عبدالبهاء مُبشِّر جهل و نادانی
بر اساس نصوص مسلک بهائیت، بهائیان جناب عبدالبهاء را دارای مقام علم وهبی الهی و مصون از خطا و اشتباه معرفی میکنند. این در حالیست که در سیرهی عبدالبهاء، موارد متعددی (نظیر ادعای نادانی او نسبت به نمازی که پدرش تشریع کرد و نظریهی او پیرامون آینه مقعر و محدب) را میتوان یافت که دالّ بر جهل و نادانی اوست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنابر اعتقاد مسلک بهائی، یکی از ویژگیهای مظاهر ظهور و یا همان حجّتهای الهی، مقام علم وَهبی الهی است. عبدالبهاء به عنوان دومین رهبر بهائیان، در این خصوص معتقد است: «نورانیّت مظاهر مقدسه بذاتهم است؛ نمیشود از دیگری اِقتباس نمایند، دیگران باید از آنها اکتساب علوم و اقتباس اَنوار نمایند نه آنها از دیگران. جمیع مظاهر الاهیّه چنین بودهاند...».[1]
از آنجا که عبدالبهاء نزد بهائیان دارای مقام علم الهی است؛ بنابر اعتقاد آنها مَصون از سَهو و خطا نیز میباشد: «... (بهاءالله) خطاب به اهل عالم میفرمایند که پس از صعود مبارک، برای فهم آیات الاهی که ادراک نمینمایند، به فرع منشعب از اصل قویم مراجعه نمایند».[2] همچنین نویسندهی کتاب قاموس اقدس، به نقل از اشراق خاوری مبلّغ مشهور بهائی، لازمهی سهو و خطای مظاهر الهی (همچون عبدالبهاء) را سهو و خطای تمامی پیروان آن مسلک میداند: «عَبد آستان مقدس، منصوص و مسلّم و در ظِلّ صون و حمایت و حفظ و حراست و در تحت سایهی عفّت و عصمت است؛ یعنی جمال قُدم رحی له الفداء چون منصوص فرمودند، از سهو و خطا حفظ فرمایند؛ زیرا سهو و خطای او، سهو و خطای کُل است و به این سهو و خطا، میثاق الاهی به کلی معدوم و مهدوم گردد».[3]
اکنون که لزوم مقام علم الهی (در منابع بهائی)، برای مظاهر ظهور یا همان حجّتهای الهی ثابت گشت؛ در ادامه به تطابق این اصل با عبدالبهاء (که بهائیان او را دارای مقام مظهر ظهور و علم الهی میدانند)، خواهیم پرداخت. ناگفته روشن است که در سیرهی عبدالبهاء، مواردی میتوان یافت که در تناقضی آشکار، با اصل لزوم علم وهبی الهی (برای مظاهر ظهور) در این فرقه است. لذا در ادامه به برخی از موارد آن خواهیم پرداخت.
مورد اول: پیامبر خودخواندهی بهائیان جناب حسینعلی نوری، در کتاب اقدس خود، تعداد رکعتهای نماز آئین بهائیت را 9 رکعت اعلام میدارد: «قَد کَتَبَ عَلَیکُم الصّلوة تِسعَ رَکَعَات لِله مَنزِلَ الآیَات حِینَ الزَّوال و فی البُکُور و الآصَال... [4]؛ همانا بر شما نمازی 9 رکعتی واجب شده است که باید آن را برای خداوندی که آیات را نازل میکند، بخوانید. زمان این نماز به هنگام ظهر، بامدادان و شامگاهان است».
