احکام وآموزه های بهائی

08/30/1398 - 23:17

فلاسفه و حکمای اسلامی به تبعیت از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، چندین قرن قبل از بهائیت، یکی از جهات مهم بعثت انبیاء و تشریع دین را رفع اختلاف‌ها، هرج و مرج و منازعات بین بشر دانسته‌اند. با این حال چگونه عبدالبهاء اصل اُلفت و محبّت در دین را به عنوان اصلی بی‌سابقه به پدر خود منتسب می‌کند و بهائیان در تبلیغات خود، آن را از اصول بدیع بهائیت برمی‌شمارند؟!

08/29/1398 - 23:38

بر خلاف ادعای بهائیان در ابداع وحدت عالم انسانی، این اصل نیز مانند دیگر اصول بهائیت، در ادیان الهی به خصوص اسلام مطرح بوده است. اما بهائیت در تبیین این اصل تا جایی پیش می‌رود که پیروانش را مأمور به دست‌بوسی ظالمین و گوسفندی برای متجاوزین می‌نماید! لذا اگر نگاهی موشکافانه داشته باشیم، به استعماری بودن این اصل در بهائیت پی خواهیم برد.

08/29/1398 - 23:36

اگر منظور بهائیت از لزوم تطابق دین با علم و عقل آن است که بین مرتبه‌ی کامل و بدون نقص عقل و علم با دین تطابق وجود دارد، این سخن بدیعی نخواهد بود و اساساً معنی ندارد که بهائیت چنین مسئله‌ی روشنی که اسلام نیز بر آن صحه گذارده را ابداع خود معرفی کند. اما اگر منظور بهائیت از این اصل آن است که دین باید با عقل و علم ما سنجیده شود، این سخن غلطی خود بود.

08/29/1398 - 23:30

فرقه‌ی بهائیت منظور خود را از وحدت عالم انسانی و مسیر خود را در برخورد با ظالمین و مستکبرین، دست‌بوسی و تسلیم بودن معرفی کرده است. اما راه‌حل پیامبران الهی زبان محبت نیست، چرا که زبان محبت بدون قدرتی که مانع ظالمان شود، ترحم بر گرگ تیزدندان است. به همین خاطر بهائیت بر خلاف ادیان الهی، از حمایت دولت‌های استعماری برخوردار بوده است.

08/24/1398 - 19:30

مجازات طرد در حالی در بهائیت اعمال می‌شود که این فرقه، تحری حقیقت را به عنوان یکی از تعالیم خود مطرح کرده است. اما مگر نه آن است که قدم اول برای رسیدن به یقین و دست برداشتن از تقلید؛ شک و تردید و به دنبال آن، سؤال و پرسش نمودن است؟! با این حال، چگونه یک بهائی حق شک و حتی طرح پرسش نسبت به اعتقادات و نظام رهبری خود را ندارد؟!

08/09/1398 - 22:10

گیاه‌خواری به بهانه‌ی رعایت حقوق حیوانات، واژه‌هایی است که سال‌هاست توسط برخی بهائیان، دستمایه‌ای برای تبلیغ مضاعف بهائیت گشته است. شیوه‌ای اقتباسی که عبدالبهاء تلاش نمود آن را در احکام به اصطلاح مدرن بهائیت بگنجاند. این در حالیست که این فلسفه‌ی مَن درآوردی، هیچ مبنای علمی و عقلی نداشته و حتی، پیشوایان بهائی هم خود به آن پایبند نبوده‌اند!

08/05/1398 - 15:54

بهائیت چگونه می‌تواند زیربنای اعتقادی خود را در تحری حقیقت معرفی کند و ضمن ایراد به شیعیان بخاطر پیروی از مرجعیت، از ستایندگان مسلک حقیقت‌ستیز و مخالف آزاداندیشی بابیت به شمار آید؟! با اندکی تأمل در تاریخ باب و بهاء می‌توان دریافت که علّت مخالفت بهائیت با هر نوع تقلید، نه بخاطر آزادانیشی، بلکه با هدف مقابله با پیروی مردم از مرجعیت و علمای شیعه بوده است.

