بیاعتباری تصوف امروزی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دلایل فراوانی در تایید این نظریه وجود دارد که تصوف به عنوان نیرویی فکری در ایران امروز تدریجا اهمیت خود را از دست داده است. تصوف دستخوش تفرقه گشته و بر اثر کشمکشهای فرقه گرایانه به زانو درآمده است. مشایخ قابل احترام عامه گذشته نیز درگذشتهاند. نوشتههای جدلی صوفیه امروزی در باب ادعاهایشان نسبت به جانشینی مشایخ راحل نیز مشایخ زنده را در چشم عامه بی اعتبار کرده است. کیوان قزوینی (به قول صوفیه) یکی از سرکشهای بریده از صوفیان گنابادی، شیوخ روزگار خود را به نیات آزمندانه و زیاده خواهی متهم میکرد. بعضی از کتابهای او به ویژه "استوارنامه"، "کتاب رازگشا" و "کیوان نامه" لطمههای جبران ناپذیری به حیثیت مشایخ صوفی زده است. نیاز به گفتن ندارد که علمای زمان حاضر با همان شدتی از صوفیان انتقاد میکنند که علمای عصر قاجار انتقاد میکردند و این به خاطر انحرافاتی است که در میان فرقههای صوفیه وجود دارد.[1]
از میان نویسندگان حتی کسروی که وی را مورخ و اصلاح گرای دینی در ایران معاصر میدانند، تعالیم صوفیه را افیونی میشمرد که امپریالیسم غرب به شرقیها تزریق کرده تا از بیدار شدن آنان جلوگیری کند. او حتی مدعی بود که در گذشته تعالیم حافظ، سعدی و رومی فقط جهل و تنبلی را در میان هواداران آنان تبلیغ میکرد. رساله کسروی[2] را بسیاری از مردم کیفرخواستی علیه تصوف شمردهاند.
گروههای به اصطلاح ترقی خواه نیز بر تصوف ابرو در هم میکشند؛ مثلا مارکسيستها تصوف را سلاح طبقات مرتجع بر ضد مبارزه علیه کاپیتالیستی طبقه کارگر به شمار میآورند. مقاله بسیار معروفی به قلم احمد قاضی(تقی ارانی، د) درباره عرفان،[3] نشان دهنده نمونه ای از نگرش انتقادی است که مادی گراهای ایرانی نسبت به تصوف اختیار کردهاند. از منظر فلسفی نیز اعتراضهای منطقی در رد معرفت شناسی صوفیه اقامه شده است، گرچه این اعتراضها همیشه منسجم و عمیق نیست. به عنوان یک نمونه یادآور میشویم که کتابی که در رد فلسفه صوفیانه منتشر شده است[4] نشان میدهد که دانش شهودی(عین الیقین) که تصوف بر آن مبتنی است، میتواند توهم صرف باشد. نویسنده بر این عقیده است که نظریه وحدت وجود صوفیه تفسیری شتاب زده از وجود است که عمدتا از تصورات نادرست پیشینیان از عالم گرفته شده است. باید یادآور شد که ادبیات صوفیانه معاصر حتی هیچ اثری از تازگی و ظرافت آفرینشهای صوفیانه دورههای قدیم را نشان نمیدهد و تصوف امروزه قادر نیست موقعیت خود را حتی در حواشی جامعه امروزی حفظ کند و این امر به خاطر بالارفتن سطح دانش اجتماعی جامعه است که دیگر جامعه به راحتی فریب مدعیان دروغین را نمیخورد، هر چند هنوز هم هستند کسانی که براثر اعتماد به عارفان واقعی، فریب دروغگویان و دغل بازان دکاندار را میخورند.
پینوشت:
[1]. برقعی قمی، سید ابوالفضل، التفتیش در مسلک صوفی و درویش،
[2]. کسروی احمد، صوفیگری،
[3]. قاضی احمد، عرفان و اصول مادی،
[4]. جوانم، رد تصوف و حکمت الاشراق.
افزودن نظر جدید