ساخته دست انگلیسه و قبل از زمان پهلوی وجود نداشته غلطه من به یک نمونه اشاره میکنم: در این راستا من به حسینقلی میرزا سالور ع مادالسلطنه ز دیوانسالاران دوره قاجار اشاره میکنم که ترجمه او از کتاب آناباسیس گزنفون با نام «بازگشت ده هزار یونانی»، یکی از ماندگارترین ترجمه‌های متون فرنگی به پارسی است او در نوشته هایش به کوروش بزرگ احترام بسیار زیادی گذاشته و همواره از او به نیکی یاد میکند. تو ضیحات او خواننده را قانع میکند که دانش اموختگان عصر قاجار به خوبی از جزییات تاریخ ایران دوره ی باستان اگاه بوده اند او از کوروش با نام (سیروس کبیر) یاد کرده است و..... پس نگو در تاریخ ایران نامی از کوروش نبوده باعث خندم میشه اگه ما هویت خودمونو از دشمنامون داریم شما که هویت دینی و مذهبتون از دشمنان سوسمار خورتون دارید. شخصیت های مذهبیتون و مصیبتاشون و.... همه مال عرب هاست. شما از علی به بزرگس یاد میکنید در حالیکه عرب های سنی بخصوص عربستانی ها اصلا از علی به بزرگی یاد نمیکنند. برادر عزیز با مدرک صحبت کن اگه کوروش مولای ماست نه به این دلیل که خدا اونو فرستاده ... چون الگوی کاملی از سخنان اشوزرتشت و فرهنگ اهورایی است در پناه یزدان باشید

کوروش ! اول باید برای تک تک مواردی که گفتی سند بدی . چون واقعاً کورش پرستان قابل اعتماد نیستند ! و به قدری خیال باف هستند که نمیشه به حرفاشون اعتماد کرد ! لطفا سند !!! دوم : وجود شباهت بین شخصیتها و حتی افراد عادی به معنی یکی بودنشون نیست! مخصوصا اگر بین این دو شخص چند صد سال یا حتی چند هزار سال فاصله باشه !!!!!! (کورش و کیخسرو!!!!!!!) به سؤالم جواب بده (درباره اوستا و کیخسرو) تازه بهت راهنمایی هم کردم که یه خورده سطح علمیت به من نزدیک بشه بهت آوانس دادم. جواب بده تا با جوابت خودت خودبه خود ضربه فنی بشی. درباره زرتشتی بودن کورش هم سندی ندارید! بلکه اسناد بر این هست که کورش مردوک و بعل رو ÷رستش میکرد ! ما هم خدا رو شکر نژادپرست نیستیم و فرقی بین عرب و تورک و فارس و ... قائل نیستیم. حق محض در توحید الله و نبوت محمد و ولایت علی است. عرب بودن چیزی از این حق نمیکاهد. و جز افراد نژادپرست کسی حاضر به تحقیر و توهین به نژادها و اقوام نیستند! ضمناً همان شاهنامه ای که بهش استناد میکنی توسط یک مسلمان شیعه سروده شد !!!! که در ابتدای کتابش بر ولایت مولا علی شهادت میدهد! خوب ... به اون سؤال جواب بده چون خیلی مایلم زودتر به نتیجه برسیم !!!!!

من هیچ وقت نگفتم کوروش ذوالقرنین قرآنه .... این علمای شما هستند که چنین نظریو دادند کوروش احتیاجی نداره ذوالقرنین قران باشه خیلیل بزرگتر از این حرفاست .... چون باورتون نمیشه یک ادم معمولی چنین حرکات بزرگیو کرده باشه . بهتون حق میدم باورش یکم سخته

برخی از علمای اسلامی به اشتباه چنین نظری دادند و مطمئناً کورش لایق اون نیست که اسمش در قرآن بیاد. هرچند قرآن از قوم لوط و بعل هم اسم آورده ولی انصافا کورش لایق نیست که اسمش لای قرآن باشه. کورش نه اینکه احتیاج نداشته باشه، بلکه لیاقت نداره... هیچ آدم عاقلی نمیتونه اینجور مثل کورش شهر اوپیس رو به آتیش بکشه و مردم رو قتل عام کنه ! و مردم اسیای صغیر از ترسش دسته دسته خودشون رو درون آب دریا بندازن تا به دست کورش نیفتن. هیچ کس نمیتونه مثل کورش، نماد بت شیطانی بعل رو در کاخ خودش قرار بده ! و هیچ کس نمیتونه مثل کورش اونجور در فتح بابل، مذبوحانه رفتار کنه ! کورش یا بت ÷رست بود، اگر نه پس دروغگو و سالوس و ریاکار بود ؟! (سؤال!) (این یک دو راهی هست. قضاوت با شما.یا بت پرستی کورش رو قبول کنید یا ریاکار و سالوس بودنش رو... اگر راه سومی هم هست بگید ما بدونیم!)

