مثنوی معنوی
مولوی معتقد است که مردان الهی با کشته شدن رو به دیدار خدا میروند، پس این جای شادی دارد، نه جای گریه. لذا روز عاشورا را روز شادی میداند نه روز حزن و عزا. علامه جعفری این دیدگاه را نکوهش کرده و معتقد است که با این دیدگاه پس قاتلین حضرت هم باید خدمت بزرگی به حضرت کرده باشند. این دیدگاه دقیقاً خلاف دیدگاه اهل بیت (ع) است، کما اینکه عاشورا را روز شادی دشمنان اهل بیت (ع) میداند.
برخی به اشتباه عقیده دارند که عرفان و تصوف بصورت یکسان استعمال میشوند ولی عده زیادی معتقد هستند عرفان و تصوف با هم متفاوت بوده و هرکدام کارکرد خاص خود را دارد. از میان کسانی که عقیده دارد تصوف و عرفان با هم فرق میکنند، مولوی است. وی در اشعار خود به این امر اشاره کرده است.
در پی واکنش به انتشار پستی در مورد اهانت مولوی به مقام شامخ امامت، بر آن شدیم تا در شروح مختلف مثنوی معنوی فحصی صورت بگیرد تا مطلب به صورت متقن و علمی به مخاطب تقدیم شود.
در طول تاریخ اسلام، افراد مشهوری از علما، دانشمندان و شاعران آثار زیادی نیز از خود برجای گذاشتهاند، اما نکتهای که بسیار حائز اهمیت است، شناخت عقیده درست و معرفت آنان نسبت به اهلبیت (علیهمالسلام) در سراسر زندگی است. لذا افرادی که نسبت به ائمهی معصومین (علیهمالسلام) کوچکترین جسارت و اهانت را داشته باشند، نمیتوان آنان را محب واقعی دانست مانند مولوی که در بعضی از اشعار وی جسارتهایی نسبت به ائمهی معصومین (علیهمالسلام) دیده میشود.
یکی از ناشیانهترین توجیه و تحریف صوفیان در شعر مولوی درباره حضور امام حسین (علیه السلام) در کربلاست، که آیت الله کرمانشاهی به این مطلب اشاره میکند. برخی از صوفیه معتقدند که منظور مولوی از حسین در این شعر حصین بن نمیر است که در مقابل امام حسین (علیه السلام) جنگید. درحالیکه واژه حسین با "سین" و حصین بن نمیر با "صاد" است.