نو اعتزال؛ همراه اندیشه جهان غرب
از دیرباز توجه به نقش عقل و دستاوردهای آن مورد توجه تمام بشریت بهخصوص اندیشهورزان بوده است. جهان اسلام نیز این مساله را به وضوح مشاهده کرده و شاید نقطه اوج آن را بتوان در مکتب اعتزال به نظاره نشست. همین توجه به اندیشهورزی زمینهساز ظهور گروهی شد که خود را نومعتزله نامیده و به دنبال ریشهیابی اندیشههای خود در سده نخستین جهان اسلام (یعنی معتزله) هستند. دیری نگذشت که این گروه با طرح مبانی نظری خود، یافتههای علوم بشری را بر وحی مقدم کرده و از آن تحت عنوان سکولاریسم یاد کردهاند.[1] به باور ایشان دینی کردن مسائل اجتماعی، سیاسی و... صحیح نیست.[2]
به عنوان مثال ابوزید در اینباره میگوید: «اسلام ... قابلیت آن را دارد که با مدرنیته هم، سازگار شود.»[3] مجتهد شبستری نیز در اینباره مینویسد: «مسلمانان میتوانند حقوق بشر و دموکراسی را در فرهنگ خود جذب کنند، ... بدون اینکه بیهوده بکوشند از کتاب و سنت، حقوق بشر ... دست و پاشکستهای را بیرون بیاورند.»[4]
این در حالی است که قرآن کریم کتاب زندگی است و این خداوند است که به حکم عقل، قانوننویس اصلی است. این مساله در قالب چند مقدمه مطرح شده است:
الف: انسان برای رسیدن به تکامل در عرصههای سیاسی، اجتماعی و ... به زندگی با همنوعان محتاج است.
ب: زندگی با همنوعان با قانون کامل میسر است.
ج: قانون کامل نیازمند کسی است که انسان را از هر جهت (روحی و جسمی) بشناسد.
د: تنها خداوند است که این توانایی را داراست. چرا که قوانین مطرح شده از سوی بشریت (انسانها) پی در پی در حال شکست است.
پینوشت:
[1]. خلفالله، محمد احمد، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصره، بیجا و بیتا؛ ص 65. سروش، عبدالکریم، بسط تجریه نبوی، ص 111 و 112.
[2]. ابوزید، نصر حامد، لقاء مع نصر حامد ابوزید، اجری الحوار، الزمیله الاوان، به قلم حسن سلمان.
[3]. همان، قرآن به مثابه متن، قرآن به مثابه دیسکورسهای مختلف، (گفت و گو با اکبر گنجی)
[4]. شبستری، محمد مجتهد، قرائت نبوی از جهان 1، وبلاگ دکتر شبستری.
افزودن نظر جدید