بهائیت وشیخیه
همهی انبياء الهی به زبان قوم خود صحبت میكردند و كتاب آسمانی آنها نيز همان زبان بوده است؛ زيرا در غير اين صورت مردم به آن پيامبر و كتابش ايمان نمیآوردند، اما مدعیان دروغینی چون باب و بهاء، با وجودی که زبانشان فارسی بوده اما کتاب آسمانیشان عربی است و این خود دلیل اثبات کذب آنان است، دلیلی که جامعهی بهائیت پاسخی برای آن ندارد.
در یکی از برنامههای شبکه نوین تیوی که به موضوع فرهنگ مطالعه پرداخته بود، جلوگیری از فراگیری فرهنگ مطالعه را عادت مستبدین معرفی کرد. این در حالیست که پیشوایان بابی و بهائی ایشان، همواره پیروان را از مطالعهی آثار غیر خود بر حذر داشته و حکم به سوزاندن آثار دگراندیشان، کرده و تنها راه رستگاری را مطالعهی آثار خود دانستهاند.
اساس تبلیغ دین مبتنی بر ورع و عمل نیکوست. اما وقتی به سرنوشت حروف حی دقت میکنیم میبینیم آنها یاغیانی تربیت شده برای مقابله با اسلام ناب و هتک حرمت آن دین مبین بودهاند. کسانی که برای رسیدن به مقاصد پلید خویش از هر وسیلهای استفاده میکردند و از ایجاد اغتشاش و ناامنی در جامعه ابایی نداشتند.
رژیم آمریکا پس از انقلاب ایران، هنگامی که منافع خود را در این منطقه از دست رفته میدید، تمام همّت خود را بر فشار و براندازی این نظام متمرکز نمود. از مهمترین ابزارهای فشار بر علیه انقلاب اسلامی ایران، مسئلهی حقوق بشر است که تحت این عنوان، نظام آمریکا به حمایت از جاسوسان بهائی خود در ایران میپردازد.
یکی از روشهای تبلیغی فرقهی بهائیت، جذب جوانان بوسیلهی ترویج مفاسد اخلاقی است. در این راستا عبدالبهاء، به عنوان رهبر دینی این فرقه، مبلّغی به آمریکا میفرستد و از وی میخواهد در تبلیغات خود، از همسرش که چهرهای زیبا داشت، استفادهی ابزاری نماید. اما هنگامی که کاشف میشود که او به وعدهی خود وفا نکرده، از مقامش خلع میشود.
شاید بتوان یکی از رفتارهای خائنانهی بهائیان در حق فرهنگ ایران را در سرقت اشیای تاریخی از ایران به آمریکا دانست. عدهای بهائی برای خوشخدمتی به اربابان آمریکایی خود، با هماهنگی سرکردگان، اقدام به قاچاق آثار باستانی به خارج از این آب و خاک کردهاند. شاید بتوان این رفتار بهائیان خائن را تأسی به رفتار رهبرانشان در امر سرقت دانست.
فرقهی بهائیت با بیان شعارهای عوامفریب، سعی در همنوایی با نظام امپریالیست دارد. سران فرقهی بهائی در شعارهای خود با تخریب تعصبات میهنی، سعی در حذف ملّیت از ملّیتها، که مساوی با حذف احساسات پاکی است که انسان را به دفاع از میهن فرا میخواند. جهان غرب در رواج فرهنگ و برچیدن فرهنگهای دیگر، از جمله اسلام، از بهائیت کمک میگیرد.
از نکات پنهان در سفر عبدالبهاء به آمریکا که شاید توسط بهائیان خیلی بدان پرداخته نشود، سخنرانی وی در محافل ماسونی است. با توجه به ممنوعیت سخنرانی غیرماسونها در لژها، دو احتمال برای استقبال از عباس افندی متصور است. یکی اینکه عبدالبهاء، به عضویت این انجمن درآمده و دیگری همخوانی تعالیم وی با رفتارهای ضد دینی این جریان است.
سران فرقهی بهائی بر خلاف رهبران الهی، همواره چهرهای وابسته از خود به ابرقدرتها نشان دادهاند. بهائیان در این راستا، بیشرمی خود را به نهایت رسانده و با تغییر قدرتها، همچون حزب باد عمل کردهاند. نمونهی این رفتار را میتوان از تغییر رویکرد این فرقه، از دولت عثمانی به انگلیس، پس از شکست عثمانی در مقابل انگلیس، ارزیابی کرد.
از جمله آموزههای استعمار پسند فرقهی بهائیت که مورد توجه سلطهطلبان قرار گرفته، نسخ حکم جهاد و دفاع است. در این راستا و در بحبوحهی جنگ جهانی اول که ایران مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته بود، بهائیان با تبلیغات مسموم خود، سعی در مقابله با دفاع ملّی کشور ایران داشتهاند که در پاسخ ایشان باید گفت: حاضر به جنگ باش، اگر صلحت آرزوست.
بهائیان مدعیاند که مسلمان واقعی و پیروان راستین حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) ما هستیم. این در حالی است که ایشان مبنای یک بام و دو هوایی را اتخاذ کردهاند؛ چرا که از یک سوی مدعی پیروی از پیامبر گرامی اسلام هستند و از سویی دیگر، سخنان وی را که در غالب آیات و روایات، اشاره به خاتمیت سلسلهی پیامبران پس از او دارد، نمیپذیرند.
در یکی از برنامههای شبکه نوین تی وی، تلاش شد تا نتیجهی نزاعهای دینی را، حکم به تکفیر دگراندیشان معرفی و چهرهی بهائیت را از این جهت تطهیر کنند. این در حالی است که بهاءالله، حکم به تکفیر مخالفین، حتی برادر خویش کرده و پیش از آن، علیمحمد باب، باقی ماندن هر عقیدهی مخالف خود را بر روی زمین، خطایی بزرگ میپندارد.
بهائیان سعی دارند اکثر مکاتب فکری و مذاهب را تنها مدعی نفی نژادپرستی معرفی کنند و فرقهی خود را پیشگام حقیقی مبارزه با نژادپرستی معرفی نمایند. این در حالی است که با بررسی سخنان رهبران بهائی، نظیر انسان ندانستن غیر بهائیان و یا حیوان خواندن مردم آفریقا، ادعای نفی نژادپرستی این فرقه، با چالشی اساسی روبهروست.
از جمله حمایتهای دولت روستزاری از فرقهی بهائی را میتوان استقبال این دولت از بهائیان در مستعمراتش دانست. شاید بتوان هدف اصلی روسها از چنین اقدامی را تغییر بافت جمعیت اسلامی و شیعی شهرهایی که به تازگی به مستعمراتش پیوسته بودند و استفاده از تعالیم نسخ جهاد و ترک تعصب وطنی فرقهی بهائی، تحلیل کرد.