بهائیت وشیخیه
نخستوزیر سنگاپور با ارسال پیامی به جامعهی بهائی، ضمن تبریک تولد پیامبرخواندهی بهائیان، تعالیم وی را نماد صلح و وحدت خواند. اما نماد صلح و وحدت خواندنِ پیشوایان بهائی در حالیست که آنان با وحشی خواندن تُرکها، نحس خواندن اهل سوریه، گاو خواندن مردم اروپا و آفریقا، توهین به مسیحیت و شیعیان و...؛ اساساً فاتحهی صلح و وحدت را خواندهاند.
بر خلاف ادعای پیروان مکتب شیخیه؛ علیمحمد شیرازی، بعلاوهی شاگردی علمی نزد رهبران شیخیه، در تحصیل مراحل معنوی نیز متأثر از آنان بوده و در زُهد و گوشهنشینی، به رهبر شیخیه اقتدا داشته است. ریاضت و گوشهگیری علیمحمد شیرازی به قدری مشهود بود که وی، به «سید ذکر» شهرت یافت و کم کم دعانویس و مناجات پرداز شد.
بر اساس آنچه نویسندگان بهائی و غیربهائی نگاشتهاند، علیمحمد شیرازی، از سنّ کودکی، در درس شیخ عابد از شاگردان شیخاحمد احسائی حضور یافت. همین امر موجب سفر او در سنّ بیست سالگی به کربلا و شاگردی او در محضر سیدکاظم رشتی گشت. فاضل مازندرانی از مبلّغان برجستهی بهائیت، علیمحمد شیرازی را به مکتب شیخی بیش از همه نزدیک میدانند.
شبکههای مجازی بهائیت با معرفی تواضع به عنوان اصلی پسندیده، پیشوایان بهائی را به عنوان نمونهای در این زمینه معرفی نمودند. این در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه با مشروط کردن قبولی اعمال بهائیان به رضایت خود، قرار دادن محل سکونتش به عنوان حج بهائیان و قبله قرار دادن محل دفن خویش؛ نمونهی کاملی از تکبّر به شمار میآید.
بر خلاف معرفی اصل اُلفت و محبت به عنوان یکی از تعالیم بهائیت؛ پیشوایان این فرقه، رفتاری در تضاد با این اصل را از خود نشان دادهاند. همچنان که در احوالات شوقی افندی میخوانیم: «مادرش بیمار شد بر بالینش نیامد تا بدرود زندگانی گفت، پس از چندی پدرش نیز که روزگاری در بستر ناتوانی افتاده بود درگذشت و چون ناشناسان به خاک سپرده شد».
شوقی افندی به عنوان رهبر و سومین پیشوای بهائیان، دارای صفات رذیلهی اخلاقی بسیاری بوده است. جناب صبحی (مبلّغ مشهور بهائی و از دوستان نزدیک دوران جوانی شوقی افندی)، شوقی را فردی زناکار و همجنس باز معرفی میکند. این در حالیست که پیشوایان دینی همواره به عنوان بهترین الگویهای جامعهی بشری به شمار میروند.
از جمله وقایعی که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به دست ایشان رقم میخورد، حاکمیت و جهانی نمودن دین اسلام است. این در حالیست که جناب علیمحمد شیرازی (مدعی دروغین مهدویت بهائیان)، نه تنها تلاشی در جهت احیاء و جهانی نمودن دین اسلام از خود بروز نداد، بلکه در مدت کمتر از شش سال، ادعای نسخ اسلام را نیز مطرح کرد!
بهائیان شخصیتی به نام علیمحمد شیرازی ملقب به باب را مهدی موعود و امام دوازدهم شیعیان معرفی میکنند. این در حالیست که با بررسی دقیق روایات اسلامی، هیچکدام از ویژگیهای مهدی موعود و وقایعی که به دست ایشان رقم میخورد را در علیمحمد شیرازی نمیتوان یافت. وقایعی نظیر: جهانی کردن دین اسلام، توسعهی عدالت و حاکمیت اخلاق و عقل.
چندی است که قتلعام بیرحمانهی مسلمانان در کشور میانمار، توسط بوداییان افراطی و ارتش این کشور شدت گرفته است. اما در این بین، فرقهی بهائیت (که خود را گستردهترین آیین در دنیا پس از مسیحیت میداند و بنا به اعتراف منابع بهائی، کشور میانمار رتبهی پانزدهم جمیعتی این فرقه را داراست)؛ در قبال نسلکشی مسلمانان این کشور سکوت کرده است!
بهائیان با استناد به آیهی 35 سورهی اعراف که بر نزول پیامبران اشاره دارد، به اثبات حقانیت پیشوایان خود میپردازند. در پاسخ میگوییم: 1. این آیه حکایت از اصل تشریع، پس از خلقت حضرت آدم (ع) دارد. 2. هدف اصلی آیه، بیان ملازمه میان شرط و جزا است و دلالتی بر وقوع شرط در آینده ندارند. 3. فعل مضارع به خودی خود دلالت بر آینده ندارد.
مبلغان بهائی مدعی شدند: «بهاءالله ذکری را به زندانیان در سیاهچال آموخته بودند که یک دسته میگفتند، قل الله یَکفی مِن کُلِّ شَیء و دستهی دیگر جواب میدادند، و علی الله فلیتوکّل المتوکّلون». اما همانگونه که میدانیم، این ذکر نیز همچون سایر ادعیه و تعالیم بهائیت، کپیبرداری پیشوایان بهائی، از سایر ادیان و مکاتب فکری و ثبت آن به نام خود بوده است.
نهاد رهبری بهائیت در سال 1387، پس از دستگیری سران خود به جرم جاسوسی، اقدام به ارسال نامهای سرگشاده به دادستانی کشور نمود. جالب اینجاست که تشکیلات بهائیت، در سال 1362، پس از دستگیری 22 نفر از اعضای خود به جرم جاسوسی برای اسرائیل نیز، اقدام به نگارش نامه نمود. تشکیلات بهائیت در این نامه، علت مذهبی را دلیل بازداشت سرکردگانش میداند!
مهمترین دلیل بهائیان بر رَد خاتمیت، لزوم عقلی تجدید شریعت به مقتضای زمان است. در پاسخ میگوییم: 1. تغییر دائمی ماده، دلیلی بر لزوم تغییر قوانین نیست. 2. لازمهی نیازمندیهای بشر، تغییر اصول اساسی زندگی او نیست. 3. اسلام برای سلسله مقررات مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی، اصولی کلی مشخص کرده که جزئیات به وسیلهی آن تعیین میشود.
یکی از مراکزی که بهائیان تحت نظر محافل ملّی و محلی از آن برای تبلیغ و فعالیتهای خود استفاده میکنند، مکانی به نام «مشرقالأذکار» یا معبد بهائیان است. اساساً معبد در تمام ادیان محل عبادت است؛ اما از آنجایی که بهائیت دارای جایگاه دینی محکمی میان مردم نیست؛ معبدهای منسوب به آن، تنها ماهیت سیاسی و تشکیلاتی دارند.