شماهم بحث کنید دیگه الان بی حیاها به اسلام و حضرت علی توهین میکنن ودروغای دیوونه تر از خودشونو یا کج فهمی خودشونو به خورد ما میدن منم طاقت ندارم

چرا اتفاقا احتیاج داره چون ذوالقرنین قرآن آدم خوبی بوده

سلطان محمد فاتح ... اون منطقت منو کشته

والا من راضی به مرگ شما که نیستم! فقط سؤالی داشتم (کیخسرو در اوستا) و منتظر جوابم. ممنون

اگه در نوشته هایم غلط املایی هست پوزش میطلبم

سلطان محمد فاتح برو ترکه و در مورد ایرانی ها سکوت کن مگه ما در مورد بزرگان عثمانی میگیم کوروش از تمام پادشاهان عثمانی بالاتر برو در مورد احمق های عثمانی تحقیق کن مردم اذربایجان با این سلطان محمد و نسلش زیاد جنگ کردن و عثمانی ها هم زیاد قتل عام کردن اذربایجانی ها رو تو ارزش خون اذری ها رو نداری برو ترکیه و با در مورد عثمان بچه ها حرف بزن

میگید چرا مردوک رو نابود نکرد اگر میکرد باید تمام مردم بابل هم میکشت چون خداشون مردوک اوپیس قتل عام نشد اگر میشد پس چرا بابل رو بدون جنگ و کشتار گرفت هیچ شهری برای نبوغید نمی جنگید چون طرفداری نداشت پس جگ نگید مردم از ترس به دریا ریختن یک تخیل دیگه چرا پس کزوس شاه انها رو کسی نکشت هیچ چیز از سیاست حالیتون نیست و اگر سایاست مدار بودید می شدید شاه سلطان حسین حتی بد تر خیلی کار خوبی کرد مردوک رو نابود نکرد چون جنگ میشد و کشت و کشتار مردم بابل در حالی که تو بودی مثل چنگیز تمام مردم رو میکشتی با افتخار در حالی که مردم با خوشی زندگی کردن کوروش نادر ترین افراد بود که بدون کشتار پیروز شد حالا هی بسوزید که کوروش بزرگه بعد از مرگتون هم حرس بخورید چون ان دنیا بزرگه برید سیاست هم یاد بگرید تا از شاه سلطان حسینی بیاید بیرون

