بهائیت وشیخیه
عرفان ثابتی به بهانه ممنوعیت اعلام عضویت در تشکیلات برانداز بهائیت در ایران، بهائیان را بزرگترین کنشگران سیاسی در کشور خواند! اما چگونه کسی که وام دار پیشوایان دروغین و دروغگوی بهائیت است، می تواند جامعه ایران را دروغگو و بهائیان را ساختارشکن معرفی کند؟! و حتی بر خلاف دستور پیشوایان بهائی به کنشگری سیاسی اش افتخار کند؟!
عرفان ثابتی حاصل صداقت در بیان عقیده به بهائیت را موجب زندانی شدن، مصادره اموال و اعدام برخی نزدیکانش در ایران دانست! اما اگر بیان عقیده موجب چنین مجازات هایی بود، چرا شامل شما و سایر بهائیان نشد؟! یا شما دروغ می گویید و باور به بهائیت، مجازاتی در پی ندارد یا اینکه بهائیان در ایران، بزرگترین دروغگویان و پنهان کنندگان عقیده هستند.
تشکیلات بهائیت در حالی مدعی ممنوعیت کسب و کار پیروانش در ایران می شود که شرکت ها و کارکنان بهائی بسیاری در ایران آزادانه فعالیت دارند. شرکت پارس آزما نمونه ای از فعالیت اقتصادی آزادانه بهائیان در ایران است، بهائیانی که (در واقع یا ظاهر) به نص قانون در توطئه نکردن علیه اسلام و انقلاب پایبندند و به اجرای سیاست های تشکیلات بهائیت در ایران نمی پردازند.
عبدالبهاء پیشوای بهائیت به جهت خوش آمدِ شنوندگان و پسند مخاطب، حقایق دینی را دست خوش تغییر و تحریف قرار داده است! او در یک جا ژست روشنفکری گرفته و از لزوم تأویل نص کتُب الهی در ماجرای حضرت آدم و حوا سخن گفته و در جایی دیگر، برای اتقان گفتارش در لزوم پرهیز از نزاع، به این ماجرا استناد کرده است!
عبدالبهایی که نصّ صریح کتُب الهی (در ماجرای حضرت آدم و حوا) را نادیده گرفته، بر خلاف اصول منطقی مسلّم سخن گفته و حتی شعار مسلک بهائی بر ممنوعیت تأویل و ملاک قرار دادن ظاهر کتب الهی را فراموش کرده؛ در واقع زیربنای اعتقادی مسلکش را زده است.
عناصر تشکیلات بهائیت اخیرا خبر از تعطیلی قبرستان بهائیان در تهران دادند، خبری که از سوی مسئولین مربوطه تکذیب شد. تشکیلات بهائیت با انتشار چنین خبرهایی قصد دارند تا ضمن به تقابل کشاندن بهائیان ایران با جمهوری اسلامی، از شهرت و منافع بین المللی آن بهره برده و بر سابقه خیانت آلودش پرده گذاشته و از انجام وظیفه اصلی اش طفره رود.
عناصر تشکیلات بهائی در حالی مدعی دیوارکشی و ممنوعیت ورود به قبرستان بهائیان در تهران شدند که این ادعا توسط مسئولین قبرستان رد شد. اما دیوارکشی در بسیاری از قبرستان ها رایج بوده و با اهدافی نظیر جلوگیری از تجاوز به حریم مجاور صورت می پذیرد. از طرفی سابقه تشکیلات بهائیت در نبش قبر و تخریب قبور بهائیان، لزوم نظارت بر قبرستان آنان را دوچندان می سازد.
تشکیلات بهائیت از استرالیا پیگیر بازپس گیری متصرفات غیرقانونی خود در ایران شد. اما چگونه بهائیتی که شعار بی ارزشی خاک و زمین می دهد، این گونه برای بازپس گیری تصرفات غیرقانونی اش در منابع طبیعی، گناه خیانت به وطن را به جان می خرد!
تشکیلات بهائیت چگونه می تواند به دروغ، مدعی ممنوع المعامله شدن شرکت پارس آزما بخاطر مدیریت بهائی آن شود در حالی که اگر بهائی بودنش مانع بود، از ابتدا مجوزی دریافت نمی کرد و تاکنون به پیشرفت خود بدون هیچ محدودیتی ادامه نمی داد. اگر مصادیق سیاه نمایی بهائیت علیه ایران پیگیری می شد، شاید امروزه شاهد سیل تهمت های بهائیت به انقلاب اسلامی نبودیم.
بهائیان در حالی مهم ترین رسالت علی محمد باب را آگاه ساختن و بشارت به ظهور پیامبرنمای بهائی معرفی می کنند که: 1. رسالتی با امتداد چند سال، آن هم پیش از تحقق وعده هایش معقول نیست. 2. با وعده باب به ظهور دوهزار ساله موعودش در تضاد است. 3. زمینه سازی باب در ایران و اعلام پیامبری بهاء در عثمانی چگونه قابل توجیه است؟!
مبلّغین بهائی تحقق وعده اسلام به برقراری صلح و عدالت را در بشارت علی محمد شیرازی، در عمل به تعالیم بهائیت می دانند! تعالیمی که یا ربطی به وعده های صلح، اتحاد، تمدن سازی و رفاه ندارند یا حتی پیشوایان بهائی خود هم به آن ها عمل نکردند! تعالیمی که بالتبع دیگران هم یا عمل نخواهند کرد یا با عمل به آن ها، طعمی از این وعده ها را نخواهند چشید.
عبدالبهاء در پاسخ به قاضی مسلمان شهر طبریه، یهودیان را به میمون تشبیه کرده است. نویسنده بهائی هم این دیدگاه عبدالبهاء را مطابق با میل پرسشگر و به نوعی تقیه دانسته است. این در حالیست که تقیه حتی برای نجات جان افراد در بهائیت جایز دانسته نشده و سابقه عبدالبهاء در توهین به سایر ادیان و اقوام، این توجیه را از اساس باطل می سازد.
مبلغین بهائی یکی از ویژگی های علی محمد باب را بشارت او به امتداد ظهور پیامبران معرفی می کنند. این در حالیست که نه تنها بشارت دروغین علی محمد باب به امتداد پیامبران پس از اسلام توسط خودش نقض شد، بلکه بشارتش به پیامبر دروغین پس از بابیت هم با بهائیت تطابق نداشت. در نهایت، با ادعای خاتمیت پیامبرنمای بهائی، ریشه بشارات دروغ باب و دلیل حقانیت بابیت و بهائیت زده شد.
مبلّغین بهائی علت انتخاب لقب باب، برای پیشوا و مبشّر ادعایی خود را به علت دروازده بودن او در انتقال به عصرجدید معرفی کردند. این در حالیست که انتخاب و شهرت این لقب برای او، بخاطر ادعای بابیتش (نیابت خاصه اش) برای امام دوازدهم شیعیان بوده است. بابیت و سایر مقاماتی که علی محمد با خوردن سیلی و چند چوب فلک، از آن ها دست شُست.