بهائیت وشیخیه
یکی از شبهات قرآنی که بهائیان مطرح میکنند، کلمهی «یلقی الروح» در آیهی 15 سوره غافر است. ایشان مدعیاند که این آیه دلالت بر آمدن پیامبر جدید دارد. اشکال: 1. فعل مضارع در این آیه، بر زمان آینده دلالت نمیکند. 2. شأن نزول آیه با مدعای بهائیان یکی نیست. 3. با توجه به آیات دیگر، اسلام، خاتم ادیان است.
گلپایگانی از مبلغان بهائی، با استدلال به آیهی 25 سورهی نور، ادعا میکند که دین اسلام نسخ شده است. در جواب میگوئیم که با توجه به آیات قبل و سیاق آیه روشن میشود که معنای لغت «دِین» در این آیه، جزا و پاداش است. بنابراین کلمهی دین را نمیتوان به معنای شریعت گرفت. و معنی آیه میشود: خداوند جزای آنها را میدهد.
از جمله موانعی که جهان استکبار و نوکران آن، همچون فرقهی بهائیت، برای پیشبرد اهداف توسعهطلبانهی خود میبینند، مسألهی حجاب و عفت زنان است. آنها قصد دارند با ترویج بیحجابی و بیبند و باری، با این حکم فطری، اسلامی و ملّی به ستیز برخیزند تا جوانان کشورهای جهان سوم، سرگرم شهوترانی شده و از توسعه و بصیرت به دور باشند.
بهائیان با تحریف و تفسیر به رأی برخی آیات قرآن، سعی دارند نسخ اسلام و آمدن پیامبر جدید را صریح آیات جلوه دهند. از جملهی این آیات، آیه 35 سورهی اعراف است. در جواب میگوئیم: به علاوهی دلایل موجود از قرآن و سنت و حتی اعتراف رهبران بهائیت، پیامبر اسلام خاتم نبیین است و اشکالات فراوانی به برداشت بهائیان از این آیه وجود دارد.
بهائیان در ایران به نام جدایی دین از سیاست، به سیاسی کاری و ایجاد فتنه مشغول شده و با این استدلال اینکه: وظیفهی روحانیون، حکومت کردن نیست، اساس حکومت اسلامی را زیر سؤال میبرند. در جواب میگوئیم که اساس دین اسلام از سیاست جدا نبوده و خداوند در قرآن، حکومت را مختص پیامبر، اهلبیت (علیهمالسلام) و به تبع مؤمنین میداند.
از جمله مسائلی که بهائیان خود را مبتکر آن میدانند و معتقدند تنها با نهادینه شدن تعالیم بهائیت محقق میشود، مسئلهی آشتی ملّی است. در جواب میگوئیم: اولاً: آشتی ملّی حکمی نیست که توسط سران بهائی اختراع شده باشد، بلکه اسلام به حکم عقل بدان امر ارشادی فرموده. ثانیاً: بهائیت با تاریخ کوتاه اما پرخشونت، نمیتواند منادی آشتی ملّی باشد.
بهائیان برای اثبات حقانیت پیامبران جعلی خود ادعا دارند که محال است شخصی ادعای باطلی کند و خداوند با او مقابله نکند، به همین منظور چند آیه قرآن را به نفع خود تحریف میکنند. اشکال: 1. آیه خطاب به پیامبر است که به فرض محال نمیتواند از قدرت معنوی خود سوءاستفاده کند، نه مدعیان دروغین 2. دروغ بستن به خداوند همیشه موجب هلاکت دنیوی نمیشود.
اعضای فرقهی بهائیت به مسلمانان اشکال میکنند که شما با نجس دانستن کفار، بین خود و پیروان ادیان دیگر تبعیض قائل میشوید. در جواب میگوییم: اولاً: حکم نجاست کفار در اسلام برای توهین به ایشان نیست، بلکه برای محدود کردن رابطهی مسلمین با کفار است. ثانیاً: چگونه شما ادعای تساوی میکنید در حالی سران بهائیت، غیر بهائیان را انسان نمیدانند.
تقریر، یکی از استدلالهای بهائیان برای اثبات حقانیتشان است و منظورشان از تقریر این است که اگر شخصی ادعای پیامبری کند و ادعایش گسترش یابد، بر حق است و به آیاتی از سورهی ابراهیم نیز استناد میکنند. باید گفت: این آیات دلالتی بر مدعای شما ندارند و گسترش هر دعوتی دلیل حقانیتش نیست، همانگونه که بهائیان خود به آن تصریح دارند.
حسینعلی نوری در مقابل کسانی برای پذیرش دعوتش معجزه طلب میکردند، ابتدا به تکذیب حجیت معجزه پرداخت، اما در بعضی از موارد که ناچار به اظهار معجزه شده، کتابهای خود مانند ایقان و اقدس را به عنوان معجزه معرفی کرده است. لذا باید پرسید: این چگونه معجزهایست که اشتباهات ظاهری و محتوایی زیادی دارد که بهائیان به تصحیح آن پرداختهاند؟!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که: در قرآن دلیل معجزه ردّ شده است. دلیلشان این است که چون معجزه مورد تکذیب واقع میشود، حجت ندارد. درحالیکه قرآن معجزه را اتمام حجت بر کافران میداند و تمام پیامبران با وجود تکذیب برخی از افراد، باز معجزات زیادی آوردهاند که این خود دلیل بر حجیت معجزه است.
در یکی از برنامههای شبکهی آئین بهائی به مسألهی آزادی انتخاب دین در فرقهی بهائیت پرداخته شد. ایشان پیروان بهائیت را آزادترین در انتخاب دین معرفی کردند. باید گفت: اولاً: بهائیان نه تنها حق آزادی در انتخاب دین ندارند، بلکه حتی از شنیدن سخنان مخالفانشان منع شدهاند ثانیاً: آزادی دینی با طرد روحانی در بهائیت، کاملاً متناقض است.
بهائیان برای اثبات حقانیت خویش به دلیل تقریر استدلال میکنند، این دلیل که گلپایگانی آن را به خدا هم نسبت میدهد، میگوید اگر کسی ادعایی کرد و کتابی آورد و عدهای به آن گرویدند، نشانهی حقانیت ادعای اوست. این در حالی است که حسینعلی نوری در دفاع از مظلومیت علی محمد شیرازی این استدلال را رد مینماید!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که: حضرت رسول (ص) برای اثبات رسالت خود به معجزه احتجاج نکرده است. در پاسخ باید به آنها گفت: قرآن بزرگترین معجزه و معجزه جاویدان پیامبر اسلام (ص) است و غیر از قرآن ایشان معجزاتی داشتند، مانند: انشقاق قمر، معراج، مباهلهی با اهل کتاب، خبرهای غیبی ایشان و...