در اوستا از کیخسرو به عنوان پادشاهی دلیر و جاودان سخن به میان امده ... اما داستان زندگی او بطور کامل اراعه نمیشود فقط کلیاتی از او گفته شده. و در بعضی جاها شاهنامه با متون اوستایی در تضاده..... علتشم اینه که داستان‌های شاهنامه در طول روزگاران متمادی تحول یافته و دگرگون شده‌..... و فردوسی بجای اینکه از متون اوستایی استفاده کنه از روایات شفاهی استفاده کرده .... مواردیو که یاد کردم همه دلیل بر اینه که داستان های کوروش در شخصیت اسطوره ایی کیخسرو تجلی پیدا کرده ... فقط یک نمونه ذکر میکنم تا متوجه بشی: بر اساس کوروش نامه گزنفون، کوروش نخست زبان به شرح پیروزی‌های خود گشوده و می‌گوید: پسرانم و دوستان من، پایان زندگی من فراز می‌آید،… و به هنگامی که مرگ در ربود مرا شما باید با گفتار و کردار آشکار کنید که من نیک بخت و دل شاد بوده ام. به زمان کودکی همه شادی‌ها و پیروزی‌های کودکانه خویش را داشتم، و چون بالیدم و بالا گرفتم، گنجینه‌های جوانی را از آن خویش کردم؛ و همه گردن فرازی‌های مردانه را فراچنگ آوردم، … و سال‌ها همچنان که به دنبال یک دگر گذشتند، می‌نگریستم که قدرت من نیز با گذر سالیان فزونی می‌گیرد، به گونه ای که خویش را در کهن سالی سست تر از جوانی نیافتم؛ و به یاد نمی‌آورم که در رسیدن به چیزی که از بهرش کوشیده بودم، یا آرزویش را داشتم ناکام مانده باشم. فزون تر این که دوستان را با گنج و خواسته که بخشیده ام شاد کرده، دشمنان را فکنده و کوفته ام. این سرزمین نیاکانی که زمانی در آسیا به هیچ نمی‌آمد، اکنون در چکاد نیرومندی از بهر شما باز می‌نهم، و اگر در نگر (نظر) آوریم چه پیروزی‌های کلان بر من آغوش گشوده اند، خواهیم دانست که مرا شکستی نبوده است ( منبعگزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بندهای ۶ و ٧ و ٨، برگردان ابوالحسن تهامی). کوروش سپس از هراس خود سخن می‌گوید: در سراسر زندگانی روزهایم آن گونه گذشت که آرزویش می‌داشتم، هراسی که مرا همواره همراه می‌آمد این بود که مبادا روزی پای به راه کژی و اهریمنی گذارم، و این هراس بار نمی‌داد که خویش را سخت بزرگ بیانگارم، یا شادی کنم آن چنان که بی خردان کنند. …مرا آرزو این است که رستگار بپندارندم مردمان، و به نیکی یاد کنند از من … (همان). بر اساس شاهنامه فردوسی، کیخسرو در اواخر عمرش، با خود چنین می‌اندیشد: بر این گونه تا سالیان گشت شست / جهان شد همه شاه را زیر دست پر اندیشه شد مایه ور جان شاه / از آن رفتن کار و آن دستگاه همی گفت: هرجا از آباد بوم / ز هند و ز چین اندرون تا به روم هم از خاوران تا در باختر / ز کوه و بیابان و از خشک و تر سراسر ز بدخواه کردم تهی / مرا گشت فرمان و گاه مهی جهان از بداندیش بی بیم گشت / فراوان مرا روز بر سر گذشت ز یزدان همه آرزو یافتم / وگر دل همی سوی کین تافتم و سپس از هراس خود سخن می‌گوید: روانم نباید که آرد منی / بداندیشی و کیش آهرمنی شوم بدکنش همچو ضحاک و جم / که با تور و سلم اندر آمد به زَم… به یزدان شوم یک زمان ناسپاس / به روشن روان اندر آرم هراس ز من بگسلد فرّه ایزدی / گرایم به کژی و راه بدی از آن پس بر آن تیرگی بگذرم / به خاک اندر آید سر و افسرم به گیتی بماند زمن نامِ بد / همان پیش یزدان سرانجامِ بد تبه گردد این گوشت و رنگ رخان / بریزد به خاک اندرون استخوان هنر کم شود، ناسپاسی به جای / روان تیره ماند به دیگر سرای گرفته کسی تاج و تخت مرا / به پای اندر آورده بخت مرا ز من مانده نام بدی یادگار / گل رنج های کهن گشته خار من اکنون چو کین پدر خواستم / جهانی به خوبی بیاراستم بکشتم کسی را که بایست کشت / که بُد کژ و با راه یزدان درشت به آباد و ویران درختی نماند / که منشور بخت مرا برنخواند چنان که می‌بینیم در هر دو گزارش، نخست سخن از گسترش قدرت و پیروزی بر دشمنان و رسیدن به همه آرزوها و خواسته‌هاست، و سپس در پایان، سخن از هراس است. هراسی که کیخسرو و کوروش در دم مرگ از آن سخن می‌گویند، هراس از گرفتاری در چنگال غرور و منیِ ناشی از کسب قدرت زیاد است که مبادا آنها را به ناسپاسی کشاند و اهریمنی بودن این کردار در هر دو گزارش نقل شده استخالقی مطلق، ۱۳۷۴: ص ۱۶۶-۱۶۸) یک سوال از شما :چرا دقیقا سخنان کوروش در افسانه ی کیخسرو نقل شده؟؟!! (این نمیتونه تصادفی باشه ) جز اینکه این نشانه ها صدق بودن حرف بنده را تایید کرده؟؟!!(البته باز مطمعنم که شما منکر میشی) شما هم متاسفانه مانند بسیاری دیگر از افراد جاهل (نظیر مرحوم خلخالی و .... ) روایات تاریخی رو براساس زمانه ی خودت میسنجی در حالیکه باید براساس زمان خودش سنجید. و اینکه شما نوشتی (( در متون ایرانی، کورش فاتح بابل فقط یک فرمانده نظامی و حاکم دست نشانده بهمن اردشیر بر فارس و بابل بود (نه بیشتر)) یک اشتباه فاحش تاریخی است بهمن اردشیر همان اردشیر یکم هخامنشی است و از نسل کوروش. شما گفتی مجسمه ی بعل در کاخ کوروش در پاسارگاد بوده (اولا منبعی برای حرفت ذکر نکردی)دوما یک اشتباه فاحش دیگری کردی و اونم اینه که پاسارگاد به فرمان داریوش و خشایار شاه ساخته شده(نه کوروش) و انها بخاطر احترامی که برای او قاعل بوده اند چندین کاخ و آتشکده به نام او بنا کرده اند و بمرور در زمان پادشاهان دیگر تکمیل شده. و اما در مورد دین کوروش: مطابق با گزارش گزنفون، کوروش در بارگاهش پیرامون مسائل دینی از رهنمودهای مغان پیروی می‌نمود. اگرچه بسیاری از پژوهشگران، کوروش را زرتشتی نمی‌دانند، مری بویس قویاً استدلال می‌کند که کوروش خود یک زرتشتی بود که چنان پا جای پای نیاکان خود می‌گذارد، نیاکانی که از سدهٔ هفتم پیش از میلاد هنوز پادشاهان کوچکی در انشان بودند. او خاطرنشان می‌سازد که کوروش یک زرتشتی‌است و متن‌های یونانی نیز به عنوان شاهد آورده‌اند که مغان زرتشتی جایگاه‌های ارزنده‌ای در دربار کوروش داشته‌اند.