08/05/1398 - 10:05

به راستی چگونه پس از مرگ جناب بهاء و در فاصله‌ای کوتاه بین دو سخنرانی عبدالبهاء در سال‌های 1911 و 1912، تعالیم حسینعلی بهاء تغییر کرده‌اند؟! آیا اصول تقلیدی که عبدالبهاء بر خلاف احکام و باور پدرش، بیشتر آن‌ها را در سفرهای خود به آمریکا و اروپا مطرح نمود را می‌توان به پیامبرخوانده‌ی این فرقه منتسب دانست؟!

08/01/1398 - 12:11

بهائیان همواره درصدد برآمدند تا نوآوری‌ها و تعالیم به ظاهر بدیع حسینعلی‌بهاء را به همگان نشان داده و او را پیامبری با پیام‌های بدیع و بی‌سابقه از طرف خداوند برای عصر جدید معرفی کنند. اما چگونه می‌توان تصور کرد که فرقه‌ی بهائیت با تعالیمی تقلیدی از سایر ادیان و مکاتب فکری، راه نجات بشریت در عصر جدید است؟!

04/04/1398 - 07:18

سران بهائیت در کمال بی‌شرمی، از علماء، مقامات و مردم ایران که در مقابل خشونت و بربریت اسلاف بابی‌شان ایستادگی کردند، با عنوان «ملّتی جاهل، متعصب و متوحش (وحشی)» تعبیر کرده و ایرانیان را بخاطر اعدام عامل خشونت و برادرکشی در کشور، صدهزار مرتبه از قاتل امیرالمؤمنین (علیه السلام) ظالم‌تر می‌دانند.

03/31/1398 - 22:45

هیچکدام از ادیان و پیامبران الهی نمادی را به عنوان نشان شریعت خود مطرح نساخته‌اند. چرا که هدف از ارسال پیامبران، ایجاد حس نزدیکی به خداوند و نه نماد و حزب بازی بوده است. این در حالیست که سران بهائیت به دنبال تشکیلاتی کردن فرقه‌ی خود، نمادهایی را طراحی کرده و با تفاسیر و تبلیغاتی جذاب، سعی در ایجاد جاذبه‌های ظاهری برای مخاطبان خود دارند.

03/12/1398 - 10:26

پیامبرخوانده‌ی بهائیت در کتاب اقدس خود، بالا رفتن از منبرها را حرام اعلام کرده و گذاردن تخت روی تخت را به عنوان جایگزین منبر برای سخنرانی مبلّغین فرقه‌ی خود تعیین کرد است. اما بیان این کلمات از سوی پیامبرخوانده‌ی بهائیت، یا نشان جهل او و یا تعصب در برخورد با نمادهای اسلامی دارد!

03/11/1398 - 11:56

پیامبرخوانده‌ی بهائیت در کتاب اقدس، نسخ یکی از احکام باب (مبنی بر مجازات نوزده مثقال طلا برای ناراحت کردن اشخاص) را اعلام کرده است. اما به راستی چگونه علی‌محمد بابی که ضمن فحاشی‌های فراوان دستور به قتل‌عام تمام مخالفین خود را داده بود، از ناراحت شدن ایشان ابایی نداشت؟! و پیامبرخوانده‌ی بهائی که تا به کجا از اباحه‌گری باب پیشی گرفت؟!

03/10/1398 - 10:33

پیامبرخوانده‌ی بهائیت هنگام تشریع حکم زکات، مدعی شد تفصیل آن را به زودی بیان خواهد کرد. اما احکامی که قرار بود به زودی توسط او بیان شود، در زمان شوقی افندی، به زمانی نامعلوم حواله داده شد! از طرفی چگونه پیشوایان بهائیت علّت نسخ اسلام را احکام قدیمی آن معرفی نمودند در حالی که تمام احکام خود را از آن کپی‌برداری ناقص کرده‌اند؟!

صفحه‌ها