حجیت عقل
عقل سلیم و فطری، عقلی مشترک بین انسانها است و یکی از شرایط تکلیف است. موضوع درک عقل سلیم، مطلق واقعیت است. در معارف دینی، این عقل بیشترین کاربرد را دارد و به نظر می رسد عقلی که در احادیث به عنوان حجّت باطنی مطرح شده، همین عقل است. شکی در حجیت این عقل و یقین برآمده از آن نیست، بلکه عقل سلیم، حجّت دیگر حجّتهاست.
جریان تفسیر بیانی یا همان مکتب ادبی در تفسیر قرآن به دنبال رویارویی با واقعی بودن داستانهای قرآنی است. این جریان که در مکتب نو اعتزال حضور چشمگیری دارد، کمر به زیر سوال بردن حکایتهای قرآن داشته و تا سر حد اخلاقی بودن آنها را پایین میآورد. اما زمانی داستان و حکایتی میتواند به طور موثر در وجود بشریت رسوخ کند که به صورت واقعی مطرح گردد.
جریان نواعتزال به جای آنکه از عقل خود در راستای تحکیم مبانی اسلامی بهره ببرند که همگام با فطرت و عقل سلیم است، بیشتر به دنبال افکار غربگرایانه هستند. سکولاریسم از جمله همین افکار است که مورد تایید این گروه قرار گرفته، در حالی که قرآن کریم پاسخگوی نیازهای بشریت در عرصههای گوناگون است.
بدون شک استفاده از عقل و کسب علم از آن، شایسته است و نومعتزله نیز بر این امر واقف هستند. اما استفاده از این عقل باید در چارچوب خاصی واقع شود که عدم پایبندی به این مساله از سوی نومعتزله سبب انحراف این گروه در خردورزی شده است.
برخی همچون اشاعره معتقدند که تنها خداوند در حُسن بودن و یا قبیح بودن اشیاء دخیل است و این نظریه را تحت عنوان حُسن و قبح شرعی نام بردهاند. اما برخی دیگر همچون شیعه و معتزله آنرا عقلی میدانند. در این میان ابنتیمیه آنرا عقلی میداند، اما در این مسیر به اشاعره توهین کرده و به دیگر مذاهب نسبتهای ناروا داده است.
عقل به عنوان عنصر اساسی در وجود انسان از دیرباز مورد توجه بوده است و جهان اسلام نیز از این قاده مستثنی نیست. اما سلفیها به شدت به آن تاخته و در همین راستا علم منطق را به چالش کشاندهاند.
عقل به مثابه حجت باطنی در راستای بهره گیری تمام انسان ها از سوی خداوند در وجود انسان نهادینه شده است. کاربرد عقل بر همگان آشکار بوده ولی سلف گراها در صدد هستند که با وانمود کردن تقابل میان عقل و کتاب (قرآن) از اعتبار آن کاسته و آن را مورد خدشه قرار دهند. این مقوله در باب مساله کلیت عقل نمود عینی پیدا کرده است.
گاهی مکاشفهای که برای انسان رخ میدهد رحمانی و گاهی شیطانی است که یکی از ملاکهای تشخیص و تمایز بین این دو مکاشفه، عقل است که محتواى مکاشفهی رحمانى کاملا با عقل سازگار بوده و از وهم و بلند پروازىهاى نامعقول و خیالبافى برکنار مى باشد.