انحرافات و بدعت ها
«محمد توحیدی» وابسته به جریان آیتالله شیرازی است که در ایران از آنها به عنوان مروجان «شیعه انگلیسی» یاد میشود. توحیدی در روزهای اخیر توئیتهای خود را به حمله حماس و مردم مقاوم فلسطین بر علیه رژیم صهیونیستی و حمایت از اسرائیل اختصاص داده است.
جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» یا «شیعه انگلیسی» بعد از آغازعملیات «طوفان الاقصی»، واکنشهای مستقیم و غیرمستقیم منفی را نسبت به این عملیات آغاز کرد. این درحالی است که امروزه میبیینیم بسیاری از چهرههای علمی جهان اسلام نسبت به این عملیات واکنش نشان داده و این عملیات را مرحمی دانسته بر زخمهای جنایات رژیم غاضب صهیونیست که بر پیکره مردم مظلوم و بی دفاع غزه وارد کرده است .
یکی از شاخصههای اصلی جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» جابهجا کردن اصول و فروع دینی و به حاشیه کشاندن مباحث دینی است. اینان مطالب مهم و اصلی را به حاشیه میرانند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان میدهند که میتوانند که به وسیله آنها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فراخوانند.
یکی از شاخصههای جریان «تشیع لندنی»، این است که سعی و تلاش بسیاری جهت ترویج افراطگری در کیفیت و کمیت عزاداریها دارد؛ یعنی از یک سو عزاداریها را به سمت اعمال، خشن وهن آمیز و غیر قابل توجیه هدایت میکنند و از دیگر سوی، به گسترش و افزایش روزهای عزا و سوگواری در طول سال میپردازند؛ اما چیزی که مسلم است این که چنین رفتارهایی با بسیاری از آموزهای دینی همخوانی ندارد و متأسفانه گسترش و تبلیغِ فزاینده این روشها و عدم مخالفت صریح علما با آن موجب شده است.
محصولات فرهنگی این جریان، بیشتر چهرهای سکولار از دین اسلام را ارائه میکند و در نگاه مخاطبین این جریان، دین اسلام به عنوان دین «آخرت» شناخته میشود. طرفداران این جریان، همچنین از یک سو با بیان تهمتهای گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع میپردازند؛ از دیگر سوی، با ابزارهای رسانهای فراوان، «آیتالله سید صادق شیرازی» را به عنوان تنها مرجع اعلم و دارای صلاحیت مذهبی معرفی مینمایند.
یکی از مهمترین رویکردها و مبانی فکری جریان تشیع لندنی، تحریم علوم عقلی و مخالفت با عقلگرایی است که نتیجه این رویکرد ظاهرگرایی شدیدی است که این گروه به آن دچار شده است؛ زیرا رهبران این جریان مباحث عقلی را حرام و ممنوع میدانند و در تمام موضوعات دینی، همچون اعتقادات، اخلاق و احکام متمسک به نقل میشوند.
یکی از شاخصههای جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» این است که اسلام را در تبری دروغین خلاصه میکنند و تمامی مطالب دینی را به سمت آن سوق میدهد؛ از دیدگاه شیعه لندنی، تبری، مخاصمه و مواجهه با اهلسنت و توهین و دشنام به آنها و مقدسات آنها معنا میشود.
جریان افراطی «شیعه انگلیسی»، جریانی است که بر پایه مبانی و تفکراتی از جمله مخالفت شدید با علوم عقلی به ویژه فلسفه شکل گرفته است و طرفداران این جریان، عقل نظری و صِرف عقل را حجت ندانسته و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند.
«شیخ یاسر الحبیب» یکی از لیدرهای اصلی جریان انحرافی «تشیع لندنی» که از همان ابتدا، با اهانت به مقدسات اهلسنت عملیات «طوفان الاقصی» را محکوم کرده بود و با این اقدام موجبات خشنودی دشمنان اسلام را فراهم کرده، اخیراً نیز در اقدامی توهینآمیز، کمکهای دارویی و غذایی دولت و مردم بحرین به مردم مظلوم غزه را نیز اقدامی مکارانه دانسته است.
«تشیع انگلیسی» یکی از جریانهای افراطی است که با غلو در مسائل مختلفی همچون «تولی» و «تبری» و برداشتهای نادرست و غالیانه از این مسائل، مشکلات بسیاری را برای شیعیان ایجاد و بدبینی دیگران نسبت به شیعیان و مذهب را به وجود آورده است.
جریان افراطی موسوم به «شیرازیها» یکی از جریانهایی است که از حمایت انگلیس و سایر قدرت های استعماری برخوردار است و ضدیت با جریان انقلاب اسلامی و تضعیف جایگاه رهبر انقلاب، از اهداف اطرفداران و لیدرهای آن است.
قرآن و اهل بیت علیهمالسلام، مسلمانان را از فحش و ناسزا به مقدسات دیگر مکاتب منع میکنند، چنانچه امام علی علیهالسلام به سربازانش فرمود: «به جای فحاشی با منطق سخن بگویید و اعمال و کردار ناپسند آنها را عالمانه بیان کنید». اما با این وجود عدهای افراطی، با ناسزا به مقدسات دیگر مذاهب، سعی در تخریب چهره اسلام و تفرقه بین امت اسلام را دارند.
اقدامات و فعالیتهای رهبران و مبلغان جریان انحرافی «تشیع لندنی»، ضربات و خسارتهای بسیاری را به دین و مذهب شیعه وارد کرده است. بهعنوان مثال مبلغین این جریان در کشور مالزی سبب شدند که میان شیعه و اهلسنت و یا حتی میان خود شیعیان مالزی اختلاف ایجاد شود و مکتب شیعه تضعیف گردد.
دشمنان اسلام با ایجاد دو فرقه منحرف وهابیت و شیعه انگلیسی، در صددند که به واسطه اختلافافکنی این دو گروه، مسلمانان را به خود مشغول سازند و آتش جنگ فرقهای و مذهبی را در بین آنان برافروزند و باعث ضعف قدرت اسلام و دولتهای اسلامی و مانع رشد و گسترش اسلام شوند. این دو فرقه به مانند دو لبهی قیچی بر علیه وحدت اسلامی عمل میکنند.