نقد شبهه عدم ختم نبوت در آیه 15 سوره غافر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی برای توجیه و تأیید آیین باطل خود، مدام دست به مغالطه و تحریف در آیات قرآن و روایات اسلامی زدهاند، از جمله این مغالطهها، استدلال ابوالفضل گلپایگانی، مبلّغ مشهور بهائیت، به آیهی 15 سورهی غافر بر عدم ختم نبوت با آمدن پیامبر اسلام و در نتیجه اثبات پیامبری باب و بهاء است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید: «رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ [غافر/15] او دارای درجات رفیع و صاحب عرش است، از طرف خود فرشتهی وحی (روح الامین) را بر هرکس از بندگانش که بخواهد میفرستد، تا مردم را از روز ملاقات (و قیامت) بترساند».
اما کیفیت استدلال گلپایگانی به این آیه: «از جملهی «یلقی الروح» که صیغهی مضارع است، استفاده میشود که رسالت و نبوت، با آمدن رسول اکرم (صلّی اللهعلیه و آله) ختم نشده و در زمانهای بعد، خدای متعال فرشتهی وحی را به شخص دیگری نازل خواهد ساخت».[1]
برای پاسخ دادن به این شبهه لازم است دو نکته را متذکر شویم: اول: اینکه مراد از روح در این آیه، وحی است و چون وحی مایهی زنده شدن قلبها، ترقی و تعالی در حیات اجتماعی بشر است، از این نظر به جای آن، کلمهی روح آورده شده است.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر خود بر این آیه میفرماید: «این روح، همان قرآن و مقام نبوت و وحی است که مایهی حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانی است. قدرت او از یک سوی و رفیع الدرجات بودنش از سوی دیگر، ایجاب میکند که برنامهی تشریع و تکلیف را از طریق وحی اعلام دارد و چه تعبیر جالبی از آن کرده است؛ تعبیر به روح، روحی که مایهی حیات، حرکت، جنبش و پیشرفت است».[2]
دوم: «یوم التلاق» یعنی روز ملاقات خدا و روز جزای اعمال، روزی که خدا و بندگان، اهل زمین و آسمان با هم ملاقات میکنند تا به حساب اعمال رسیدگی شود و آیهی بعد این نکته را به خوبی روشن میکند: « یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ [غافر/16]؛ روزی که مردم ظاهر و آشکارند و هیچ چیز از آنان بر خداوند پنهان نیست. (در آن روز ندا آید:) امروز حکومت برای کیست؟ (و پاسخ آید:) برای خداوند یکتای قهّار».
بنابراین معنای آیهی مورد بحث اینطور میشود: خدا بالا برندهی درجات و صاحب عرش است و به هرکس که بخواهد وحی میفرستد، تا مردم را از روز ملاقات پروردگار بیم دهد؛ بعلاوه اینکه فعل مضارع در این آیه، اصلاً دلالت بر زمان ندارد، فقط استناد فعل را به فاعل و توصیف فاعل به آن کار را بیان میکند و نظری به زمان فعل، که همان فرستادن وحی باشد، ندارد. در نتیجه منظور آیهی مبارکه این نیست که نبوت ختم نشده است، بلکه اصلاً در مقام بیان این موضوع نیست.
پینوشت:
[1]. میرزا ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، ص 136.
[2]. آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 20، ص 53، ذیل آیهی شریفه؛ به نقل از: نرم افزار به سوی حقیقت، مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیهی اصفهان.
افزودن نظر جدید