شبه معنویت های بومی
آنچه که از روایات بر میآید این است که اولاً اوصیاء و ائمه و انبیاء همگی دارای معجزات متعدده بودهاند پس هر شخص مدعی امامت باید حائز مقام اعجاز باشد؛ ثانیاً امام زمان (علیهالسلام) برای اثبات حقانیت خود از قدرت اعجاز استفاده میکند. فلذا احمد همبوشی بصری نیز باید حائز مقام اعجاز بوده باشد و همچنین برای قانع کردن دشمنانش و اتمام حجت از برای آنها معجزات خود را علنی و اظهار کند!
قرآن کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی توسط جبرئیل (علیه السلام) بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله)، نازل گردیده است. باید گفت که طاهری درمباحث خود آیات قرآن را بر اساس مشرب و دریافتهای شخصی خویش تفسیر میکند! با توجه به محکمات و متشابهات قرآنی، تفاسیر طاهری مصداق کامل تفسیر به رأی است.
قرآن کریم کتاب سعادت و هدایت است و به همه وقایع مهم انسان که نقش اساسی در سعادت و شقاوت او دارند اشاره کرده است و طبیعی است که به مسئله مهمی چون عالم ذَر که جایگاه بسیار مهمی در حیات فکری و رفتاری او دارد اشاره داشته باشد. محمد علی طاهری سرکرده عرفان موسوم به (حلقه) است که در کتاب «انسان و معرفت» با عنوان آزمون آخر از آن نام میبرد.
طبق روایت موسوم به «حدیث وصیت» و برداشت احمد الکاطع و اعوان وی، ما بایستی دارای بیست و چهار امام بوده باشیم و نه دوازده امام و احمد را سیزدهمین امام بنامیم! حال آنکه این مخالف تمامی آنچیزی است که از آثار نبوی(صلیاللهعلیهوآله) و کلام اهل بیت (علیهمالسلام) برایمان رسیده است. اینکه شیعیان با نام دوازده امامی معروف گشتهاند بقدری معروف است که کل تاریخ را در برگرفته و شکی در آن نیست.
طاهری بدون اطلاع از این منابع موثق شیعی و غیر شیعی و بدون مراجعه و مطالعه آنها و بدون توجه به فوائد و ضرورت مسأله مهدویت، با این تصور که اگر این مطالب صحت داشت، حتماً آگاهی آن به او میرسید، همه چیز را نفی کرده، و به تمسخر میگیرد و البته توصیهاش این است که لزومی ندارد افراد به این حوزه وارد شوند؛ زیرا شبکه شعور کیهانی تعریف صحیحی از این موضوعات ندارد.
رحمت الهی، بیکرانه است و مرزی برای مهربانی خدا نیست؛ (و رحمتی وسعت کلّ شیء.) بشر با استفاده درست از رحمت عام خداوند، شایستگی ورود به میهمان سرای خاص او را در بهشت برین، پیدا میکند.برای نقش واسطه فیض بودن مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه توصیفهای به ظاهر جذاب بیان شده است، که فقط ظاهری فریبنده دارند.
آنچه در مبحث معاد، اهمیت ویژه دارد موضوع «قیامت» است، آغاز واقعه قیامت، مرحلهای است که تسلط بر زمان حاصل میشود. برای توصیف معاد، از این مرحله به بعد این مشکل وجود دارد که همه توصیفات، نوعی توالی را نشان میدهند که وجود زمان را تداعی میکنند؛ در حالی که وقایع مورد توصیف، به رغم این ترتیب، زمانبند نیستند.
سپاس خداوندی را که کتاب را برای هدایت بندگان خود نازل فرمود و هر آنچه که مورد نیاز بشر بود در آن بیان کرد. طاهری تفسیر به رأی خود را همفازی با لوح محفوظ میداند؛ او که به گفته خود، حتی یک بار هم قرآن را نخوانده است، دریافتهای خود از قرآن کریم را باعث افتخار میداند.سخنان طاهری درباره قرآن کریم، برداشت ذوقی و غلط از آن میباشد.
حضرت نوح (علیه السلام) طبق فرمان خدا برای ساختن کشتی آماده شد. تختههایی را فراهم ساخت و آنها را بریده و به هم متصل میکرد، و چندین ماه (بلکه چندین سال) به ساختن کشتی پرداخت. توضیح این که این کشتی، بسیار بزرگ بوده است؛ بعضی نوشتهاند: دارای هفت طبقه و داخل هر طبقه در جهت عرض، دارای نه بخش بوده و به نقل بعضی دیگر؛ دارای سه طبقه بوده است.
احمدالکاطع یا احمد الحسن در قضیه «قصة اللقاء» که در سایت وی موجود است وقتی واژه «رؤیا» را جمع میکند واژه عجیب و غریب «رؤیات» را بکار میبرد. وی احادیث نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) را از روی خود حدیث هم غلط میخواند! در سخنرانی خود تحت عنوان «النصیحة الی طلبة الحوزات» روایت امام صادق را نيز اشتباه قرائت ميكند.
«حدیث وصیت» در کنار ادله واهی احمد و انصار وی پیرامون استخاره و خواب، دیده میشود. وی دلیلی مختص خود را حسب زعم خود در کتب شیعه یافته و سند این روایت نیز طبق گفته وی صحیح است. احمد طی نامهای که به شیعیان نوشته، اصلیترین و بزرگترین دلیل خود مبنی بر صحت دعوی خود را روایتی در کتاب الغیبة طوسی دانسته که اسم آنرا «حدیث وصیت» نام نهاد.
عقیده به تناسخ از هندوستان و چین و اغلب ممالک آسیائی ظهور کرده و کمکم به پارهای از ممالک شرق و غرب هم رسیده است. تناسخ از جمله واژههایی است که علیرغم عاریتی بودن، در عرفان موسوم به حلقه، تفسیر جدیدی یافته است به گونهای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم تازه و جذابی به نام «کالبد ذهنی» پی گیری میشود.
چهرههایی در تاریخ بشریت ظهور کردهاند که یک بار دیدن یا شنیدن توصیفی از آنان، برای اطلاع از وقاحت و بیشرمی بینهایت و شدت مبارزه آنها با حق و حقیقت که یک انساننما میتواند داشته باشد، کفایت میکند.طاهری درباره رسیدن به مقام انسان کامل به صلح با خدا، صلح با هستی، صلح با خود و صلح با دیگران میپردازد. در نتیجه طبق گفتههای او یزید هم دارای جایگاه محترمی است!
انصار احمد بصری (طبق برداشت غلط خود از روایت) میگویند: هر کسی که بهدروغ ادعای امامت و وصایت کند، خداوند عمرش را منقطع ساخته و وی را بِسُرعت از دنیا میبرد! در پاسخ میگوييم كه در روايت، حرف از مرگ آنی نيست. بلكه سخن از كم شدن عمر است. در ثانی، شواهد نشان میدهد كه احمد الحسن اكنون در قيد حيات نيست !