اسناد
درباره مزار ام حبیبه، زوجه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) توسط صحابه آمده است، هنگامیکه عقیل در خانه اش چاهی حفر می کرد، به سنگی برخورد که بر روی آن نوشته شده بود: قبر امّ حبیبه بنت صخر بن حرب. عقیل آن چاله را پر کرد و بر روی آن اتاقی بنا کرد.
سمهودی در مورد ساخت بنا بر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفته است: «سیره نویسان نقل کردهاند که مردم از قبر پیامبر (تبرکاً) خاک بر می داشتند؛ عایشه دستور داد دیواری بر قبر بسازند.»
وفاء الوفاء، سمهودی، ج2، ص544.
ابن سعد مینویسد: «در عهد رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بر خانه پیامبر دیواری وجود نداشت (به عقیده مسلمانان قبر پیامبر در خانهشان قرار دارد) و اولین کسی که دیواری بر آن ساخت، عمر بود.»
قبور پیامبران زیادی در اطراف بیتالمقدس از جمله قبر حضرت داود در قدس و قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف در شهر الخلیل قرار دارد.
قبل از فتح این شهرها توسط مسلمانان، روی قبور این پیامبران الهی، بناها و ساختمان های بلندی با سنگ های معمولی ساخته شده بود.
ابن کثیر در مورد قبر ابوایوب انصاری می نویسد: «گفته شده ابوایوب در دیوارهی قسطنطنیه مدفون است و بر قبرش مزار و مسجدی است و آن را بزرگ می دارند.»
البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی، ج11، ص254.
خطیب بغدادی می نویسد: «شیخی از فلسطین برایم نقل کرد که بنایی سفید، پایین حصار قسطنطنیه دیده که می گفتند قبر ابوایوب انصاری، صحابی رسول خداست. لذا من نزد آن بنا رفتم و قبرش را در آنجا دیدم، در حالیکه چراغی با زنجیر بر آن آویزان بود.»
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 1، ص495.
زمخشری در تفسیر آیه 21 سوره کهف می گوید: «تصمیم گرفتند بر درب غار، مسجدی بنا کنند تا مسلمانان در آنجا نماز بخوانند و به محل دفن اصحاب کهف تبرک بجویند.»
الکشاف، زمخشری، ج3، ص574.
طبری ذیل آیه 21 سوره کهف می گوید: «مشرکین گفتند: ما بر روی قبر اصحاب کهف، ساختمان یادبودی بنا می کنیم؛ چون آنان فرزندان اجداد ما هستند و خدا را در آن عبادت می کنیم.
در کتاب الموسوعة الکویتیه که دیدگاه های فقهای مذاهب اهل سنت بیان شده است، درباره زینت دادن قرآن کریم به طلا آمده است: «جمهور فقهای اهل سنت، زینت کردن قرآن به طلا و نقره و غیر آن را جایز می دانند، زیرا موجب تعظیم قرآن و عزت دین می شود.»
الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج23، ص219.
در کتابهای رجال و انساب درباره نسب حضرت امّالبنین آمده: «امّ البنین بنت جزام بن خالد بن ربیعة بن الوحید، من بنی کلاب» و نسب شمر چنین است: «شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن الأعور بن عمر بن معاویة و هو الضّباب بن کلاب.»
بخاری دربارهی جسارت عایشه به رسول خدا نوشته است که وقتی آیه «تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ...[احزاب/51] تأخیر انداز نوبت هر یک از همسرانت را که می خواهی و هر یک را که خواستی به سوی خود بپذیر...» نازل شد، به پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) گفت: «پروردگار تو را ندیدم، مگر اینکه
مسند احمد نقل می کند که عایشه گفت: «روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از خدیجه یاد کرد و بسیار او را ستود؛ آنچه از غیرت به زنها می رسد، بر من وارد شد. گفتم: ای رسول خدا! خداوند به جای عجوزه ای از عجوزه های قریش، زنی سرخرو به شما عنایت کرده است.
نسائی از نعمان بن بشیر نقل کرده: «ابوبکر اذن گرفت تا بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وارد شود که ناگهان صدای بلند عایشه را شنید که میگوید: به خدا سوگند من فهمیدم، علی (علیهالسلام) نزد تو از پدرم محبوبتر است. ابوبکر جلو رفت، تا او را سیلی زند و گفت: ای دختر فلان زن!
طبرانی نقل میکند که عایشه گفت: «شبی مشاهده کردم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در رختخوابش نیست. با خود گفتم: او نزد کنیزش ماریه بیتوته کرده است. برخاستم دست به دیوار میکشیدم، تا اینکه او را مشاهده کردم، که ایستاده و نماز میخواند. دستم را داخل موی او کردم، تا ببینم غسل کرده یا نه!