بهائیت وشیخیه
قدرتهای استعمار برای نفوذ خود در کشورهای مسلمان و تسلط بر شریانهای حیاتی و سرمایههای ایشان، مهرههایی وفادار، در پوشش دین و فرقه، نظیر بهائیت و وهابیت به عنوان ستون پنجم، برای خود ایجاد کردهاند. با بررسی تاریخ بهائیت از ابتدا تاکنون، شاهد جاسوسی و خوشخدمتی اعضای ایشان به دولتهای استعماری و حمایتهای متقابل از ایشان هستیم.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت» است. برای تحرّی حقیقت، نخست باید تحقیق کرد، سپس با استمداد از علم و عقل، حقیقت را یافت و به آن عمل کرد. بهاءالله معیار عاقل و عالم بودن را پذیرش بهائیت میداند و به بهائیان میگوید: بدون چون و چرا، حرفهای او را بپذیرند! در حالی که اسلام چنین كسانی را به چهارپایان تشبیه میکند.
افراد فرقهی ضالهی بهائیت، از اخلاق نیکو، به عنوان یک حیلهی تبلیغی استفاده میکنند و از این طریق، عدهای را جذب فرقهی خود میکنند، اما باید توجه داشت که در تاریخ و احکام بهائیت شاهد بداخلاقیهای بسیاری هستیم، نظیر جنایات و کشتارهای این فرقه، فحاشی سران آن به یکدیگر و دیگران و حکم غیرانسانی طرد روحانی است.
سرکردگان بهائی و پیروان ایشان، اسلامی را که مدافع حقوق مظلومان عالم و دشمن ظالمان است، دین خشونت معرفی میکنند و آئین دروغین خود را، همچون مسیحیان، دین صلح میدانند، درحالی که پیشوایان آنها دستور دادهاند وقتی قدرت را به دست گرفتید، جز هم مسلکان خودشان، کسی را زنده نگذارند و همه را نابود کنید...
هرگاه دین جدیدی میآید، باید نسبت به ادیان گذشته کاملتر باشد، درغیر اینصورت بعثت دین جدید، لغو و بیهوده خواهد بود. با بررسی آثار باب و بهاء و مقایسهی اصول راستی پیامبران، نظیر ادعای توحید، تأیید پیامبران قبلی، معجزه و... با شریعت اسلام، درمییابیم که آئین بابیت و بهائیت، نه تنها ناقص هستند، بلکه اصلاً این دو دین نیستند.
بهائیت و رژیم پهلوی، که هردو با حمایتهای دولتهای سلطهگر شکل گرفته بودند و خود را مدیون ایشان میدانستند، با شکلگیری حکومت پهلوی در ایران، برای نوکری هرچه بیشتر دولتهای استعمار و برای وطن فروشی با یکدیگر همکاری نمودند. در این موقعیت حساس، علمای شیعه بنابر وظیفهی ملّی و دینی خود به مقابله با ایشان پرداختند.
روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی، بهائیت و اسرائیل را حلقههای یک زنجیر به هم پیوسته میداند و قائل است که سرنوشت آنها به هم گره خورده است و شوقی افندی قائل است که: تأسیس حکومت اسرائیل از فهم مطهر شارع امراللهی (بهاءالله) و مرکز میثاق (عبدالبهاء) صادر و حاکی از پیدایش ملت مستقل در ارض اقدس پس از طی دو هزار سال پدیدار شد.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. با بررسی این تعلیم در متون بهائیت درمییابیم که بهائیان اجازه ندارند به سخنان منتقدین بهائیت دربارهی بهاءالله و خداوند گوش دهند و حقیقت را جستجو کنند، بلکه عمل به این تعلیم را برای غیر بهائیان جائز میدانند، نه برای بهائیان.
در منابع شیعی و سنی، بسیار به وجود و قیام منجی آخرالزمان مژده داده شده است. از اینرو افراد سودجو از غیبت طولانی حضرت سوء استفاده کرده و خود را منجی آخرالزمان خواندهاند. با بررسی نشانههای پیش از ظهور، هنگام ظهور و پس از ظهور، به این نتیجه میرسیم که علی محمد شیرازی به هیچ وجه منجی آخرالزمان و موعود مسلمین نیست.
یکی از معجزات حسینعلیبهاء، پیشبینی «قدرت و عظمت دولت روستزاري» بود. بهائیان تا قبل از سرنگونی تزار در روسیه، از این پیشبینی به عنوان معجزهی رهبرشان یاد میکردند، اما بعد از فروپاشی امپراطوری تزار، کلام رؤسای بهائی با کمال وقاحت، از روس مؤید به روس منحوس تغییر یافت؛ این پیشبینی پیامبر دورغین بهائیان نیز به سرانجام نرسید.
از دلایلی که بابیان و بهائیان بر حقانیت رهبران خود آوردهاند، این است با اینکه در زندان بودند، حرفشان عالمگیر شد و تمام دولتها نتوانستند با ایشان مقابله کنند. در جواب باید گفت: اولاً رهبران ایشان مدت زیادی در زندان نبودند و رهبر بابیان در زندان توبه کرد و ادعایشان عالمگیر نشد. ثانیاً دولتهای استعماری از ایشان حمایت میکردند.
بعد از ایجاد بابیت، ازلیه و بهائیت توسط استعمارگران، انگلیس و روس تزار، آن دو را بین خود تقسیم کردند. ازلیان نصیب انگلیس و بهائیت سهم روس گشت. بعد از تغییر حکومت تزار در روسیه، بهائیت نیز به زیر پرچم انگلستان رفت تا زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا در آن ییروز شد. زین پس بهائیت به آمریکا پناه برده و در خدمت منافع آمریکا گام برمیدارد.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، «تحرّی حقیقت» است، بدین معنی که هر فردی باید جویای حقیقت باشد. بهائیان ادعا دارند این تعلیم ابداع آنهاست، اما با بررسی این تعلیم، مشخص میشود که اولاً دین اسلام صدها سال قبل از پیدایش بهائیت به آن پرداخته است و ثانیاً عبدالبهاء نیز اعتراف میکند این تعلیم در ادیان الهی وجود داشته است.
در روزهایی که ایران در معرض تهاجم نیروهای استعمارگر بود و جوانان غیرتمند ایرانی، زیر گلولههای توپ نیروهای مهاجم، برای دفاع از وطن، در خون خود ميغلطيدند، رهبران بهائی در خیانتی آشکار با حکم به عدم مداخلهی مردم ایران در سیاست و نسخ حکم جهاد و دفاع از وطن، خدمتی بزرگ به اربابان استعمارگر خویش نمودند.