بهائیت وشیخیه
از جمله احکام تأمل برانگیز بهائیت، حکم ایشان برای سارق است، مرحلهی اول: تبعید، مرحلهی دوم: زندان، مرحلهی سوم: گذاردن علامتی در پیشانی او. این حکم با اشکالاتی مواجه است از جمله: 1: حکم کلی بیان شده 2: برای زنان مجازات مشخص نشده 3: داغ زدن بر پیشانی در هیچ دینی سابقه نداشته و... که الهی بودن این حکم و آئین زیر سؤال میرود.
یکی از تعالیم بهائیت، تعلیم الفت دین است که بهائیان مدعیاند باید در دین الفت و محبت وجود داشته باشد و اگر چنین نباشد، دینی وجود ندارد. با نگاهی گذرا به بابیت میبینیم که بنیانگذار آن به این تعلیم اعتقادی نداشته و علاوه بر آن دستور جنگ و قتل و... صادر کرده است. پس بابیت دین نمیباشد و بهائیت نیز چون در ادامهی بابیت است، دین نیست.
آیت الله فاضل لنکرانی، بهائیان را کافر و نجس میداند و فرموده است: سلام کردن ابتدایی به آنها جایز نیست. ایشان غذای بهائیان را نجس و خوردن آن را حرام دانسته است. ازدواج با بهائیان طبق فتوای ایشان باطل است و هر وقت شخصی متوجه شود که همسر او بهائی شده است باید بدون طلاق و فوراً از او جدا شود و ماندن در نزد او حرام است.
تقسیم ارث در میان بهائیان، از احکام تأمل برانگیز این فرقه است که توسط رهبر این فرقه صادر شده، در این حکم سهام مخصوصی برای معلّمِ میّت و نهاد رهبری بیتالعدل در نظر گرفته شده است. این در صورتی است که اشخاص درجه یک نظیر پدربزرگ در رتبهی بعد از بیتالعدل قرار دارند؛ در کل میتوان گفت که این حکم صرفا کسب درآمدی برای رهبران بهائیت است.
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد و این الفت و محبت نه تنها نسبت به خود بهائیان، بلکه باید نسبت به غیر بهائیان نیز وجود داشته باشد. اما با کمی دقت در منابع بهائیان میبینیم که بهائیان نه تنها نسبت به دیگران الفت و محبت نداشتند، بلکه بین خودشان بر سر جانشینی، اختلاف داشتهاند...
از جمله احکام عجیب بهائیان تجویز رِبا توسط سران این فرقه است؛ این حکم مسلک بهائی با اشکلاتی مواجه است از جمله اینکه: ربا مانع احسان و نوع دوستی میشود. همچنین ترویج ربا با عث رکود در اقتصاد میشود، چون تمایل به تجارت کم میشود. و نیز ربا موجب افزایش اختلاف طبقاتی و باعث فساد اقتصاد میشود و جامعه را به زوال میکشاند.
بهائیان به حکم تقلید در مذهب شیعه خُرده میگیرند و آن را باطل میدانند؛ در جواب میگوییم: تقلید از متخصص در جوامع امروزی بسیار ضروری است. بهائیان خود از پیامبر دروغینشان کورکورانه تقلید میکنند، بعلاوه اینکه دستورات رهبرشان بسیار ناقص و محدود است و به بیدینی میانجامد، در نتیجه این تعلیم، همنوایی با استعمار در جهت تضعیف علماء است
همهی پیامبران عظام الهی خود را بندهی خداوند معرفی کردهاند و هرگز از صفات خاص خداوند برای معرفی خود استفاده ننمودهاند. این در حالی است که حسینعلی نوری که مدعی آئین جدیدی است، صفات خدا را به خود نسبت میدهد و خود را به جای خدا معرفی میکند. حال بهائیان که مدعی یگانه پرستی هستند، نمیدانند خدای یگانه را میپرستند یا بهاءالله را؟
از آنجا که مدعیان دروغین بهائیت، برای اثبات ادعای خویش از آوردن ادلهای همچون معجزه ناتوانند، به تکاپو افتادند تا با زیر سؤال بردن معجزات آشکاری چون ید بیضاء و عصای موسی (علیه السلام) آن را فقط در توان فهم اهل معنا قلمداد کنند تا بدین وسیله بتوانند کتب سرشار از اغلاط و اشتباهات ادبی خویش را از جمله معجزات به شمار آورند.
بهائیان برای توجیه ادعای شارعیت باب، با توسل به بعضی از روایات اسلامی مدعی شدهاند که امام دوازدهم شیعیان، مقام شارعیت دارد. در پاسخ باید گفت: اولاً: منظور از تجدید فرائض، احیای سنتهای اسلامی است ثانیاً: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخرین دین آسمانی است ثالثاً: جانشین پیامبر وظیفهاش تبیین دین اسلام است.
معنایی که رهبران بهائی از پلورالیسم میکنند، خلاف اعتقاد ادیان و عقلای عالم است؛ زیرا در نظر ایشان سعادت و درستی حقیقی، مختص یک دین یا مذهب خاصی نیست، بلکه همهی ادیان در آن مشترکند؛ چنانچه عبدالبهاء در اینباره میگوید: «بدان به درستی که سعادت، مختص یک جمعیت و دین خاص نیست، پس اشکالی ندارد که تو بهائی و مسلمان باشی یا بهائی و ماسونی باشی یا بهائی و مسیحی باشی و یا بهائی و یهودی باشی».
بهائیت یک حزب است، نه یک مذهب که مورد پشتیبانی انگلستان و بعد از آن آمریکا بوده و هستند و ماهیتی جاسوسی دارند، زیرا که در سایه رژیم صهیونیستی و با حمایت انگلیس و آمریکا به حیات خود ادامه داده است، البته امام خمینی با سخنان صریح خود از رابطه بهائیت با آمریکا پرده برداشته و تکلیف مردم را با این فرقهی ضاله مشخص نموده است.
از جمله استدلالهای باطلی که بهائیت برای اثبات نبوت پیشوایان خویش به کار میبرند، استدلال به آیهی 15 سورهی غافر است؛ آنها فراز «یلقی االروح... جبرئیل فرستاده میشود» را دال بر عدم ختم نبوت دانستهاند. در پاسخ باید گفت: مراد از روح در این آیه، وحی است و فعل مضارع در این آیه، اصلاً دلالتی بر زمان ندارد تا مراد بهائیان اثبات شود.
بهاییان به دلیل فتنهگری و ایجاد ناامنی و فساد از تحصیل در دانشگاههای ایران منع شده اند. نه تنها مسئولین جمهوری اسلامی ایران، بلکه حتی سران بابی و بهائی نیز پیروان خود را از تحصیل علم و دانش، نهی کردهاند. علیمحمد شیرازی، مبشّر بهائیت میگوید: «تدریس کتابها جایز نیست، مگر کتاب بیان (نوشتهی خود علیمحمد)».