با در نظر گرفتن مقاماتی که نزد بهائیان برای عبدالبهاء مطرح است، هنگامی که پیروان از او، دربارهی این نماز میپرسند، در کمال تعجب، با عَجز و اِظهار بیاطلاعی او روبهرو میشوند: «ای ثابت بر پیمان! در خصوص صلوة تسع رکعات سؤال فرمودهاید، آن صلوة با کتبی از آثار در دست ناقضان گرفتار، تا کی حضرت پروردگار آن یوسف رحمانی را از چاه تاریک و تار به در آورد. إنَّ فی هذا لَحُزنٌ عَظیم لِعَبدالبَهاء...، تالله إنَّ عبدالبهاء یَبکی دَماً مِن هذه المصیبة العُظمی و یَتَأجّج فِی قَلبِه نار الجوی و بین الضّلوع و الأحشاء».[5] این در حالیست که حسینعلیبهاء، کتاب اقدس را حداقل نوزده سال پیش از مرگ خود، نوشته [6] و لزوماً عبدالبهاء، میبایست احکام آن را در این مدّت فرامیگرفت!
مورد دوم: عبدالبهاء در بیان مقام اَهمیّت تمرکز قوا در انجام عمل نیک و صحیح، به پیروان خود توصیه میکند که همچون برخی آیینهها که نور را متمرکز میکنند (ذرّهبین) باشند: «مانند آفتاب که در مرآت مسطح تأثیر تام ندارد؛ ولی چون در مرآت مقعر یا در مرآت محدب تجلّی نماید، جمیع حرارت در نقطهای جمع شود و آن نقطه از آتش، حرقش بیشتر است».[7]
اما از آنجا که میدانیم، هرچند نور آفتاب در اثر برخورد با آینهی مقعر در کانون آن متمرکز شده و حرارت زیادی تولید میکند؛ اما اساساً آینهی محدب، کانون آن مجازی بوده، باعث واگرایی نور شده و هیچگونه گرما و حرارتی تولید نمیکند. این مسأله به قدری روشن است که هر دانشآموز دبیرستانی هم از آن آگاهی دارد. ملاحظه نمودیم عباس افندی، از یک سوی مدعی مقام علم وهبی الهی و عصمت از خطا و اشتباه برای خود شده و از سویی دیگر، از سادهترین قواعد فیزیک بیاطلاع و حتی از بسیاری از معاصران خود نیز عقب است. این شخص اصولاً مطالب غلط را به عنوان تبیین وحی به مریدان ارائه داده و نام علم الهی بر آن مینهد.
حال چگونه ممکن است فردی که نه تنها از علوم پیشپا افتادهی عصر خود بیاطلاع بوده، بلکه حتی از آیینی که خود را مبشّر آن میداند نیز، اظهار بیاطلاعی میکند، مقام علم وهبی الهی را در حق او پذیرفت. البته این تناقضات به دو صورت قابل جمع است؛ یا اینکه ادعای مقام الهی برای عبدالبهاء، ادعایی گزاف است و یا آنکه اساساً بهائیت دین نبوده و ریشهای الهی ندارد.
پینوشت:
[1]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 1، ص 7.
[2]. محمد حسینی نصرتالله، قاموس کتاب اقدس، استرالیا: مؤسسهی سنچری پرس، 2008 م، ص 474.
[3]. همان، ص 477.
[4]. حسینعلی نوری، اقدس، حیفا (فلسطین اشغالی) مرکز جهانی بهائی، 1995 م، ص 6، بند 6.
[5]. ترجمه متن عربی: «به درستی که این واقعه، مصیبتی بزررگ برای عبدالبهاء است. به خدا سوگند عبدالبهاء از این مصیب بزرگ خون میگرید و در قلبش آتش هجران زبانه میکشد و میان دندهها و اعضا و جوارحش را میسوزاند»:عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینهی حدود و احکام، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص 32.
[6]. نصرتالله محمدحسینی، قاموس کتاب اقدس، استرالیا: مؤسسهی سنچری پرس، چاپ نخست، 2008 م، ص 12-11.
[7]. اشراق خاوری، ایام تسعه، بیجا: نشر سوم، 121 بدیع، ص 324.
افزودن نظر جدید