بهائیت وشیخیه
مدعی پیامبری بهائیت، بر خلاف ادیان توحیدی، ادعای خدایی و خدا آفرینی کرده است. از اینرو، سرکردگان و مبلّغان بهائی از یکسو تلاش دارند تا ادعاهای الحادی پیامبرخواندهی خود را در انظار عمومی توجیه و تأویل کنند و از سویی دیگر گویا در صدد هستند تا اعتقاد به خدایی و خدا آفرینی پیامبرخواندهی خود را میان اَغنام الله، نهادینه سازند.
نویسندگان بهائی در توجیه حکم رهبران خود به اطاعت محض از حکومتهای مستبد، حکومت را زاییدهی کیفیت اجتماع دانسته و هرگونه اعتراض بر آن را غیرقابل توجیه برشمردند. این در حالیست که در بسیاری از مواقع، توطئهی قدرتهای خارجی، بر خلاف خواست مردم حکومتی را شکل داده و یا انقلابهای مردمی، در پیمودن مسیر خود، به انحراف کشیده شدهاند.
علیمحمد شیرازی به عنوان پیشوای فرقهی بابیت و بهائیت، بر خلاف تصریح آیات و روایات اسلامی، به تحریف ماهیت عالم برزخ پرداخته و آن را حد فاصل ظهور پیامبران دانسته است. این در حالیست که عالم برزخ در متون اسلامی، ماهیتی روشن و غیرقابل تأویل داشته و علیمحمد شیرازی با چنین ادعایی، عملاً غیرالهی بودن ریشهی خود را به نمایش گذارده است.
از آنجا که حسینعلی نوری، پیش از موعد مقرر باب، ادعای پیامبری خود را مطرح کرد، با اعتراض و مخالفت بابیها روبهرو شد. از اینرو، حسینعلی نوری برای فریب پیروان علیمحمد شیرازی، ظهور خود را در امتداد مسلک باب معرفی نمود. این در حالیست که به اعتراف عبدالبهاء، مسلک او تفاوتهای اساسی و مبنایی با علیمحمد شیرازی دارد.
پیشوایان فرقهی بهائی بر خلاف آیات قرآنی معتقدند که حضرت مسیح (علیه السلام) توسط یهودیان به شهادت رسیده است. این ادعای پیشوایان بهائی در حالیست که کتاب آسمانی قرآن صراحتاً قتل حضرت عیسی (علیه السلام) را تکذیب میکند. قرآن میگوید مسیح به صلیب کشیده نشد. بلکه به اذن خدا، امر به دشمنان مشتبه شد و آنان شخص دیگری را به جای حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیدند.
علیمحمد شیرازی، با تصریح نصوص اسلامی به بعث مردگان در قیامت، به مخالفت پرداخته و روز رستاخیز موعود را منکر شده است. این در حالیست که آیات بسیاری بر بیرون آمدن اموات از قبرهایشان در روز قیامت تأکید دارند؛ همچنان که در بیش از 30 آیه واژهی "حشر"، در حدود 30 آیه واژهی "بعث"، در 10 آیه، واژهی "خروج" و مشتقات آنها ذکر شده است.
پیامبر اکرم و معصومین (علیهم السلام) بارها بر امتداد دین مبین اسلام تا روز قیامت تأکید فرمودهاند. از اینرو پیشوایان دینساز بهائیت، برای توجیه ادعای پیامبری خود، به تأویل و تحریف قیامت موعود و تمامی نشانههای آن پرداختهاند. اما با توجه به غیرالهی بودن ریشهی بهائیت، این تأویلها از اختلافات و تناقضات فاحشی برخوردار است.
رهبران بهائی، نفخ صور در منابع اسلامی را به ظهور پیامبرخواندهی بابیت و بهائیت تفسیر نمودهاند. اما از نظر قرآن کریم، با نفخهی صور اول تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند و در مرحلهی دوم، همگی از قبرها برخواسته و به انتظار سرنوشت خود خواهند ماند. این در حالیست که پیشوایان بهائی، هرگونه تأویل نصوص الهی را ممنوع اعلام کردهاند.
مبلّغان بهائی در راستای توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از انجام معجزه و انکار اعجاز بیانی قرآن، به انکار ذکر اعجاز بیانی قرآن در روایات پرداختهاند. این در حالیست که حتی با نادیده گرفتن روایات بسیاری که بر این حقیقت اشاره دارند؛ چگونه میتوان دلالت آیات تحدی قرآن کریم (که یکی از جنبههای آن اعجاز بیانی است) را نادیده گرفت؟!
پیشوایان مسلک بهائیت، برای آنکه نیاز به آئینی جدید را پس از اسلام ضروری جلوه دهند، تلاش دارند تا تعالیم خود را داروی نجاتبخش جهان امروز معرفی کنند. اما در حقیقت عبدالبهاء، با کپیبرداری از متون دینی و مکاتب فکری و انتساب آنها به پدر خود، مدعی بینظیری تعالیم بهائیت شده و آن را داروی نجاتبخش بشر معرفی نموده است.
مبلّغان فرقهی بهائیت در راستای انکار اعجاز بیانی قرآن کریم، با هدف توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از معجزه، مدعی شدند که خدای تعالی، هیچ اشارهای به معجزه بودن آیات قرآن نفرموده است. این در حالیست که بعلاوهی بدیهی بودن اعجاز آیات قرآنی، خدای تعالی بارها به فصاحت و بیمانندی آیات قرآن کریم تصریح نموده است.
پیشوایان بهائی در راستای انکار معاد موعود اسلامی، تلاش نمودند تا قیامت را به قیام قائم (علیه السلام) تفسیر کنند. از اینرو اشراق خاوری با استناد به گفتار شیخ احمد احسایی در کتاب عرشیه، خبر از وقوع قیامتی کبری پس از قیامت صغری (ظهور حضرت قائم) داده است. لذا این استناد، به معنای زیر سؤال بردن تمام ادعاهای بهائیت، در خصوص قیامت است.
پیامبرخواندهی بهائیت، برای توجیه و جلب حمایت بابیها از خود، مدعی شد که مسلک او در امتداد و مکمل مسلک علیمحمد باب میباشد. عزیه نوری در پاسخ به این ادعای برادر خود گفت: اگر احکام باب ناقص بوده که این احکام، توان نسخ اسلام را نداشته و اگر کامل بوده که دیگر چه دلیلی برای نسخ بلافاصلهی آن، توسط حسینعلی نوری وجود داشته است.
مبلّغان بهائیت، در توجیه گفتار توهینآمیز پیامبرخواندهی در خصوص مردم سوریه که در تضاد با آموزهی وحدت عالم انسانی در بهائیت است، شکلگیری امثال داعش در آیندهی سوریه را دلیل این حکم دانستند. اما در پاسخ به این ادعا باید پرسید که آیا وظیفهی پیامبران الهی، تربیت نسل بشری است و یا توهین و کنار زدن آنها؟!