اعتقادات
وهابیون به شیعه نسبت می دهند، که شیعه ائمه اطهار (ع) را خدا می داند و دلیلشان نسبت دادن صفاتی است که آنان معتقدند فقط مخصوص خداوند است؛ در حالیکه می توان به موجودات خلقت را نسبت داد. خداوند این قدرت را دارد که صفات رازقیت، خالقیت، قدرت، علم غیب و ... را به هر بنده ای که بخواهد و به هر اندازه ای که بخواهد بدهد و این صفات را با اذن خدا و در طول خدا می توان به این واسطه ها نسبت داد.
وهابیون به شیعه نسبت می دهند، که شیعه ائمه اطهار (ع) را خدا می داند و به آیاتی استدلال می کنند که خداوند در آن آیات خطاب به مشرکین که غیر خداوند را عبادت و پرستش می کنند، گوشزد می کند معبودانی که می پرستید، توسط خداوند اذنی ندارند و مستقل از خدا توانی ندارند و ربطی به عقاید شیعیان ندارد که فردی غیر خدا را نمی پرستند!
علمای اهل سنت هر عید و جشنی غیر اعیاد اسلامی را جایز نمیدانند، و روایاتی از پیامبر نقل میکنند که از اینگونه اعیاد نهی فرمودهاند. روایاتی نیز وجود دارد که این رسوم را تأیید، و تأکید کردهاند، اما علمای سلفی فتوا به حرمت این اعیاد داده، در جمع بین روایات سمت روایات نهی غش میکنند.
مفتیان وهابی در صفاتی که برای خداوند در قرآن و روایات وارد شده (صفات خبری) مبنای ظاهرگرایی و حمل بر ظاهر اتخاذ کرده اند و چون این مبنا مستلزم نقص و تشبیه و تجسیم خداوند است میگویند کیفیت این صفت در خالق، با کیفیت این صفت در مخلوقات، متفاوت است و ما علم به آن نداریم. با این مبنا می گویند خدا خسته می شود و خستگی خداوند شبیه خستگی بندگان نیست.
امام مهدی (ع) از مسلمات مورد قبول در نزد همه مسلمانان اعم از شیعه، سنی و حتی وهابیهاست و تنها اختلاف شیعه با اهل سنت و وهابیت، درمورد حیات امام مهدی (ع) است، که شیعیان معتقدند امام زمان هم اکنون زنده است، ولی وهابیت معتقدند که امام مهدی (ع) از اهل بیت و از نسل حضرت زهرا (س) است و در آخرالزمان متولد خواهد شد.
غیب دانستن انبیاء وغیر انبیاء، یکی از مسائل کلامی است که از دیرباز تاکنون اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده و درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی ابراز داشتهاند. وهابیت در طول تاریخ برای تاختن به شیعیان این مسئله را بهانه قرار دادهاند و با اعتقاد شیعه به علم غیب غیرانبیاء، از جمله امامان، مخالفت کرده، شیعیان را به شرک و غلو متهم کردهاند.
روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.
روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.
مهمترین ظلمی که در حق اهل بیت (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) شد، هجوم به خانه حضرت زهرا (س) و غصب خلافت امیرالمؤمنین (ع) است. یرخی با تحریف تاریخ، درصددند که این اتفاق ننگین را توجیه یا تکذیب کنند. کتابهای زیادی برای ثبت وقایع تاریخی ازجمله شهادت حضرت زهرا (س) نوشته شده که از جمله آن کتب، کتاب «مظلومیت برترین بانو» است.
وهابیون با توهین به مقام امیرالمؤمنین ایشان را فردی هوس ران معرفی میکنند و برای اثبات به یک روایت بیسند و فاقد اعتبار از نویسندهای مجهول الحال، ادعای کذب هوس رانی علی (علیهالسلام) را مطرح میکنند. این ادعا در حالی است که در روایات صحیح السند و معتبر اهل سنت، توهینهایی خاص به مقام شامخ زن مسلمان شده است.
شیعیان معتقدند که انبیای الهی از جانب خداوند متعال صاحب عصمت بودهاند. اما گاهی از بعضی انبیای الهی، ترک اولی سرزده است. وهابیون با استناد به اصول کافی، از امام صادق (ع) نقل میکنند که ایشان معتقد به کفر حضرت آدم (ع) بودهاند. با بررسی در آیات قرآن مشخص میشود کفر حضرت آدم در این روایت، کفران نعمات الهی بوده است که به معنای کفر اعتقادی و ایمانی نیست.
مفتیهای وهابی با شبهه پراکنی پیرامون عمل حرام استمناء، به دروغ ادعا میکنند که شیعیان این عمل را جایز میدانند. این در حالی است که در کتب معتبر اهل سنت، فتوا به جواز آن داده شده است. آنان معتقدند که صحابه در سفرها و غزوات، از این عمل برای لذتجویی خود استفاده میکردند.
ابن تیمیه در توجیه عمل خلاف شرع خلیفه، توجیهاتی بیان کرده که در جوابش گفته میشود: این عمل خلیفه، مصداق ظلم است؛ درخواست حق، توسط حضرت زهرا (س) حتی اگر طبق استدلال ابن تیمیه، درخواست دنیایی باشد، مذموم نیست؛ زیرا در قرآن کریم به پیامبر خدا (ص) دستور به توجه امور دنیایی شده است.
توهینهای ابن تیمیه به اهل بیت (ع) حقیقتی است که هیچگاه نمیتوان از آن چشم پوشید. او در کتابهای خود، روایات فضایل امیرالمؤمنین (ع) را به دلایل بیجا و مغرضانه رد میکند. وی به پدر و اجداد پیامبر (ص) توهین میکند و دعای پیامبر (ص) را در مورد آنان مؤثر نمیداند، ولی دعای پیامبر (ص) برای ابوهریره را نقل میکند.