تاریخ
بشریت دارای تاریخ پر فراز و نشیبی است. بسیاری قطعات و ادوار از تاریخ بشریت قابل بیان نیست و هرگز بشر دامن خود را از آن نمیتواند پاک کند. وهابیت در ایجاد این ادوار از تاریخ نقش بزرگی داشته است. الیکسی فاسیلیف از ناظران جنایت وهابیت در کربلا است، او میگوید: قساوتهای وهابیان سیریناپذیر بود، تاجایی که درکربلا نهرهای خون جاری شد.
لوئیس دوکورانسی یکی از افرادی است که درباره تاریخ وهابیت دارای تالیفاتی است. او با نوشتن برخی از فجایع وهابیت، پرده از اعمال ننگین وهابیت بر میدارد. یکی از وقایعی که به عنوان سند محکمی در خونآشامی وهابیت در آثار لوئیس دوکورانسی بیان شده است، واقعه کربلا است. او از جنایات وهابیت در حمله به این شهر سخن گفته است.
امروزه در فرهنگ انسانها هر نوع نسلکشی و تجاوز به حیات نوع انسانی خود نمونه یک بیقانونی و بیاخلاقی در جهان بهشمار میرود. جامعه انسانی هرگز در هیچ آیین و مرامی این را نمیپذیرد که نسل بشر در معرض یک کشتار دسته جمعی قرار بگیرد. حقوق و قانون نیز با این حکم عقلانی همراه است. موضوعی که وهابیت با آن در تعارض است.
شنیدن فضائل اهلبیت و مخصوصاً حضرت علی (علیه السلام) برای بسیاری از حاکمان قابل تحمل نبود. نام اهل بیت (علیهم السلام) برای همیشه در تاریخ میدرخشد. هرچند غاصبان حق خلافت تمام تلاش خود را کردند که نام حضرات معصومین (علیهم السلام) و مخصوصاً حضرت علی (علیه السلام) را از بطن جامعه حذف کنند، ولی هرگز موفق به انجام چنین کاری نشدند.
حدود 250 سال پیش و در سال 1157 قمری تفاهم نامهای ننگین، بین محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود امضاء شد تا جهان اسلام را به آشوب بکشند. طبق این قرارداد محمد بن عبدالوهاب با فتوا علیه مسلمین راه را برای دخالت نظامی محمد بن سعود باز میکرد. به این ترتیب دین در خدمت سیاستبازی دغلکارانه آل سعود قرار گرفت.
ابن بشر مورخ سعودی با افتخار جنایات وهابیت را چنین تعریف میکند: «هنگامیکه سعود بن عبدالعزیز به شهر زبیر رسید، همه آن منطقه را ویران کردند و افراد بسیار زیادی را کشتند. بعد از آن به سوی زبیر حرکت کرده و شهر زبیر را محاصره کردند. تمام مراقد و قبور را از جمله مرقد «حسن بصری» و «طلحه» را با خاک یکسان کردند، و هیچ اثری باقی نماند.
در تاریخ آمده است که وهابیان همانند سیل ویرانگر وارد شهر طائف شدند، آنان در کوچه و بازار میگشتند و به زور وارد خانهها میشدند. اموال را غارت میکردند و اهل خانه را میکشتند و جان و مال مسلمین را برخود حلال میدانستند. آنان حتی مفتی شافعی مذهبان و پسران شیخ عبدالقادر الشیبی از خادمان کعبه را نیز کشتند.
تاریخ آکنده از ثبت حوادث و وقایع تلخ و شیرینی است که به عنوان سندی ماندگار و درس عبرتی برای آیندگاه به ثبت میرسد. سیاه برگی از تاریخ آن زمانی رقم خورد که عدهای مانع ثبت و نگارش وصیت پیامبر (ص) در تعیین جانشینی خلافت به جهت فلاح و رستگاری امت شدند که اثر تخریبی آن تا به امروزه، باعث به بیراهه رفتن تعداد زیادی از مردم شده است.
بهشت برینی که خداوند متعال به انسانها وعده داده است به هر بهانهای به دست نمیآید. صرف همسر پیامبر بودن، دلیلی بر بهشتی بودن انسان نیست. برخی از علمای اهل سنت در کتب خود برای اینکه فضائلی در برابر فضائل اهل بیت برای سایر همسران پیامبر بتراشند، دست به جعل روایات متعدد زدند تا بتوانند آنان را هم طراز با خاندان پیامبر قرار دهند.
خباثت و کینه ورزی های بریتانیا در ایجاد ضعف در ممالک اسلامی امری غیر قابل تردید است. حکومت عثمانی که در زمان خود نماینده فکر خلافت و پایه مقاومت در برابر تارج اروپاییها بود سد محکمی در برابر اهداف بریتانیا به حساب میآمد. این خود انگیزه مهمی بود تا بریتانیا به حمایت از فرقهها و تجزیه طلبهایی مانند آل سعود بپردازد.
حسن بن علی سقاف بر این باور است که فرقی بین سلفی و وهابی نیست و هر دو گروه دو روی یک سکّه هستند و اعتقادات مشترکی دارند. وهابیها در داخل جزیرة العرب به وهابی حنبلی معروف میباشند و در خارج جزیرة العرب سلفی نامیده میشوند. وی میگوید: سلفیه معاصر به پیروان ابن تیمیّه حنبلی و مذهب امامان حنابله اهل تجسیم اطلاق میشود.
امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و از جمله ماهوارهها، متاسفانه استکبار به جای استفاده صحیح از آن، با انکار واقعیات در امور مذهبی سعی در به انحراف کشاندن اذهان عمومی دارند؛ ایشان خشم حضرت فاطمه (س) نسبت به خلفاء را امری احساسی و کم اهمیت جلوه دادند و با بیان الفاظ و عباراتی سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات رخ داده دارند.
پیامبر (ص) در حدیث ثقلین تمسک به اهل بیتش را ضامن فلاح و رستگاری بیان فرمودند، در عین حال عدهای از صحابه بدون در نظر گرفتن این موضوع، اقدام به هتک حرمت خانه فاطمه زهرا نمودند و با آوردن هیزم به درب خانه آن حضرت گستاخی را به نهایت رساندند و در ادامه با وقاهت کامل خود را جانشین پیامبر دانسته و به ناحق بر آن جایگاه تکیه زدند.
شخصی نزد عایشه به امیرالمومنین(ع) دشنام داد، اما عایشه نه تنها هیچ عکس العمل منفی در برابر فرد دشنام دهنده نشان نداد، بلکه به نوعی رضایتش را از این عمل، اعلام کرده و به فرد دشنام دهنده گفت که من در مورد ناسزایی که به علی گفتی چیزی به تو نمیگویم. سیاق این حدیث دلالت بر رضایت عایشه از ناسزاگویی به امیرالمومنین(ع) دارد.