تشکیلات صوفیه
در میان فرقههای صوفیه، شیخ موذن خراسانی از بزرگان فرقه ذهبیه در کتاب خود به نقل از خواجه پارسا میگوید: «معروف کرخی را انتساب در علم باطن به امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) است و طریق ایشان طریق ائمه اهلبیت (علیهم السلام) است. "ابا عن جد" چنان که مشهور است. و سلسله ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را در علم ظاهر و باطن علما و کبرای امت "بیانا لعزتها و نفاستها و تعظیما لشانها"، سلسلهالذهب نامند.
یکی از مهمترین اصول در تصوف، سلسله است و قطبی که نتواند سلسه خود را ثابت کند حجیتی در بین صوفیه نخواهد داشت. از جمله این اقطاب صفی علیشاه است در حالیکه این اصل را قبول دارد قادر به اثبات آن نیز هم نیست و برای اثبات آن دست به تحریف عقاید صوفیه زده و معتقد است که اجازه نامه اصلا مهم نیست.
صفی علیشاه بعد از مرگ رحمت علیشاه مرید محمدکاظم اصفهانی شد و از او جدا شد و او را زندیق و جاهل خواند و مرید منور علیشاه شد و از طرف او بهعنوان شیخ سیار به هند و بعد از آن به تهران رفت اما وقتی در تهران کثرت مریدان را در اطراف خود دید در حالیکه شیخ سیار بود ادعای قطبیت کرد و حیرت همگان را برانگیخت.
صوفیه "سلسله" را به عنوان حجیت خود معرفی میکنند و میگویند اجازه ما یداًبِیَد به امام معصوم (علیه السلام) میرسد اما وقتی به مذهب سران صوفیه نگاه میکنیم میبینیم که همگی از اهل سنت بودهاند و تقریبا تا قرن هشتم صوفی شیعی نداشتهایم. حال باید دید چگونه ممکن است کسی که ائمهاطهار(علیهم السلام) را قبول ندارد بتواند جانشین آنها شود؟
اتصال سلسله اولیاء در تصوف از ارزش بالایی برخوردار است. اتصال سلسله اولیاء به آن معنی است که در سیر شمارش اولیاء صوفیه نباید بریدگی یا اغتشاش رخداده باشد و همگی اولیاء باید تا منبع اصلی متصل باشند. دراینباره بزرگان صوفیه اینچنین گفتهاند که رئیس صوفیان میباید«از عهده اثبات سلسله برآید که یدا به ید میرسد تا به امام».
برای شناخت صوفیه نیاز است که مکاتب مختلف صوفیه را شناخت تا بتوان تحلیلی مناسب درباره این طایفه ارائه کرد. در این نوشتار سعی شده است تا معرفی کوتاهی از مکتب صوفیان خراسان ارائه داد و مشخصات کلی این مکتب را بیان نمود. در مورد خراسان باید گفت که ازنظر جغرافیایی در قرون دوم به بعد به ناحیه وسیعی اطلاق میشد که حتی بسطام و سمنگان را هم در بر می گرفته است...
دلایل فراوانی در تایید این نظریه وجود دارد که تصوف به عنوان نیرویی فکری در ایران امروز تدریجا اهمیت خود را از دست داده است. تصوف دستخوش تفرقه گشته و بر اثر کشمکشهای فرقه گرایانه به زانو درآمده است. مشایخ قابل احترام عامه گذشته نیز درگذشتهاند. نوشتههای جدلی صوفیه امروزی در باب ادعاهایشان نسبت به جانشینی مشایخ راحل نیز مشایخ زنده را در چشم عامه بی اعتبار...
حسن بصری که در تاریخ شهرت ویژهای دارد، و یکی از کسانی است که در لباس زهد شدیدترین ضربهها را به پیکره اسلام ناب وارد کرده است و باعث گمراهی بسیاری از عوام الناس در طول تاریخ شده است، اعتبار فرقه صوفیه به شمار میرود. وی از چهرههای نفاق صدر اسلام است و در روایات منقول از اهلبیت(علیهمالسلام) دشمنی او با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) محرز است...
یکی از سلاسل فرقهی صوفیه، سلسلهای است به نام حبیبیه که از سلسلهی شاذلیه نشأت گرفته است. بیشتر مریدان این طریقت در شمال آفریقا و البته کشورهایی چون لیبی، مراکش، مصر، سوریه و سودان دارد. این فرقه بر این باورند که هرگاه انسان به درجهی معرفت رسید و به غیر از خداوند متعال دوستی برای خود نداشت و از غیر خدا دست کشید، خطاب امر و نهی بر او نیست...
اعتبار قطب صوفی به این است که بتواند رشته و سلسلهی خود را یدا بید تا امام معصوم اثبات کند، والا هیچ اعتباری بر قطبیت و سرپرستی معنوی وی مترتب نیست و او نیز مانند عوام مردم است. در این مقاله به برخی از تناقضات اقطاب گذشته و فعلی صوفی میپردازیم. سلسلهی قطبهای صوفی باید مستند و قابلاثبات باشند تا آنجا که خود بزرگان صوفیه گفتهاند که اگر قطبی نتواند...
همان طوری که میدانیم در کشور ایران فرقههای مختلف صوفیه در حال فعالیت هستند. اما روش و مسلک هر یک از فرقهها گاهی نزدیک به هم است و گاهی کاملاً از هم جداست و در بیشتر موارد مبانی اعتقادی و سلوک این فرقهها معارض یکدیگر است. به نحوی که روش یکی غیر از دیگری است و هر یک به نحوی نافی دیگری است. یکی از ریشههای تعارض فرقههای صوفیه...
با توجه به ادعایی که در فرقه صوفیه است مبنی به این که نباید در شجره هیچ بریدگی باشد و یَداً بيَد به امام معصوم (علیه السلام) برسد، تطبيق دادن این ادعا با واقعیت بسیار مشکل است. چرا که با بررسی تاریخی این مسئله متوجه خواهید شد که اتصال به امام معصوم در برخی از فرقهها بسیار مشکل است نظیر فرقه کمیلیه که ادعا دارد حضرت علی (علیه السلام)...
طریقتهای قادری، نقشبندی، و رفاعی سه گروه اصلی هستند. پس از آن از طریقت حیدری و سهروردی و غلاتی مانند صارولیه، باجوان، کاکائیه، اهل حق، علی اللهی و قلندی سخن گفته است. در فصلی دیگر از تأثیرات اجتماعی این گروهها در موصل سخن گفته و سپس به ارتباط آنها با مراکز عبادی مانند مسجد و نیز نظامات آموزشی آنان پرداخته است. شمال عراق یکی از مراکز مهم فرقههای صوفیه...
برخلاف صوفیان نخستین که مشی ایشان فردگرایی بود، صوفیان دورههای بعد، به دلیل ورود و جذب اصناف مختلف، به مرور تشکیلاتی شد و این زمان بود که ایشان بنا بر عادات صنفی خود پیرامون شخص خاصی برای رسیدن به کمال گرد آمدند و در پی این امر نظریهپردازان صوفیه مساله ولایت را در صوفیه مطرح نمودند. تشکیلاتی کردن صوفیه موجب تغییر روش و سلوک صوفیه از فردگرایی به جمعگرایی شد.