نشانه ایی از نام کوروش به عنوان شاه (نه دست نشانده ) در کتیبه بیستون:(بنده 10 را ببین) من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در ماد، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی. بند ۲ - داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسب، پدر ویشتاسب ارشام، پدر ارشام آریامن، پدر آریامن چیش پیش، پدر چیش پیش هخامنش. بند ۳ - داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می‌شویم [ که ] از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان خاندان ما شاهان بودند. بند ۴ – داریوش شاه گوید: ۸ [ تن ] از نیاکان من شاه بودند. من نهمین [ هستم ] ما ۹ [ تن ] پشت اندر پشت (در دو شاخه) شاه هستیم. بند ۵ – داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا من شاه هستم. اهورا مزدا شاهی را به من داد. بند ۶ – داریوش شاه گوید: این [ است ] که از آن من شدند به خواست اهورا مزدا من شاه آنها بودم. پارس، عیلام، بابل، آشور، عرب، مودرای (مصر)، اهل دریا (فینیقیها)، سارد (لیدی)، یونان (یونانی‌های ساکن آسیای صغیر)، ماد، ارمنستان، کپدوکیه، پرثو، زرنگ (سیستان)، هرئی و(هرات)، باختر (بلخ)، سغد، گندار (دره کابل) سک (طوایف بین دریاچه آرال و دریای خزر)، ثت گوش (دره رود هیرمند)، رخج (قندهار)، مک (مکران و عمان) جمعاً ۳۲ کشور. بند ۷ – داریوش شاه گوید: این [ است ] کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورامزدا *بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد، چه شب، چه روز همان کرده شد. بند ۸ – داریوش شاه گوید: در این کشورها مردی که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود اورا سخت کیفر دادم. به خواست اهورا مزدا این کشورهایی [ است ] که بر قانون من احترام گذاشتند. آن طوری که به آنها از طرف من گفته شد همانطور کرده شد. قتل بردیا و شورش گئومات مغ بند ۹ – داریوش شاه گوید: اهورا مزدا مرا این پادشاهی داد. اهورا مزدا مرا یاری کرد تا این شاهی بدست آورم. به یاری اهورا مزدا این شاهی را دارم. بند ۱۰ – داریوش شاه گوید: این [ است ] آنچه به وسیله من کرده شد پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه نام پسر ((((کوروش )))))از ما او اینجا (((شاه بود))). همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام هم مادر [ و ] هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نا فرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد هم در پارس، هم در ماد، هم در سایر کشورها. بند ۱۱ – داریوش شاه گوید: پس از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پ ئیشی یا وودا (پی شیاووادا) برخاست. کوهی [ است ] ارکدیش (ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست از ماه وی یخن ۱ چهارده روز گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت [ که ]: من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند هم پارس، هم ماد، هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد ۲ ۹ روز گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد و........

