اعتقادات
آنانکه گسترش سریع مکتب اهلبیت را برنتابیده و روند رو به رشد آن را خطری برای موقعیّت خود احساس میکنند، با بیان سخنان سراسر دروغ علیه شیعه، سعی در مخدوش نمودن چهره این مذهب در سراسر جهان نمودهاند. از باب نمونه ابنتیمیه در یکی از اهانتهای خود میگوید: «رافضه (شیعیان) بدترین طائفهای هستد که به کعبه و قبله منسوبند.»
از جمله شبهاتی که با کمال وقاحت و جسارت در موضوع شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) در شبکههای ماهوارهای وهّابی که مرکز پخش آن در شهر لندن است این شبهه میباشد که این محسنی که شیعیان میگویند؛ چگونه پیامبر از سالها پیش از به دنیا آمدن چنین فرزندی با خبر گردید و او را محسن نامید؟ آیا پیامبر دستگاه سونوگرافی داشته است؟
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد میکنند این شبهه است که در آن میگویند اگر به فاطمه (علیها السّلام) حمله شد چرا بنیهاشم دفاع نکردند؟ که در پاسخ میگوییم: آیا از نظر عقلی و منطقی انتظار دست به شمشیر بردن و دفاع کردن از سوی چند تن از بنیهاشم در برابر گروه انبوهی از حکومت طلبان تا چه حد انتظار بهجایی میباشد؟
یکی از شبهاتی که وهابیت، به منظور تشکیک شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) مطرح میکنند این شبهه میباشد که اگر هجوم به خانه حضرت زهرا و شهادت ایشان را بپذیریم چرا امیرمؤمنان (علیه السّلام) از همسر خود که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، دفاع ننمود؛ که در پاسخ میگوییم: دست به شمشیر نبردن مساوی با انکار اصل واقعه نیست.
وهابیون از هیچ توهینی نسبت به مخالفانشان و علمای دین، کوتاهی نمیکنند. به عنوان مثال ابن تيميه، هر فقيهی را كه مخالف با ديدگاه او، نظر و فتوايی میداد، به الاغ خودش تشبيه میكرد. این شخص جاهل، فخر رازی، غزالی و... را که از علمای اهل سنت میباشند، جوجههای هندوها میخواند. او هر گاه از علامه حلی یاد میشد او را «ابن المنجس» میخواند.
برای کسانیکه مختصر مطالعهای در رابطه با عقاید اهل سنت و وهابیت داشته باشند، مبرهن است که ابنتیمیه به اجماع شیعه و سنی منافق است. در این میان اما گروهی به پیروی از ابنتیمیه برخواستهاند و خود را به وادی کفر و نفاق کشیدهاند. غافل ازاینکه هرکس تعریف و تمجیدی از ابنتیمیه داشته باشد، به نص صریح روایات نبوی منافق است.
آیا مبلغانی که سالهاست به ناحق، در پی جاانداختن لقب شیخ الاسلام برای ابن تیمیه هستند و سعی دارند به انحاء گوناگون این لقب را در جهان اسلام گسترش دهند، به اهل سنت گوشزد میکنند، که تا چه اندازه افکار ابن تیمیه مخالف آراء اهل سنت بوده و تا چه حد علماء بزرگ اهل سنت افکار منحرف او را چه در فقه و چه در اعتقادات به نقد کشیدهاند؟
هدف وهابیون خبیث چیزی جز ادعای بغض امام علی (علیه السلام) نیست، به همین خاطر هر روز در صدد کم کردن محبت مردم به امام علی (علیه السلام) هستند. بله به راستی که وهابیون به تبعیت از ابن تیمیه، از هر گونه تهمت به امام علی (علیه السلام) کوتاهی نمیکنند. و این عادتی است که بین ابن تیمیه و متابعینش وجود دارد.
وهابیت در حالی مروج القابی چون شیخ الاسلام برای ابن تیمیه است و آن را در سطح وسیع در سرتاسر جهان اسلام ترویج مینماید، که بسیاری از علمای برجستهی اسلام بارها و بارها افکار ابن تیمیه و مبانی او را به باد انتقاد گرفته و در این میان میتوان زیبندهترین لقب برای او را در کلمات غماری یافت که شاخ شیطان را حاصل افکار او میداند.
اوضاع اقتصادی مسلمانان بد بود، اسماء بنت ابیبکر به خانه همسایه یهودی خود رفت بلکه او مقداری از کبابی را که پخته به او دهد، اما زن همسایه از مهمان کردن او دریغ کرد، اسماء حاجتش را به خدا گفت و لحظهای بعد زن یهودی با ظرفی از غذا وارد خانه اسماء شد. اما امروز وهابیون به شاهانی بدتر از یهود خدمت میکنند که کودکان یمن را میکشند.
وهابیت در یکی از شبهات خود میگوید: روایت «فاطمة بضعة منّی» در مورد قضیه خواستگاری علی از دختر ابوجهل است. در پاسخ میگوییم: با فرض پذیرش افسانه وهّابیت، هنگامی که این حدیث را برای سنجش به میزان قرآن کریم عرضه میکنیم درجه اعتبار آن بهتر مشخص میگردد. قرآن کریم با صراحت تمام از حلیّت و جواز تعدد زوجات سخن میگوید.
وهابیت در حالی جهان اسلام را بدعت گذار میخواند که علاوه بر اینکه دلیل محکمی بر مدعای خود ندارد، موارد بسیاری در کتاب و سنت یافت میشود که خلاف اعتقادات وهابیت را ثابت میکند. و با توجه به معنای بدعت، که اعتقاد به دینی بودن امری است که هیچ دلیلی برای آن در شرع مقدس نیست، آیا نمی توان وهابیت را مصداق بارز بدعتگذار معرفی کرد؟
توحید در دین اسلام، دارای اقسام خاصی است که مورد قبول قرآن بوده و مسلمانان نیز آنها را پذیرفتهاند و به آن ایمان دارند. اما اقسام توحید در نگاه وهابیت، مخالف با دیدگاه مسلمانان است و معارض با تعالیم قرآنی میباشد. به عنوان مثال، وهابیت از توحید در ذات، حرفی به میان نمیآورند، در حالیکه قرآن بر آن تاکید دارد.
تقریبا کسی وجود ندارد که در وابسته بودن فکری وهابیان به تعالیم ابن تیمیه تردید داشته باشد. شاهد اصلی این مطلب ترویج القابی چون شیخ الاسلام و ترویج کتب او در سطح وسیع از جانب وهابیت است. جالب این است که وهابیت در مسالهی توسل حتی بر خلاف قول خود ابن تیمیه عمل نموده و امری را که او سیرهی سلف میداند، اینها بدعت و شرک میخوانند.