اعتقادات
یکی از مسائل پر تنش که گاه به مثابه شبهه و پرسش و در نهايت به صورت اتهام از سوی برخي از گروههای تندروی افراطی سلفی عليه شيعه درآمده است، دروغگویی توسط شیعه به علت اعتقاد به تقيه است، در حالیکه احادیث تقیه در منابع معتیر اهل سنت موجود است.
یکی از کارشناسان شبکه وهابی در مورد توسل شیعیان به حضرت علی اصغر (علیهالسلام) و وجود مبارک آن حضرت تشکیک کرد و وجود ایشان را منکر شد، و گفت: وجود این طفل دروغ محض است. در پاسخ باید گفت که نه تنها به وجود این طفل در تاریخ معتبر اهل سنت تصریح شده است بلکه حتی در تاریخ معتبر اهل سنت نحوه شهادت این طفل بیان شده است.
برداشت میشود که گویا در مورد توسل به افرادی چون حضرت علی اصغر (علیهالسلام)، ابهامی در ذهن برخی از افراد وجود دارد که ریشهاش میتواند این باشد که در این دنیا، یک طفل شش ماهه نمیتواند از مقامات معنوی برخوردار شود؛ اما با توجه به شواهد قرآنی موجود میتوان اثبات کرد که حتی در طفولیت نیز میتوان از مقامات معنوی برخوردار بود.
امام حسین (علیهالسلام) بدون استمداد از علم و امدادهای غیبی به هدف خود از قیام رسید و عملاً استمداد از علم غیب با پیروزی واقعی منافات داشت؛ چون با توجه به مفهوم پيروزى و شكست، به اين نتيجه مىرسيم كه پيروزى آن نيست كه انسان از ميدان نبرد سالم به در آيد و یا دشمن خود را به خاك هلاكت افكند، بلكه پيروزى آن است كه هدف خود را پيش ببرد و دشمن را از رسيدن به مقصود خود باز دارد و امام با این مصیبتها و سختیها توانست حق و باطل را مشخص کند و به هدفش برسد.
اعتقادی در وهابیت شکل گرفته که عزاداری و گریه برای مردگان را عمل حرام و شرک میدانند؛ در حالیکه روایات بسیار زیادی از منابع معتبر آنها وجود دارد که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عزاداری و گریه بر مردگان نقل شده است.
یکی از مباحثی که از طریق رسانه های وهابی مطرح میشود این است که بغض نسبت به صحابه را جایز نمیشمارند.و قایل به این هستند که محبت میتواند دارای شدت و ضعف باشد اما بغض وسب نسبت به هیچ کدام از صحابه را جایز نمیشمارند این درحالی است که این مطلب(سب برخیاز صحابه) در منابع معتبر انها امده است.
تبرک به آثار اولیاء الهی، امری ثابت شده بین مسلمانان است که نمیتوان منکر آن شد؛ چون همه مذاهب اسلامی این مساله را پذیرفتهاند و به جواز آن اقرار دارند؛ در این بین، وهابیت که گروهی افراطی و مخالف اسلام ناب است، با این مساله مخالفت دارد و در صدد تلقین این فکر باطل در جامعه و همراه کردن مذاهب اسلامی با خود است.
تبرک به قبور اولیاء الهی، امری ثابت شده بین مسلمانان است که نمیتوان منکر آن شد؛ چون همه مذاهب اسلامی این مساله را پذیرفتهاند و به جواز آن اقرار دارند؛ در این بین، وهابیت که گروهی افراطی و مخالف اسلام ناب است، با این مساله مخالفت دارد و در صدد تلقین این فکر باطل در جامعه و همراه کردن مذاهب اسلامی با خود هستند.
وهابیت خبیث با توجه به عظمت حماسه حسینی، همواره در صدد تخریب و ایجاد شبهه در مکتب عاشورای سیدالشهداء (علیهالسلام) بوده است؛ در حالیکه به دلیل دوری جریان وهابیت از آیات قرآن کریم، غافل از آن هستند که نمیتوانند نور خدا را خاموش کنند.
وهابیت به شیعه در جمع بین نماز، با استناد به کلام امیرالمؤمنین ایراد میگیرد، در حالیکه کلام امیرالمؤمنین، به تبیین اوقات فضیلت نمازهای یومیه میپردازد، و تأکید بر امری مستحب و یکی از سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دارد و دلالت بر وجوب و الزام و حتمیت ندارد؛ پیامبر و اهل بیت جمع خواندن را اجازه دادهاند.
وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری با اهل سنت مخالفت میکنند این است که وهابیت تکفیری میگویند خداوند متعال در بالای عرش و در آسمان است، ولی اهل سنت اعتقاد دارند خداوند متعال بدون جهت و مکان است و لازمه اینکه خداوند در آسمان و بالای عرش باشد این است که خداوند جسم باشد و محتاج به عرش باشد.
بدعت مسالهای متناقض در پیروان مکتب خلفا است که گاهی آن را تا 5 مورد نیز حتی تقسیمبندی کردهاند؛ بدعت همواره ابزاری برای سرکوب کردن مخالفان در مذهب اهل سنت بوده است و امروز تمام قد در اختیار سلفیت و فرزند ناخلفش یعنی وهابیت قرار گرفته که با استفاده از آن، حکم به قتل و کشتار مسلمانان میدهند.
وهابیت تکفییری بدعتی را در دین ایجاد کردند و میگویند مشرکین در ربوبیت موحد بودند، در حالیکه آیات زیادی تصریح دارد که مشرکین در ربوبیت مشرک بودند؛ از طرف دیگر آنها میگویند توحید اسماء و صفات داخل در توحید ربوبی است و مشرکین دارای توحید اسماء و صفات نبودند؛ لذا این تناقضی است که آنها دچار شدند.