خرقههای مختلف ذهبیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از موضوعاتی که در میان فرقههای صوفیه از اهمیت ویژهای برخوردار است، خرقه و اتصال آن به یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) است. این موضوع در میان فرقههای صوفیه آنقدر اهمیت دارد، که بدین وسیله یک فرقه، فرقه دیگر را متهم به عدم اتصال میکند.
در میان فرقههای صوفیه، شیخ موذن خراسانی از بزرگان فرقه ذهبیه در کتاب خود به نقل از خواجه پارسا میگوید: «معروف کرخی را انتساب در علم باطن به امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) است و طریق ایشان طریق ائمه اهلبیت (علیهم السلام) است. "ابا عن جد" چنان که مشهور است. و سلسله ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را در علم ظاهر و باطن علما و کبرای امت "بیانا لعزتها و نفاستها و تعظیما لشانها"، سلسلهالذهب نامند.[1]
در این باره به دو نکته باید توجه کرد: یکی این که ذهبیه معتقد است معروف کرخی از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خرقه گرفته و امام نیز از پدرش و او از پدرش تا به امام علی (علیه السلام) میرسد. و دیگر اینکه معتقدند در جهان اسلام چهار سلسله فقر و عرفان به وسیله چهار تن از خواص و اصحاب سر ائمه معصومین (علیهم السلام) به چهار تن از امامان معصوم (علیهم السلام) منتهی و متصل شده و هر یک از این سلاسل در دوران خود مکتبی تربیتی در سطحی عالیتر از معمول برای استکمال افراد مستعد به وجود آورده بودهاند[2] و این چهار سلسله عبارتند از:
1-رفاعیه؛ بوسیله کمیل، صاحب سر امیر المومنین (علیه السلام)
2-سلسله نقشبندیه؛ به وسیله ابراهیم ادهم به امام سجاد (علیه السلام)
3-سلسله شطاریه؛ به وسیله بایزید بسطامی به امام صادق (علیه السلام)
4- سلسله ذهبیه؛ به ابراهیم به وسیله معروف کرخی به امام رضا (علیه السلام) متصل هستند. [3]
سلسله رفاعیه بعد از کمیل به عبدالواحد بن زید و بعد از او به ابویعقوب سوسی، ابو یعقوب نهرجوری، ابوعبدالله بن عثمان، ابویعقوب طبری، ابوالقاسم بن رمضان ... میرسد.(قطب بیست و نهم ذهبیه)
سلسله نقشبنیه از ابراهیم ادهم به حذیفه مرعشی و او به هبیره بصری، شیخ علو دینوری، شیخ ابو اسحاق چشتی و تا پایان میرود. سلسله شطاریه از بایزید بسطامی شروع میشود و ادامه پیدا میکند. سلسله معروفیه از معروف کرخی به سری سقطی و از او به جنید بغدادی، ابوعلی رودباری و ابوعلی کاتب و ادامه میدهد. [4]
حال این سوال مطرح میشود که اولا خرقهای که در صوفیه مطرح است، یکی است یا چهار تا و یا بیشتر؟ زیرا به قول صوفیه، کمیل خرقه را از امام علی (علیه السلام) میگیرد، به عبدالواحد و او به ابی یعقوب و او به اقطاب بعد از خود میسپارد، روشن است که این خرقه در این سلسله جاری و ساری میشود و به دست سلسله دیگر نمیرسد. و امام زینالعابدین (علیه السلام) که خرقه به ابراهیم ادهم میدهد، ابراهیم به حذیفه و او هم به هبیره و استمرار پیدا میکند و خرقه دوم پدیدار میشود. همچنین امام صادق (علیه السلام) به بویزید بسطامی میدهد و استمرار پیدا میکند و امام رضا (علیه السلام) نیز به معروف کرخی میدهد تا آخر. و هر کدام از مشایخ صوفی، خرقه قطبیت را به شیخ بعد از خود میدهد. لذا به نظر میرسد که خرقه یکی نباشد!
ثانیا اگر هر امامی یک خرقه در اختیارش بوده است و برای ارشاد باید به کسی میسپرد، چرا غیر از این چهار امام معصوم (علیهم السلام)، دیگر ائمه معصومین(علیهم السلام) این کار را نکردهاند؟ آیا آنها خرقه در اختیارشان نبوده است؟
ثالثا این سوال پیش میآید که هر یک از ائمه (علیهم السلام) یاران فداکار و مخلصی در کنارشان بوده، که امین ایشان بودهاند، چرا خرقه به اینها سپرده نشده است و در عوض به افرادی مجهول الهویه همچون معروف کرخی و یا به سنی مذهبی مانند ابراهیم ادهم، خرقه سپرده شده است؟!
رابعا اگر این خرقه از خداوند به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و از او به امام علی(علیه السلام) سپرده شده است، چرا این خرقه از امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) و او به امام بعدی تا ولی عصر (عجل الله فرجه) و او نیز به نواب خاص و ... واگذار نشده است؟
بنابراین میتوان نتیجه گرفت، خرقه و اتصال آن به امامان معصوم (علیهم السلام) از ابداعات و بدعتها و ساختههای صوفیه است و در گذشته چنین مسالهای رایج نبوده است. و همین امر نشان از انحراف صوفیه از راه اهلبیت (علیهم السلام) است.
پینوشت:
[1]. موذن خراسانی محمدعلی، تحفه عباسی، انس تک، تهران، 1381، ص 771
[2]. برخلاف فرقه صوفیه ذهبیه، برخی دیگر از فرقهها، همانند گنابادیه، معتقد است که فقط فرقه ایشان متصل به حضرات معصومین (علیهم السلام) است، و اتصال دیگر فرقهها مخدوش است.
[3]. موذن خراسانی محمدعلی، تحفه عباسی، انس تک، تهران، 1381، ص 355
[4]. همان
افزودن نظر جدید