بهائیت وشیخیه
عباس افندی دومین رهبر تشکیلات بهائیت، دولت انگلیس (که نماد ظلم، استعمار و استبداد علیه بشریت است) را به عنوان نماد عدالتورزی و دادگستری میخواند. هرچند که همزمانی ارسال لوح چاپلوسانهی عباس افندی به پادشاه انگلیس با نسلکشی ایرانیان توسط انگلیسیها را نادیده بگیریم؛ چگونه دایهدار نمایندگی خدا، دولتی غاصب و جنایتکار را میستاید!
تشکیلات بهائیت، با انتشار خبری در خصوص شهادت یک شهروند به ظاهر بهائی در زمان جنگ ایران و عراق، سعی بر آن نمود تا بهائیت را دوستدار و فداکار در راه ایران و حکومت ایران را ظالم به آنها معرفی کند. جالب است بدانیم سرکردگان بهائیت، هرگاه کشورمان مورد تجاوز قرار گرفته، پیروان خود را از دفاع بازمیداشتند؛ اما اینک داعیهی وطندوستی دارند!
علیمحمدباب در ادعاهای خود سیری را طی کرد و ادعای خود را از بابیت امام زمان تا الوهیت تغییر داد. او گفته است دعوتِ خود را تدریجی مطرح کردم تا مردم مضطرب نشوند، درحالیکه مردم مضطرب شدند و این توجیه باعث میشود که هیچ انسانی در مورد فرستادگانِ خدا به واقعیت نرسد، چون معلوم نیست که ادعای او واقعیت است یا در حال مماشات کردن است.
از مهمترین اصول اعتقادی میان مسلمانان، اعتقاد به معاد جسمانی است. گذشته از اینکه آیات قرآنی با مضامین مختلف همگی بر اثبات امکان معاد جسمانی دلالت دارند؛ آیاتی نیز وجود دارد که خداوند در آن، منکرین معاد جسمانی را کافر خطاب میکند. از اینرو، علمای معاصر شیخ احمد احسایی، با توجه به انکار معاد جسمانی توسط او، فتوی به کفرش دادهاند.
تشکیلات بهائیت در راستای براندازی نرم نظام اسلامی ایران، علاوه بر تلاش برای افزایش فشار خارجی بر کشور، به تحریک اقلیتهای دینی در ایران (بر علیه نظام) روی آورده است. تشکیلات بهائی در این راه، هر کس و عضو هر اقلیت دینی که در ایران باشد و از عدالت جمهوری اسلامی ایران در برخورد با اقلیتهای دینی سخن بگوید را خائن معرفی میکند!
از ویژگیهای پیامبران الهی، تکلم به زبان قومیست که در آن مبعوث شدهاند.اما رهبران بهائی، این ویژگی را دارا نبوده و کتابهای خود را به زبان عربی نگاشتهاند. رهبران تشکیلات بهائیت نه تنها این اشکال سرکردگان خود را نپذیرفته، بلکه اجازهی ترجمهی آثار پیشوایان خویش را هم نمیدهند. به راستی سِرّ ممانعت از ترجمهی آثار پیشوایان بهائی چیست؟
چندی پیش شاهد قتل یک شهروند بهائی به نام احمد فنائیان بودیم. شبکههای معاند نظام، همگام با خبررسانیهای تشکیلات بهائیت، به نقل این واقعه پرداختند. با ملاحظهی این اخبار و مشاهدهی تناقضگوییهای بسیار در آنها در مییابیم که تنها هدف ناقلان این خبر، دشمنی با نظام اسلامی در ایران و توهین به شعور ایرانی میباشد.
با توجه به آنکه شعار صلح و نوعدوستی بهائیان، گوش عالمیان را کر کرده؛ اما هیچگاه آنها، در راستای تحقق این شعار، گامی جدی برنداشتهاند. بطور مثال در نبرد ائتلاف آمریکایی علیه عراق که به کشته شدن 3 میلیون نفر منجر شد؛ نه تنها نهاد رهبری بهائیت به محکومیت این جنایات نپرداخت، بلکه از تجمع اعتراضی پیروان خود نیز، ممانعت به عمل آورد.
با توجه به آنکه تشکیلات بهائی در جامعهی اسلامی مورد استقبال قرار نگرفت؛ لذا در ویژه برنامهای با عنوان «سفر پرفروغ»، سعی بر آن شد تا در ماجرای سفر عباس افندی به آمریکا، جامعهی مسیحی آمریکا مرید وی معرفی شوند. اما با توجه به مقابلهی جامعهی مسیحی با عباس افندی میتوان گفت که برخورد و مخالفت با بهائیت، به تمامی ادیان الهی اختصاص دارد.
علیمحمد شیرازی، ابتدا خود را مسلمان دانسته و به عدم نسخ اسلام اعتقاد داشته است. وی در آثار خود، قائم موعود را حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی نموده و حتی ذکر میکند که بابی بعد از نوّاب اربعه نبوده و هر کس منکر یکی از آنها شود، کافر است. اما او مدتی بعد، ادعاهایی میکند که طبق این بیانات، کفر خود را ثابت کرده است.
از اصل تساوی حقوق زن و مرد در مسلک بهائیت، میتوان به عنوان یکی از مهمترین موارد تناقض در میان شعارها و رفتارهای رهبران بهائیت یاد کرد. چرا که رهبران بهائی در تبلیغات خود، مدام شعار تساوی کامل حقوق زن و مرد سَر میدهند اما در عمل، بدین شعار پایبند نبوده و کفهی ترازوی خود را اکثراً به نفع مردها و بعضاً به نفع زنها سنگینی میدهند.
بهائیان با داشتن اعتقاداتی نظیر، پذیرش ربُوبیّت و خدایی حسینعلی نوری، انکار، تحریف و تأویل قیامت مورد ادعای ادیان الهی (به ویژه اسلام) و انکار خاتمیت پیامبر گرامی اسلام، سبب تکفیر خود را فراهم ساختهاند. از فتوی به کفر بهائیان، توسط علمای شیعه و سنی هم که بُگذریم، علیمحمد باب (مبشر بهائیان) آنها را کافر معرفی کرده است.
بر اساس نصوص مسلک بهائیت، بهائیان جناب عبدالبهاء را دارای مقام علم وهبی الهی و مصون از خطا و اشتباه معرفی میکنند. این در حالیست که در سیرهی عبدالبهاء، موارد متعددی (نظیر ادعای نادانی او نسبت به نمازی که پدرش تشریع کرد و نظریهی او پیرامون آینه مقعر و محدب) را میتوان یافت که دالّ بر جهل و نادانی اوست.
تشکیلات فرقهی بهائیت از ابتدای شکلگیری، مواضع متناقض و جانبدارانهای در خصوص صلحطلبی و پرهیز از خشونت اتخاذ کرده است. چرا که تشکیلات این فرقه، در کشورهای مورد تجاوز قرار گرفته، به تبلیغ آموزههای پرهیز از جنگ و سگ خواندن مدافعین وطن پرداخته و در کشورهای جنگطلب، پیروان خود را از اعتراض ساده هم بدانها بازمیدارد!