سلفیت و وهابیت
حضرت علی (علیه السلام) در بین سلفیه مقامی بالا دارد. حضرت علی جزء خلفای راشدین و عشره مبشره است. بنابر اعتقاد سلفیه هر کس به صحابه توهین کند اهل بدعت، بلکه کافر است. با این اوصاف قطعا باید ابن تیمیه اهل بدعت و کافر باشد، زیرا ابن تیمیه معتقد است که امام علی در 17 مورد اشتباه کرده است، که این اشتباه مخالف صریح قرآن بوده است.
مفتی وهابی احمد بن سعید القرنی در توجیه درخواستش که فلسطینیها مسجدالاقصی را رها کنند نوشت: یهودیان از مسجد الاقصی دست نخواهند کشید، زیرا آنان همانند روباهی هستند که ملخی به دست آورده، از آن گذشته، اعراب، برای آزادی قدس، لشکری نخواهند فرستاد و به این ترتیب کاری که حماس میکند، هلاکت محض است و خدا دستوری در این زمینه نداده است.
نخستين مخالفان بنيانگذار وهابيت، پدر و برادرش بودهاند، برادرش «شيخ سليمان» در رد افكار «محمدبن عبدالوهاب» و بدعتهاىش مىگويد: در اين مدت هشتصد سال (فاصله ميان قرن سوم تا قرن دوازدهم) كه از زمان ائمه چهارگانه اهل سنت مىگذرد از هيچ عالمى از علماء اسلام روايت نشده است كه اين امور را (شفاعت، توسل و زیارت) كفر دانسته باشد.
وهابیون قسم خوردن به غیر خدا را شرک میدانند، ولی در صحيح مسلم آمده که پيامبر در مورد شخصی فرمود: «سوگند به پدرش که رستگار شد، اگر راست بگويد.» از اين روايت مشخص میشود که پيامبر به غير خدا قسم خورده است، پس نمیتوان ادعا کرد که قسم خوردن به غير خدا شرک است، و اگر شرک بدانند به پيامبر اتهام شرک زدهاند.
جریان منحرف احمد الحسن فرقهای ضاله است که خود را به شیعه منتسب میسازد و جریان وهابیت و سلفیت ضد شیعی نیز از این جریان منحرف، حمایت فراگیر میکند و این حمایت به معنای مُهر تایید بر عقاید و عملکرد جریان یمانی نیست، بلکه فقط این جریان را ابزاری برای وصول هدفشان در ایجاد تفرقه میان شیعیان و منحرف نشان دادن اصل تشیع قرار دادند.
جریان یمانی از جریاناتی است که وهابیتِ ضد شیعه از آنان حمایت میکند؛ نه از آنرو که این فرقه منحرف، مورد تایید و پسندیدهی وهابیت باشد، بلکه از آنرو که وهابیت میخواهد در جماعت تشیع ایجاد تفرقه، و در مهدویت ایجاد انحراف نماید و با تبلیغات وسیع بر روی انحرافات این فرقه، در میان جمعیت اهل سنت، رویکرد آنان را ضد شیعی سازد.
یکی از نمادها و جلوههای دشمنی وهابیت با حضرت علی (علیه السّلام)، اعتقاد به نظریه تثلیث خلفا، تبایغ و انتشار آن در میان جامعه اسلامی و مسلمانان است. ابنتیمیه حرانی در راستای تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) نظریه تثلیث خلفا را تبلیغ کرده است. این در حالی است علمای بزرگ اهلسنت نظریه تثلیث خلفا را نپذیرفتهاند.
تاریخ مغول و حمله چنگیز خان به عنوان تاریخی ننگین در زندگی بشریت و مایه خجالت نوع بشر است. رفتاری همه خون و همه غارت و از بین بردن اموال و هتک نوامیس باعث شد قطعهای تاریک برای تاریخ انسان ساخته شود. وهابیت نیز در تاریخ خود نمونههای از این رفتاها را بروز داده است که در حقیقت مایه شرمساری ابنا بشر است.
گاهی انسان برای رسیدن به یک هدف بر اساس اصول عمل میکند و گاهی برای رسیدن به هدف مورد نظر خود از هر راهی اقدام میکند. دومین حالت اگر توسط مدعیان دین باشد زشتی و پلیدی بیشتری از خود نمایش میدهد. جریان وهابیت برای رسیدن به هدف خود با داشتن رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی همیشه موجبات شرمساری مسلمانان را فراهم میکند.
در تاریخ چه بسیارند افرادی که ادعایی دارند ولی در عمل به نحو دیگری رفتار میکنند. این چهره متفاوت در گفتار و کردار نوعی نفاق و دروغگویی است که در چهره برخی دیده میشود. نفاقی که برای مقاصد دنیایی و منافع سیاسی در برخی نهادینه شده است. این فرهنگ منافقانه در شخصیتها و سردمداران سعودی به خوبی پیداست.
ابن تیمیه میگوید: همه احادیث فضایل معاویه دروغ هستند. ابن قیم نیز در کتابش تعدادی از فضائل جعلی معاویه را آورده و گفته: برخی از جهله اهل سنت در مورد فضل معاویه اینها را جعل کردهاند، و قول اسحاق بن راهویه در مورد عدم فضیلت معاویه درست نیست، چون روایاتی که در مورد صحابه و قریش است، به دلیل صحابی بودن معاویه در مورد او نیز هست.
آیا تا کنون فکر کرده3اید که چرا خداوند در قرآن دستوراتی داده است که تکه سنگی منسوب به پیامبر توحید محترم شمرده شود؟ چرا باید نماز در حرم امن الهی پشت سر مقام ابراهیم(ع) برپاشود؟ اینها نشان از توجه به مقام منادیان توحیداست. این که بدانیم و جایگاه ایشان را فراموش نکنیم. اما فکر وهابیت با این موضوع مشکل جدی دارد!
آیین اسلام دارای نمادهایی است که نشان دهنده هویت و تاریخ اسلام است. تقریبا هیچ دینی مانند اسلام دارای تاریخ مستند و دقیق نیست. ما حتی کوچههایی که پیامبرعزیزمان در آنها عبور میکرده و حتی خانهای که در آن بدنیا آمده و یا نزدیکانش در آن زیستهاند را با اسناد معتبر تاریخی داشتیم تا اینکه وهابیت اختیار مکه و مدینه را در دست گرفت.
اندیشهای که تمامی مسلمانان تاریخ و تمدن اسلامی را کافر میکند و همگی را در بستر تاریخی خود دارای نقص ایمانی و اندیشهای قرار میدهد، لابد از جایی اشکال دارد. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که اندیشه تمام مسلمانان اشتباه است. اندیشه وهابیت، همه مسلمانان را در طول تاریخ خارج از دین دانسته و فقط خود را در مسیر دینی میداند.