اولا ترجمه کتیبه بیستون !!! که این رو هم یهودیها و جریان تاریخنگار ماسونی ترجمه کردن ! و این ترجمه یک منبع ایرانی محسوب نمیشه ! هرچند فرض کنیم که خود کتیبه ایرانی باشه اما شرح و توضیحی که فراماسونها دادن، ایرانی حساب نمیشه ! تازه مگه شما کتیبه های داریوش در بیستون رو قبول داری ؟!!!! این یک دروغنامه تبلیغاتی است ! چون داریوش که بردیای واقعی رو کشته ولی در کتیبه گفت من بردیای دروغین رو کشتم !!! در همین کتیبه ها اومده که بابلیها ، هخامنشیان رو قبول نداشتند !! و شاه بومی خودشون (که قبل از کورش، شاه بابل بود) رو قبول داشتند !!! چون تا یه نفر گفت من بچه نبونید هستم دورش جمع شدن و علیه هخامنشیان شوشرش کردند و من داریوش هم همه رو به سلابه کشیدم !

در اثار مسلمانان نامی از کوروش هست(بعضی هارو قبلا نوشتم) : ابن بلخی از کوروش همچون کسی که یهودیان را آزاد ساخت و آخرین پادشاه آشور را شکست داد یاد کرده است. نام کوروش به صورت کرش ذکر شده است، ولی یقین آن است که این نام باید همان کوروش باشد. حمزه اصفهانی از کوروش یاد می‌کند، او را با بهمن یکی می‌شمرد و می‌نویسد که یهودیان می‌پندارند که بهمن به زبان ایشان همان کوروش است. مسعودی نیز می‌نویسد که نام کوروش برای یهودیان شناخته شده بود ولی ایرانیان او را بهمن می‌نامند. دقیقترین تبارنامه هخامنشیان را بیرونی به دست می‌دهد. اگر این تبارنامه را به دقت دنبال کنیم، می‌بینیم که او نام‌های کیانی را با نام‌های هخامنشیان برابر دانسته است. بیرونی در اینجا می‌کوشد که کیانیان را به هخامنشیان پیوند دهد و یک تبارنامه دقیق از هخامنشیان تهیه کند. ابوریحان بیرونی پیشنهاد می‌کند که کی‌قباد پس از اسرحدون (شناخته شده با نام زَو بن تهماسب) حکومت کرد و کی‌کاووس همان بخت النصر بود و نسل سوم بعد از کی‌قباد است؛ کورِش همان کی‌خسرو است که جانشین کوروش (شناخته شده به عنوان لهراسب) گشته است. (البته باز تو منکر خواهی شد)

چرا تاریخ رو جعل میکنی ؟ در منابع اسلامی کورش زیر دست بهمن اردشیر هست نه خود او. اولش میگفتی کورش همون کیخسرو هست (در حالیکه بینشون چند صد یا بیش از هزار سال فاصله هست) الان میگی کورش همون بهمن اردشیر هست ! حرفت رو یکی کن ! تا اینجوری تناقض گویی نداشته باشی ! ضمنا ابوریحان بیرونی دقیقا خلاف حرف شما رو زده !!!!!!! تاریخ رو جعل نکن ! ابوریحان گفته اینکه میگن کورش کیخسرو ... بوده دروغ هست . کورش زیر دست و نوکر بهمن اردشیر بوده که بهع دستور بهمن اردشیر رفت بابل رو فتح کرد ! http://www.adyannet.com/news/15251

