کیفیت خستگی خداوند طبق اعتقاد وهابیت
طبق اعتقاد وهابیت، خدا خسته می شود ولی خستگی خداوند خستگی نیست، بلکه یک نوع از خستگی است که هیچ نقصی در آن نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از محورهای اختلاف میان فرقه های اسلامی، مسئله صفات الهی است. از میان صفات الهی، صفات خبریه[1] بیش از سایر صفات مورد بحث و اختلاف قرار گرفته است. در حوزه صفات خبری، صفات ذات مانند: ید، رِجل و وجه، و صفات خبری فعل، مانند: استوای بر عرش، نزول و صعود که در کتاب و سنت آمده است، آیا بر معنای ظاهری خود حمل می شوند، یا باید آنها را تأویل برد؟ یا اساساً علم به صفات خبری را باید به خداوند واگذار کرد؟
پاسخ وهابیت، به تبعیت از ابن تیمیه، انکار شدید تأویل و تفویض است. آنها سپس برای فرار از محذور تشبیه و تجسیم، ضمن اصرار بر تحفظ بر معنای ظاهری این صفات، از نظریه تفویض کیفیت دفاع می کنند. بر اساس این نظریه، افزون بر حمل صفات خبری بر معنای ظاهری، کیفیت نیز برای صفت ثابت می شود، اما مدعی هستند که ما علم به کیفیت نداریم. این تلاش وهابیت برای گریز از محذور تشبیه و تجسیم راه به جایی نبرده و هرگز مشکل تجسیم را حل نخواهد کرد.
در روایتی از کتب معتبر اهل سنت آمده است: «عن عائشة أن النبی -صلى الله عليه وسلم- دخل عليها وعندها امرأة، قال: «من هذه؟» قالت: هذه فلانة تذكر من صلاتها. قال: «مَهْ، عليكم بما تطيقون، فوالله لا يَمَلُّ الله حتى تَمَلُّوا» وكان أحب الدين إليه ما داوم صاحبه عليه.[2] از عايشه روايت است که میگوید: در حالی رسول الله (صلىاللهعليهوآله) به خانهام آمد که زنی نزدم بود. پیامبر (صلىاللهعليهوآله) پرسيد: اين زن کيست؟ پاسخ دادم: فلان زن است و از کثرت نمازهايش سخن گفت. رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمود: بس کن! به اندازهای که توانايی داريد عبادت کنيد؛ به خدا سوگند که خدا از دادنِ پاداش اعمال نيک خسته نمیشود، اما شما از عبادت خسته میشويد. بهترين عمل نزد خداوند، عملی است که صاحبش بر آن مداومت کند.»
معنای حدیث این است که زنی به دیدار عایشه می آید و عایشه برای رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) از کثرت عبادت و نماز وی می گوید؛ اما پیامبر (صلىاللهعليهوآله) از مبالغه در عبادت و مکلف کردن خود بیش از توان، نهی میکند و خبر میدهد که خدای متعال همچون شما خسته نمیشود و دادن اجر و پاداش او را خسته نمی کند؛ اما شما از عبادت خسته می شوید و آن را رها میکنید. بنابراین شایستهی شما این است که عملی را در پیش گیرید که در توانتان باشد و در آن تداوم داشته باشید، تا ثواب و پاداش آن و فضل خدای متعال بر شما مداوم و مستمر باشد. محبوبترين عمل در پيشگاه خدا، با دوامترين آنهاست، گرچه اندك باشد.
مفتیان ظاهرگرای وهابی، در مواجهه با این حدیث صحیح اینگونه موضع گرفته اند:
بن عثیمین می گوید: «اگر این حدیث دلالت داشته باشد که خداوند هم خسته می شود، خستگی خداوند مانند خستگی ما نیست، بلکه یک نوع از خستگی هست که چیزی از نقص در آن وجود ندارد. خستگی انسان دارای نقص است، اما خستگی خداوند خستگی است که سزاوار او است و به وجهی از وجوه در بردارندهی نقصی نیست. ... خستگی خدا مانند خستگی مخلوق نیست. خستگی مخلوق نقص است؛ زیرا دلالت بر ملول شدن وی از آن چیز دارد، اما خستگی خدا کمال است و در آن نقصی نیست و این نیز مانند سایر صفات خدا است که آن را برای او بر وجه کمال ثابت میکنیم، هر چند که در حق مخلوق کمال نیست.»[3]
عبدالکریم الخضیر نیز از مفتیان وهابی و از شاگردان بن باز و بن عثیمین در شرحی که بر موطأ مالک نگاشته است در توضیح این حدیث می گوید: «اشکالی که بیشتر شارحین آن را توجیه کرده اند، عبارت (ان الله لا يَمَل حتى تَمَلُّوا) است؛ در این عبارت خستگی نسبت به مخلوق مذموم است، اما نسبت به خالق، برخی می گویند برای خدا وجود ندارد، اما ناچاریم برای خدا هم بپذیریم؛ چون معلق به امری شده که محقق می شود؛ یعنی خدا خسته نمیشود تا وقتی که شما خسته شوید، و چون مخلوق قطعاً خسته میشود، برای خدا هم ناچاریم خسته شدن را بپذیریم. در این مورد میگوییم خستگی خدا خستگیای است که سزاوار جلال و عظمت اوست و کیفیت آن را نمیدانیم و یا مانند برخی از علما میگوییم از باب مشاکله و مقابله است.»[4]
در توضیح باب مشاکله و مقابله که عبدالکریم الخضیر آورده، میتوان کلام قسطلانی که در مورد همین حدیث، در شرح صحیح بخاری آورده بیان کنیم. وی می گوید: «این عبارت از باب مشاکله و ازدواج است؛ در حالی که دو لفظ شبیه هم است، معنایشان متفاوت است. خستگی، ترک کاری است از روی کراهت و سنگینی با وجود حرص و اشتیاق به آن، که این صفت از صفات مخلوقات است نه خالق. بنابراین احتیاج به تأویل داریم. محققین میگویند: این از باب مجاز است، چون خداوند ثواب کسی که عملش را از روی خستگی قطع کرده، قطع میکند و از این کار خداوند تعبیر به خستگی شده، از باب نامگذاری شیء به نام علتش.»[5]
بنابراین عبدالکریم الخضیر در توجیه خستگی خداوند، دو وجه ذکر کرد؛ اولین وجه همان نظر بن عثیمین است که خستگی خداوند را به صورتی معنا کرد که نقص در آن نباشد و گفته است کیفیت آن را ما متوجه نمیشویم و وجه دیگر تأویل است که خضیر بدون ذکر این اصطلاح، به عنوان یک توجیه بیان کرده که با عقیده ظاهر گراییش متناقض است.
به هر حال این مبنا (ظاهرگرایی و عدم تأویل) که وهابیت اتخاذ کرده، مستلزم نقص و تشبیه و تجسیم خداوند است و مشکل آن با یک جمله که کیفیت آن با کیفیت این صفت در مخلوقات متفاوت است و ما علم به آن نداریم حل نمیگردد.
پینوشت:
[1]. صفات خبری، صفاتی است که در قرآن و احادیث برای خدا ذکر شده است.
[2]. صحیح بخاری، ج1، ص17 و ج2، ص54.
صحیح مسلم، ج1، ص542.
[3]. مجموع فتاوى ورسائل، بن عثیمین، ج1، ص174. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
«وهابیت قائل به خستگی در خداوند»
[4]. شرح موطأ مالک، عبدالکریم الخضیر، ج19، ص15. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ارشاد الساری، قسطلانی، ج1، ص188. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید