سلفیت و وهابیت
از آنچه باعث منحرف شدن وهابیت شده میتوان به افراطی بودن آنها اشاره کرد. ایشان با توهماتی که در ذهن میپرورانند چنان دین را بر خود و دیگران سخت میگیرند که کار برایشان مشکل میشود. به عنوان مثال میتوان به ایراد گرفتن ایشان در کنار هم قرار داده شدن نام الله در کنار نام پیامبر اشاره کرد و حال آنکه منع شرعی ندارد.
وهابیت از ابتدا بنا بر رد و انکار تمامی مذاهب اسلامی داشته است. این امر از شواهد بسیاری به وضوح معلوم است. اما تایید این نکته از آثار بزرگان وهابیت و تصریح ایشان به مردود بودن فرق اسلامی خود نشان دهنده و تأکید کننده این موضوع است. بزرگان وهابیت به وضوح به این نکته تصریح دارند.
سلفیها، گروههای اسلامی را از اعتنا و یا پذیرش ساختارهایی مانند پارلمان، دموکراسی، حزب، تحزب گرایی، ائتلاف و غیره منع میکند و اینها را الگوهایی غربی برای جوامع اسلامی به حساب میآورند، و لذا هر کس و یا گروهی به این اندیشه تن دهد را به نوعی تکفیر میکنند. این اندیشه گاهی با تناقضات جدی روبرو میشود.
یکی از امور رایج در میان همه دولتهای امروزی، حفظ آثار برجای مانده از پیشینیان است که از جنبههای مختلف میتوان بر آن اثر ارزشی بار نهاد. از این رو در جهان انواع موزهها برای حفظ این ارزشها به وجود آمده و بسیاری از مکانها نیز توسط دولتهای مربوطه حراست و نگهداری میشود؛ اما متاسفانه وهابیت با این روش میانه خوبی ندارند.
اصل در اسلام برخورد با دیگر مسلمانان با اتکاء به ظاهر ایشان است. یعنی ما در برخورد با ایشان نباید تحلیل باطنی و نیت خوانی کنیم. این اصل مهم در اندیشه وهابیت مورد مناقشه و نقد واقع شده است. مناقشه جدی که نشان از وقوع در ورطه تکفیر دیگران میدهد. تکفیری خطرناک که نشان از وقوع فتنهای بزرگ در امت اسلامی را دارد.
سلفیان جهادی و در رأس آن القاعده تنها راه اقامه توحید و خلافت اسلامی را جهاد در راه خداوند میدانند و اصولا به همین جهت به جریانهای سلفیجهادی نام گذاری شدهاند. لبه شمشیر جهاد در تفکر سلفیان جهادی علیه دشمن نزدیک (حاکمان کشورهای اسلامی) و دور (آمریکا) است. هر چند حملات این جریانها بیشتر به سمت کشورهای اسلامی میباشد.
ادیان آسمانی از ابتدا تا به انتها همواره خط و مشی ثابتی را در جهت آگاهی بخشی به مردم بیان داشتند و آن اینکه ایشان را امر به اعتدال و میانه روی در امور زندگی دنیوی فرا خواندند. اما ایشان هیچگاه بر خلاف فطرت عمل نکرده و از برپایی جشن و غیره که مفسدهای نداشته باشد منع نفرمودند، ولی وهابیت با صدور فتاوی اقدام به این کار نمودند.
اگر چه مبنای فکری جریان القاعده مبارزه با آمریکا است. اما حقیقت آن است، که جریانهای سلفی در زمین آمریکا و صهیونیست بازی میکنند. حمله به حاکمیت کشورهای اسلامی سوریه و عراق از این نمونه است. القاعده با حمله به این کشورها مقدمات تجزیه را فراهم کرد، تا آمریکا به خواسته قلبی خود و ایجاد خاورمیانه بزرگ دست یابد.
نام اصلی تشکیلات القاعده «جبهه جهاد علیه صلیبیون و یهود» است. این تشکیلات هدف اصلی خود را مبارزه با آمریکا و هم پیمانهای جهانی و منطقهای آمریکا اعلام کرد و در سال 1988 شکل گرفت. مهمترین فعالیت نظامی که به نام این گروه تکفیری تمام شد، تخریب برجهای دو قلوی سازمان تجارت جهانی در نیویورک، در یازدهم سپتامبر 2001 میلادی بود.
وهابیت با عقاید خشک و به دور از منطق خود افکاری را تبلیغ و ترویج میکنند که نه با عقل سازگار است و نه با روایات. از جمله اینکه خواندن دعا و توسل به ذات اقدس ربوبی را در هر مکانی (مانند قبور) جایز ندانسته و آن را بدعت و حرام بر میشمرند و برای انجام آن جایگاه مخصوص قائل میشوند. به راستی که اینان «محمد ستیز» میباشند.
عداوت و دشمنی وهابیت تنها با شیعیان نبوده و بلکه میتوان گفت ایشان با شخص نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خصومت داشته و تاب دیدن کسانی را که بر ایشان درود میفرستند را نیز نداشته و فتوا به قتل ایشان میدهند. اینها همه با این وجود است که خداوند در دو جا از قرآن مجید مسئله درود و صلوات بر پیامبر (ص) را بیان کرده است.
یکی از مهمترین مبانی فکری سلفیان جهادی تقسیم جامعه به جوامع جاهلی و جوامع توحیدی است. بر این اساس جامعه یا تحت قانون و شریعت اسلامی است و بهعنوان جامعه اسلامی و توحیدی شناسایی میشود و در غیر این صورت جامعه جاهلی و غیر اسلامی است که باید اصلاح شود. حکم جامعه توحیدی آرامش برای همه افراد و جامعه جاهلی ناامنی برای همه است
اسلام ارثی نیست، که به خاطر تولد یافتن در خانهای که پدر و مادر آن مسلمان باشند به فرد برسد. در اسلام هرگز از سرزمین، نژاد، خویشاوندیهای سببی و نسبی در قبیله و عشیره سخنی به میان نمیآید. اسلام انسانها را از دلبستگی به خاک رها ساخت، تا به آسمانها اوج بگیرند و از قید خون و ددمنشی نجاتشان داد، که به بلندای علیین برسند.
شادی و سرور و همچنین غم واندوه از جمله حوادث طبیعی است که در اثر بروز حوادث مختلف بر انسان عارض میگردد. وهابیت در باره این موضوع برخورد کاملا خشک و سختی را اتّخاذ کردند که هرچیز در زمان پیامبر (ص) واقع نشده، در صورت ارتکاب، بدعت نامیده میشود و انجام آن فعل، حرام است اما خود شان یک بام و دو هوا میکنند.