در رابطه با کشت و کشتاری که در مورد کوروش گفتی جوابی دارم .... اول یک مثال از خودتون میزنم:(البته قصد هتاکی ندارم) تعداد افراد سربریده شده توسط امام علی امام اول شیعیان یکی از بزرگترین متخصصان سر بریدن انسان ها در تاریخ چند هزار ساله ما انسان هاست .کتاب های زیادی از خود شیعیان بر این داستان غم انگیز شهادت می دهند امام علی رکورد کشتن افراد با دست خود را دارد: 1-علی و زبیر بن عوام پس از پیروزی بر قبیله” بنی قریظه” تعداد ۹۰۰ نفر از مردان قبیله را در مقابل گو دالهایی که از پیش کنده بودند سر بریدند. (تاریخ طبری. جلد ۳)پیامبر بگفت تا در زمین گودالها بکندند و ” علی” و” زبیر” در حضور پیامبر گردن انها را زدند. (تاریخ طبری .جلد ۳٫ صفحه ۱۰۹۳) اگر فرض کنیم که علی و زبیر بن عوام هرکدام به اندازه یکدیگر سر بریده اند، به این نتیجه خواهیم رسید که امام علی تا اینجا با دست خود 400نفر را سر بریده است. 400 ۲- کشتار خاندان “ازد”:علی و یارانش در یک روز تعداد ۲۵۰۰ نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه ۷۲۹) اگر خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم و زبیر سربر را تنها یار علی حساب نکنیم برای امام علی 4 نفر همراه در نظر می گیریم پس: سهم علی می شود 500نفر که با 400 نفر بالایی می شود 900نفر 400+500=900 ۴- نبرد “لیله الحریر”:علی در نبردی بنام “لیله الحریر” در حدود ۵۰۰ تا ۹۰۰ نفر را از دم تیغ گذراند. (منتهی الا مال . جلد ۱٫ صفحه ۱۵۳)میانگین 500 و 900 می شود اینجا به خاطر گل روی شیعیان کمترین عدد ذکر شده که 500 هست را حساب می کنیم علی در این نبرد ناجوانمردانه 500نفر راکشت 900+500=1400 ۵- کشتار” عبدالله خرمی و یارانش” :عبدالله خرمی و ۷۰ تن از یارانش از بیم جان به قلعه ای پناه برد.به دستور علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند بطوری که بوی گوشت بریان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار می داد. (علی مرز نامتناهی . صفحه ۱۹۹) اینجا علی 70نفر را مثل آب خوردن کباب کرده 1400+70=1470 ۶- کشتار کسانی که بعد از فوت محمد از دین اسلام برگشتند:آنانکه دست رنگ کرده بودند و شادی و شعف در اثر در گذشت محمد نشان داده بودند ” علی” و” خالد بن ولید” همه را بکشتند و اجسادشان را در آتش سوزاندند. (تاریخ طبری .جلد ۴ . صفحات ۱۳۸۰٫۱۴۶۴) (تاریخ طبری .جلد ۶٫صفحات ۲۴۲۰٫۲۲۶۵) به طور تخمینی تعداد زنان و مردان کشته شده توسط علی را 100نفر حساب می کنیم 1470+100=1570 خب بر این اساس امام علی این تعداد را فقط با دستان خود کشته اند چه جوابی داری بدی؟ شما جواب میدی یا این ارقام غلطه یا که این ادمهای کشته شده باید کشته میشدند چون جز تجاوز و خشونت و دشمنی با اسلام کار دیگری نمیکردند. این پاسخ شما نشان دهنده ی اینه که که علی و پیامبر برای برقراری حکومت و استقرار اسلام باید میجنگیدند جنگ هم که بدون خون و خون ریزی نمیشود. خب چرا این جواب رو برای کوروش در نظر نمیگیری که برای ایجاد یک حکومت جهانی پر از عدل و داد باید مانع ها را برمیداشت .... شما از کجا میدانی تمام افراد کشته شده به دست کوروش بی گناه بوده اند؟؟ مطمن باش اگه راه دیگری بود کوروش با ا.ن انسانها از در دوستی برمیامد همانطور که با بابلیاناز دوستی درامد و اینکه او به خدایان انها احترام میگذاشته نشانه از هوش و ذکاوت او دارد.

