آیا حضرت علی ع زنان را برای هوس رانی میخواستند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از جانب وهابیون مطرح میشود، نسبت هوسرانی به امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است. مفتیهای وهابی با استناد به یک روایت از کتاب الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (سلاماللهعلیها) ادعا میکنند، روافض در کتاب خود به حضرت علی (علیهالسلام) توهین کردهاند!
مرحوم شیخ اسماعیل زنجانی در کتاب الموسوعه مینویسد: «حضرت علی (علیهالسلام) از امابان خواستگاری میکند، ولی او این درخواست را رد میکند. کسی به امابان گفت: «تو چگونه درخواست علی بن ابیطالب (علیهالسلام) پسر عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را رد میکنی؟! او در پاسخ گفت: علی بن ابیطالب (علیهالسلام) زنان را فقط برای نشستن بین دست و پاهایش میخواهد [کنایه از هوسرانی حضرت] و او صاحب زنان زیادی است.»[1]
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان میشود.
نکته اول:
مرحوم انصاری این روایت را از کتاب نثر الدر فی المحاضرات که نویسنده آن منصور بن حسین آبی است، نقل میکند. هر چند شیعه و سنی بودن نویسنده مشخص نیست و در مذهب او اختلاف است و در کتاب او از دیگران نیز مطالبی بیان شده است، اما با بررسی سند مطلب مذکور مشخص میشود، روایت ضعیف بوده و در سند آن ایرادات فراوانی وجود دارد. در واقع، این روایت مرسل و فاقد سلسلهی راویان است و از درجه اعتبار ساقط میشود و به این روایت اعتنا نمیشود.
نکته دوم:
توهین به مقدسات اسلامی یک هدف مشخص، از جانب مفتیهای وهابی برای بد جلوه دادن افراد مهم در بین مسلمانان است. هدف آنان با طرح این مطالب، ایجاد شکاف بین مسلمانان و شروع جنگ و از بین بردن وحدت مسلمانان با یکدیگر است.
نکته سوم:
در منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت، مطالب صحیح السندی وجود دارد که به موضوع شهوترانی خلفای اهل سنت پرداخته است. ابن شبه عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود مینویسد: «عیاض پیش همسر عمر بن خطاب رفت و بین عیاض و همسر عمر قرابت فامیلی بود. عیاض به همسر عمر گفت: از عمر بپرس که چرا بر من غضب کرده است؟! هنگامی که عمر بر همسرش وارد شد، از او پرسید: ای امیرالمومنین! برای چه از عیاض عصبانی و غضبناک شدی؟ عمر به همسرش گفت: ای دشمن خدا! تو را چه به این شخص؟ تو چرا در امور بین من و مسلمین دخالت کردهای؟ تو یک وسیلهی بازی (لعبة) هستی که با تو فقط بازی میشود و سپس رها میشوی.»[2]
در این روایت صحیح السند، عمر بن خطاب همسر خود را دشمن خدا معرفی میکند و معتقد است زنان وسیله بازی برای مردان هستند. این کلمات، توهین به مقام شامخ زنان مسلمان بوده و مخالف صریح قرآن است.
همچنین از خلفا مطالبی در مورد زنان بیان شده که مخالف قرآن و نظر اسلام در مورد زنان است. در قرآن کریم به تساوی شخصیت زن و مرد اشاره شده است. در این رابطه خدای رحمان میفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ [بقره/187] زنان برای شما لباس هستند و شما برای زنان لباس هستید.» بر اساس این آیه شریفه، زنان با مردان برابر هستند. همچنین به تعبیر قرآن کریم معیار برتری انسانها از یکدیگر، فقط رعایت تقوا است. قرآن کریم میفرماید: «یاأَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ [حجرات/13] بیتردید گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.» با بیان این آیات شریفه، زنان از جایگاه ویژهای برخوردار هستند.
خلیفه دوم اهل سنت بر خلاف آیات قرآن کریم، زنان را نصف انسان معرفی میکند.[3] این مطلب نشان میدهد که او از برخی احکام که حق زن را نصف مرد دانسته، برداشت کرده که زن، انسان نصفه است؛ در حالی که مطابق آیات مذکور و دیگر معارف اسلامی، زن و مرد انسان کامل هستند. حتی برخی احکام ارث، هم سهم آنان را برابر میداند. مثلاً در مورد ارث پدر و مادر میت، سهم هر دو یکسان قرار داده شده است.
پینوشت:
[1]. اسماعیل انصاری، الموسوعه، دلیلنا، ج3، ص115؛ «قال منصور بن الحسین الآبی: «كانت أمّ أبان بنت عتبة بن ربیعة ... هو صاحب صر من النساء.»
[2]. ابن شبه، تاریخ المدینة، ج3، ص818؛ «فَانْدَسَّ إِلَى امْرَأَةِ عُمَرَ ... إِنَّمَا أَنْتِ لُعْبَةٌ یلْعَبُ بِكِ، ثُمَّ تُتْرَكِینَ.»
[3]. دارقطنی، العلل الواردة فی الأحادیث النبویة، ج2، ص239؛ «فَقَالَ نِصْفُ إِنْسَانٍ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ. این زن که نصف انسان است، از عمر فقیهتر است.»
افزودن نظر جدید