ادب
متصوفه برای انتشار افکار نادرست خویش در طی تاریخ، با ابزار هنری همچون سماع، اشعار صوفیانه، نثرهای مسجّع و استفاده از آلات موسیقی، عقائد نادرست خویش را بین نسلهای مختلف نفوذ دادهاند. اسلام با بعضی از این ابزارها همچون سماع مخالف است، ولی آنها برای پیشبرد افکار خویش از این ابزار استفاده بردهاند.
فرقههای صوفیه بالاترین مقامات را برای اقطاب خویش متصور هستند و همواره در سخنان خود، شأن و جایگاه امام را برای ایشان قائل هستند. اما برخی از این اقطاب، در اعمال و رفتار خود هیچ شباهتی به ائمه اطهار (علیهم السلام) ندارند تا بتوان آنان را به ائمه (علیهم السلام) تشبیه و یا حتی مقایسه کرد. از امیر عارف گرفته که همواره مردم را کتک میزده و آنان را خر میخوانده تا امثال صفی علیشاه و صلاحی که بی ادبی را در حق دیگران تمام کردند.
مدعی پیامبری بهائیت، پیروانش را از انتساب القابی به دیگران، که خود دوست نمیدارند، منع کرده است. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی، انواع و اقسام القاب زشت و زننده را نثار غیربهائیان کرده است. با این حال، پیامبرخواندهی بهائی یا از انتساب چنین القابی به خود استقبال میکرده و یا میان گفتار تا عملش، بسیار فاصله بوده است!