1. حرفت درباره امام علی ربطی به کورش نداره ! سعی نکن بحث رو عوض کنی ! حضرت علی هیچ بیگناهی رو نکشت. بلکه گردن کشان و اوباش رو اعدام کردند. (شما چرا ناراحتی؟!!!) 2. دروغ نگو ! ایشون کسی رو سر نبرید! بلکه گردن زد. گردن زدن در اون زمان درد و رنجش از بقیه اعدامها کمتر بود. گردن میزد و یک لحظه نخاع قطع میشد و طرف درد کمتری میکشید. (اما این رو بدون که سنت سر بریدن در ایران باستان هم وجود داشت: http://www.adyannet.com/news/10993 و http://www.adyannet.com/news/10981 حضرت علی در جنگ مقابل اوباش و ظالمان و گردنکشان و متجاوزین، سفت و محکم بود. ولی در مقابل ضعیفان و یتیمان سربه زیر بود. در دوران خلافت وقتی زن بیوه ایشون رو نشناخت و به ایشون فحش داد امام علی حاضر نشد خودش رو معرفی کنه و انتقام هم نگرفت. اون قدر مظلوم بود که شبها به صورت ناشناس به فقرا غذا میداد و بعد همون فقرا بهش فحش میدادن. ولی ایشون خودشون رو معرفی نمیکردن. دشمنی با امام هنوز ادامه داره... توسط پیاده نظام یهود و انگلیس ! و البته توسط برخی از جاهلین

متاسفم واست دشمن علی حضرت علی معیار حق بود وگیریم که اونایی که نوشتی درست باشه همه حقه ولی تعجبم چرا شماها به خوبیها وکرامات اهل بیت میرسه حتی اگه منابع زیادی اونو نوشته باشن قبول نداری اما کافیه یه بدی وخلاف واقعیت یاهرچیز دیگه بشنوی سریع قبول میکنی چرا؟؟؟درضمن تواز کجا میدونستی کشته شده های به دست حضرت علی بی گناه بودن با اینکه همشون کافر و مشرک و مجرم بودن حالا از یکی دیگه ایراد میگیری حداقل انصافو رعایت کن

باید یک نکته ی دیگری رو یاداوری کنم که کوروش اون ادم ها رو با دستان خودش نکشت بلکه افراد او چنین کرده اند گاهی اوقات سربازان در کشت و کشتار زیاده روی میکنند. یا اون کسانی که خودشونو در اب غرق کرده اند از ترس ابهت کوروش بوده چون تاب مغابله با او را نداشته اند.

معلومه دیگه شاه که نمیاد خودش بکشه. دستور میده میکشن ! بعدش جناب! کورش در فتح اوپیس شخصا حاضر بود. یعنی لشکریانش اینقدر ازش حرف شنوی نداشتن ؟ چرا جلوشونو نگرفت ؟!!!!!!!!!!!!!!

کوروش گفتی جنگ بدون خون و خون ریزی نمیشود. این حرف مهمی هست. حضرت علی مثل کورش.. زنان و کودکان رو کشتند و شهر را به آتیش کشیدند؟ نه

اینکه علی رن و بچه های را کشته با ته خبر ندارم ولی میدانم وقتی 900 نفر از اهالی بنی قریضه رو گردن زد زنان و کودکان بسیاری به ایلرت و بردگی رفتند و زندگی سختی داشتند زندگی که گاه از مرگ برایشان سخت تر بود. در داستان بنی قریضه چه اون کسانی که در جنگ بودند چ نبودند چ بی گناه چ با گناه همه باهم ، تر و خشک باهم سوزانده شد در داستان کوروش هم همین قضیه ممکنه اتفاق افتاده باشه

اتفاقا ترو خشک رو با هم سوزاندن کار هخامنشیان بوده. ولی حضرت علی به دستور پیامبر به یهودیان فرصت توبه داد و خیلی از اینهایی که توبه کردند و خیلی از اینهایی که مجرم نبودند (و حتی کودکان) آسیب ندیدند و بین مسلمونها بزرگ شدند. خیلی از صحابه و تابعین پسوند قرظی داشتن یعنی از بنی قریظه بودند و در راه اسلام جانفشانی هم کردند. اما اینکه عده ای از اسرا به شام فرستاده شدند و آنجا تحت عنوان اماء و رقاب فروخته شدند تا از مسلمونها دور باشن و همچنین خیلی ها در شام یهودی بودند. اون اسرا به اونحجا فرستاده شدند و فوخته شدند تا نزدیک اقوام خودشون باشن و یحتمل آزاد هم بشن. این بهترین و تنها راه بود. و حق هم بود. اما کشتن مردم اوپیس و آتش کشیدن شهر تنها راه کورش بود ؟!!!

بنده تاریخ رو جعل نکردم اگه چشماتو باز کنی متوجه میشی دارم از کس دیگری نقل میکنم(کوروش در اثار مسلمانان )

در همون نقل کردنت هم دروغ گفتی ! ابوریحان دقیقا خلاف حرف تو رو زده ! موقع نقل قول سعی کن منصف باشی. با افراد بی سواد مواجه نیستی پسر جان

اثبات کن اوپیس رو قتل عام کردن تو کتبیه داریوش رو قبول نداری چون اروپای ها ترجمه کردن اگر توانایش رو دارید ترجمه کنید که نمی توانید ا ون سند رو قبول ندارن اوپیس قتل عام نشده و یک دورغه برای ما خالی نبند اگر علی اوبش رو نابود کرد که برای همه اثباته خیلی ها رو کشت پس کوروش هم اوباش رو نابود کرد ضد کوروش ها فقط یک شهر رو دارن بگن اوپیس که اون ها رو هم نکشت

من گفتنم کتیبه رو قبول ندارم؟!!!! گفتم ترجمه ش مال جریان تاریخنگار ماسونی هست. شما که قبولش داری چطور با دروغها و تناقضگوی هاش کنار میای؟!!! قضیه اوپیس دروغه؟!!! قضیه دختر ایشتوویگو هم دروغه؟!!!!!! به حرف رفیقت توجه کن: جنگ بدون خون و خون ریزی نمی‌شود!!!!

كوروش و پشيوتن گرامي، درباره استرقاب و وضعيت اماء در اسلام (كه شما آن را برده و كنيز ميناميد) مراجعه كنيد: [http://www.adyannet.com/news/15502] توضيحات مفصل ارائه شده است.

سلطان محمد فاتح، كوروش و وحيد باقرزاده، كامنت‌هاي بي‌ارتباط با موضوع منتشر نمي‌شود. دعوا‌هاي شخصي و نظرات بي‌ارتباط با بحث را در جايي ديگر مطرح كنيد. سپاس

جناب محمد فاتح ... تو هر چی سند از ما خواستی رو کردیم اما تو دریغ از یک سند معتبر!!!! ترجمه کنیبه غلطه؟؟ ترجمه ی درستشو رو کن؟؟؟ بقول وراجی که مشکلو حل نمیکنه

عزیزم ! شما هنوز تناقضات کتیبه داریوش رو حل نکردی ! شما که اون ترجمه ها رو قبول دارید ! خوب جواب بدید ! چرا مردم بابل بنا بر کتیبه داریوش دور فرزند نبونید جمع شدن ؟!! مگه شما نمیگی مردم بابل عاشق هخامنشیان بودن ؟ پس چرا علیه هخامنشیان اون جور شورش کردن و اون جمع عجیب و گسترده رخ داد ؟!!!! دوم : در کتیبه داریوش اومده که من بردیای دروغین و قلابی رو کشتم !!!! سؤال ! اون بردیا (به قول داریوش، بردیای قلابی) 6 ماه با زن و بچه و درباریان خودش (بردیای واقعی) زندگی کرد ! هیچ کی نفهمید این بردیای واقعی نیست ؟!!!! یکی بیاد خودشو جای شما جا بزنه و 6 ماه با پدر و مادر و زن و بچه شما زندگی کنه و اونها متوجه نشن که اون شخص قلابیه ؟!!!!!!! عقل اینو باور میکنه ؟!!! تنها راه حلش اینه که بگیم اون بردیا، جعلی نبود ! واقعی بود ! و داریوش در کتیبه خودش دروغ کفته تا کودتای خودش رو مشروع جلوه بده ! شما اول بیا این تناقضات وحشتناک و عجیب رو حل کن بعد بگو کتیبه معتبر و راست هست !

سامان جان اون کامنتو که حذف کردی اتفاقا به موضوع ربط داشت

اره در مورد ایشتوویگو دروغه پس قبول داری خودت هم قتل عامی نبوده و مردن سربازان در جنگ قتل عام نیست

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.