مکتب خراسان از مکاتب صوفیه

  • 1394/07/13 - 08:25
برای شناخت صوفیه نیاز است که مکاتب مختلف صوفیه را شناخت تا بتوان تحلیلی مناسب درباره این طایفه ارائه کرد. در این نوشتار سعی شده است تا معرفی کوتاهی از مکتب صوفیان خراسان ارائه داد و مشخصات کلی این مکتب را بیان نمود. در مورد خراسان باید گفت که ازنظر جغرافیایی در قرون دوم به بعد به ناحیه وسیعی اطلاق می‌شد که حتی بسطام و سمنگان را هم در بر می گرفته است...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت صوفیه نیاز است که مکاتب مختلف صوفیه را شناخت تا بتوان تحلیلی مناسب درباره این طایفه ارائه کرد. در این نوشتار سعی شده است تا معرفی کوتاهی از مکتب صوفیان خراسان ارائه داد و مشخصات کلی این مکتب را بیان نمود.
در مورد خراسان باید گفت که ازنظر جغرافیایی در قرون دوم به بعد به ناحیه وسیعی اطلاق می‌شد که حتی بسطام و سمنگان را هم در بر می گرفته است.[1] اینکه خراسان را مهد تصوف خوانده‌اند ازآن‌روست که این سرزمین از قدیم در پرورش تصوف تأثیر قابل‌ملاحظه داشت.[2]
صوفیانی که به مکتب خراسان نسبت داده می‌شوند عبارت‌اند از ابو تراب نخشبی (متوفی 245 ه.ق) که از اجله مشایخ خراسان بود و احمد بن خضرویه بلخی (متوفی 240 ه.ق) [3] همچنین ابوالحسن خرقانی (متوفی 425 ه.ق) که با ارتباط با بایزید بسطامي (متوفی 261 یا 262 ه.ق) اصل عشق را نافذ اعلام کرد.[4]
صوفیانی چون فضیل بن عیاض (متوفی 187 ه.ق)، حاتم اصمّ (متوفی 237 ه.ق)، ابن کرام (متوفی 255 ه.ق) و یحیی بن معاذ رازي (متوفی 258 ه.ق) نیز در شمار مکتب خراسان آمده‌اند.[5] ابوسعید ابوالخير (متوفی 440 ه. ق) نیز بایزید بسطامی را پیشرو مسلک خود دانسته،[6] و احمد غزالی (متوفی 517 یا 520 ه.ق) نیز تصوف خراسان را به نمایش گذاشته است.[7] همچنین از بزرگان مکتب خراسان می‌توان حکیم سنایی غزنوي (متوفی 535 ه. ق)، شیخ فرید الدین عطار نيشابوري (متوفی 618 ه. ق) و مولانا (متوفی 672 ه.ق) به‌عنوان چهره‌های شاخص این مکتب نام برد.
بر این اساس صوفیه مکتب خراسان در قرون مختلف را می‌توان اینگونه نام برد.
قرن دوم هجری:
ابراهیم بن ادهم، فضیل بن عیاض، ابوعلی شقیق بلخی.
قرن سوم هجری:
حاتم اصمّ، احمد بن خضرویه بلخی، ابوتراب نخشبی، ابن کرام، یحیی بن معاذ رازی، بایزید بسطامی.
قرن پنجم:
ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر
قرن ششم:
احمد غزالی، سنایی غزنوی
قرن هفتم:
فرید الدین عطار نیشابوری، مولانا
البته در مورد تقسیم بندی صوفیه به مکتب خراسان و بغداد باید گفت که صرف ملاک جغرافیایی را نمی‌توان مبنای نامگذاری این مکاتب دانست. با توجه به اینکه آشکارا دیده می‌شود بسیاری از صوفیان منتسب به مکتب بغداد در حوزه جغرافیایی خراسان پرورش یافته و دیدگاه‌هایشان با آنچه به نام مکتب خراسان شهرت یافته سازگار است و هر کس در بغداد تحت تعلیم قرارگرفته اعتقاداتش مانند پیروان مکتب بغداد تحت تأثیر جنید قرار دارد. نکته مهم آنکه بررسی زندگی متصوفه نشان می‌دهد مشی عده قابل توجهی از صوفیه‌ای که در خراسان می‌زیستند، با مشرب جنید همخوانی داشته و اقوال و معاملات برخی از صوفیه بغداد هم به آراء معتقدات خراسانیان نزدیک بوده است.[8] پس ملاک جغرافیایی صرفاً  معیار صحیحی برای تقسیم بندی مکاتب صوفیه نمی‌تواند باشد. اما باوجود اینکه به نظر برخی تقسیم بندی مکاتب صوفیه ازلحاظ جغرافیایی صحیح نیست، در مقابل برخی دیگر تن به این تقسیم داده‌اند و از جهتی این تقسیم در میان کسانی که با صوفیه سروکار دارند، تقسیمی مشهور است.
ویژگی مکتب خراسان
در این مکتب، علاوه بر اعتقادات اسلام، آیین‌های غیر اسلامی بیشتر نمایان بود. آیین‌های ایران باستان و نزدیکی با هندوستان و رواج تفکرات هندوئیسم، نقش مؤثری در شکل‌گیری این مکتب داشت و در مقابل این مکتب، مکتب عراق قد علم کرد و چرخش و سمت تصوف به‌سوی خراسان آمد و تصوف نظری در خراسان نسبت به عراق رشد بیشتری کرد. گفتنی است که کتاب‌های اوّلیه تصوف اکثراً محصول مکتب خراسان هستند. کتاب‌هایی همچون: اللمع سراج طوسی، التعرف کلابادی، طبقات الصوفیه سلمی، رساله قشیریه قشیری، کشف‌المحجوب هجویری است. این آثار، قدیمی‌ترین کتبی هستند که در مکتب خراسان تألیف شده است. باوجود افراد سرشناس و صاحب سبک در صوفیه مکتب خراسان، اما صوفیه امروزی هیچ شباهتی به اسلاف خود نداشته و گویی راهی غیر از راه گذشتگان خود در پیش گرفته است، هرچند شباهت‌هایی در افعال و آراء خود با گذشتگان حفظ کرده‌اند

پی نوشت:
[1]. زرین کوب عبدالحسین، پله‌پله تا ملاقات خدا، علمی، 1389، ص 21
[2]. مستعملی بخاری اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، تصحیح محمد روشن، ج 1، صص 91 و 92
[3]. همایی جلال الدین، مولوی نامه، هما، 1385، ج 1، ص 18 - 24
[4]. غنی قاسم، تاریخ تصوف، زوار، 1386، ج 1، ص 71
[5]. مستعملی بخاری اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، تصحیح محمد روشن، ج 2، ص 1488
[6]. ابوالحسن علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، تصحیح محمود عابدی، سروش، چاپ هفتم، 1390، ص 230
[7]. عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، زوار، 1389، ص 112
[8]. بقلی شیرازی روزبهان، شرح شطحیات، تصحیح محمدعلی امیر معزی، مقدمه هانری کربن، طهوری، 1389، ص 295
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ن.ک به:
- ارزش میراث صوفیه اثر عبدالحسین زرین‌کوب، انتشارات امیرکبیر
- مقاله تشکیکی در تقسیم‌بندی معروف مکاتب تصوف و عرفان بغداد و خراسان اثر خیاطیان قدرت الله و دلاور سید حمید، مجله تاریخ فلسفه، شماره 5، تابستان 1390
- غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات زوار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.