زرتشت و باستانگرایی
شعار «جمهوری ایرانی» آن هم از سوی باستانگرایان بیش از هر چیز به یک شوخی شبیه است تا واقعیت! چه اینکه با اندکی پژوهش در تاریخ و سیاست به روشنی میتوان دریافت که جریان باستانگرایی هیچ سنخیتی با موضوع جمهوریت ندارد، و از طرفی نظریهپردازان غربی بر این باورند که اسلام شیعی موجب قدرت ایران و ملتهای خاورمیانه است، اما...
ناصر کبیر، از سادات علوی در مازندران و گیلان، در قرن 3-4 هجری خدمات فرهنگی و ادبی بسیاری صورت داد. عملکرد او در کنار نقدهایی که به آن وارد است، یک نمونه مثبت از خدمات متقابل اسلام و ایران به یکدیگر شمرده میشود. ساخت مدارس و تلاش برای ترویج علم و ادب، و برقراری کتابخانهها از جمله این خدمات فرهنگی است.
از نگاه یک مسلمانِ اندیشمند، تاریخ نه برای خودنمایی و نه برای تفاخر، بلکه برای عبرت گرفتن است. امیرالمؤمنین علی (ع) وقتی که به همراهی یاران خود به ایوان مدائن رسیدند، فرمودند: «آنان (شاهان ساسانی) وارث گذشتگان خود بودند، قدرت و عظمت را از پیشینیان خود به ارث بردند. اما پس از مدتی دیگران آمدند و میراث آنان را به ارث بردند! آنان (شاهان ساسانی) شکر نعمت به جای نیاوردند، پس دنیایشان از آنان گرفته شد. پس شما نیز از کفر نعمت برحذر باشید که بدبختی و مصیبت بر شما فرود میآید».
باستانگرایان مدتی پیش در رسانههای خود به دروغ مدعی داستانی شدند که در طبق آن، حضرت علی (ع) شخصی به نام نصیر را برای پرسیدن راه نزد ماهیهای رود فرات فرستادند. در اثر معجزهای (!) یک ماهی به نام کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة، مقام علی (ع) را به نصیر تعلیم داد. پس نصیر قائل به خدا بودن حضرت علی (ع) شد و حضرت علی هم به خاطر کفرگویی نصیر، سر او را از بدن جدا کرد. باستانگرایان دروغگو این داستان را به کتاب بحار الانوار نسبت داده اند. درحالیکه در بحارالانوار چنین روایتی وجود ندارد. بلکه دروغ بودن این داستانپردازیها واضح است.
پس از سقوط حاکمیت ساسانی، آیین زرتشتی نیز رو به ضعف و زوال نهاد و بسیاری از مردم "فرهیخته" ایران، به دلایل مختلف زرتشتیگری را رها کرده، اسلام آوردند. در این میان، مسلمان شدنِ مردم دیلمان (گیلان امروز) نیز قابل توجه است. مردم آن دیار، کاملاً از روی اختیار و در اثر نهضت فرهنگی تبلیغی سادات علوی، و به دست ناصر کبیر (حسن بن على اطروش) در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری، مسلمان و شیعه شدند.
موبدان زرتشتی در حال حاضر هرگونه اعتقاد به توسط و شفاعت را منکرند. اما باید دانست که طبق متون مقدس زرتشتیان (به ویژه گاتها، که مشهور به کهنترین بخش اوستا است)، اعتقاد به توسل و شفاعت امری روشن و مبرهن است که متأسفانه موبدانِ زرتشتی آن را مخفی میدارند، همانگونه که حقایق بسیاری را از حقجویان پنهان میکنند.
اسلامی دینی است که حد و مرز ندارد. در تاریخ موارد بسیاری است که ایرانیان محبت اهل بیت را به جان و دل پذیرفته اند. مانند ابوعبد الله زاذان فارسی که در زمان پیامبر به دنیا آمد و با عنایت امیر المومنین حافظ تمامی قرآن شد.
افرادی که در ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی، به «سید» مشهورند، از نسل حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هستند. بیشتر آنان در قرن 3 هجری وارد ایران شدند و برخی نیز پیش از آن. اما اینکه چرا آنان را «سید» نامیدند به علت حدیث نبوی است که پیامبر فرمودند: «حسن و حسین، دو سید (سرور) جوانان اهل بهشتند». از همین روی، فرزندان آنان به دلیل انتساب به ایشان، و نیز به جهت احترام و ارادت، «سید» نامیده شدند.
موبدان زرتشتی در گذر هزاران سال همواره مروّج خَُوَِیدوده (ازدواج با محارم) بودند. حتی برای مشروعیت بخشیدن به این مسئله توجیهاتی نیز ارائه کردند. در متون تاریخی و ادبی هم مصادیقی فراوان از این موضوع (ازدواج با محارم) وجود دارد، چنانکه اصل این مطلب امری ثابت شده است و هیچ یک از اوستاشناسان و زرتشتیپژوهان معتبر و منصف در آن تردیدی ندارند. جالب است بدانیم که موبدان زرتشتی اصرار فراوان داشته اند که بگویند زرتشت خود مروّج خَُوَِیدوده (ازدواج با محارم) و بسیار علاقهمند به این امر بود!
در باور زرتشتیگری، اهورامزدا، دانا هست، ولی توانا نیست. یا به عبارتی روشنتر، اهورامزدا، قادر مطلق و نیروی بلامنازع در جهان هستی نیست. بلکه ضعف دارد. در آغاز جهان، اهورامزدا ' ترسید ' که اگر نبرد نور و ظلمت در زمان بیکرانه انجام شود، هرآینه اهریمن پیروز میدان خواهد بود. پس زمان کرانهمند را آفرید تا موقعیت را به سود خود برگرداند و بر اهریمن پیروز شود.
علامه طباطبايی: «روايات هر چند مجوس را اهل كتاب خوانده، كه لازمهاش آن است كه اين ملت نيز براى خود كتابى داشته باشد و يا منسوب به يكى از كتابهايى از قبيل كتاب نوح و صُحُف ابراهيم و تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود باشد كه قرآن آنها را كتاب آسمانى خوانده و ليكن قرآن هيچ متعرض وضع مجوس نشده و كتابى براى آنان نام نبرده و كتاب اوستا كه فعلا در دست مجوسيان است نامش در قرآن نيامده، كتاب ديگرى هم كه نامش در قرآن آمده باشد در دست ندارند.»
از جمله مهمترین فعالیتها و جانفشانیهای ایرانیان در راه مذهب تشیع، مبارزه با مدعیان دروغین در عصر غیبت صغری است. درباره آن دوران باید بدانیم که فتنههای بسیاری رخ داد که اگر اراده الهی نبود، هر آینه مذهب تشیع برای همیشه از بین میرفت. فی الواقع، دست خدا از آستین مردان و زنان ایرانی بیرون آمد و مذهب تشیع را نجات داد.
منطق اسلام در اين زمينه، هم در بُعد شعار، هم در تعيين مصاديقِ خوبی و بدی و هم در عملِ الگوهای دينی، بسی كاملتر و نيكوتر از شعائر زرتشتی است. اگر زرتشت میگويد: «پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك»، اسلام پا را فراتر از اين گذاشته، ميگويد: «نيكترين انديشه، نيكترين گفتار و نيكترين كردار» و مصاديق آن را نيز به صورت روشن و دقیق معيّن كرده است.
مهریه در احوال شخصیه زرتشتیان مقوله ای غیر قابل انکار است. هرچند موبدان امروزی جامعه زرتشتیان در اینکه مهریه را اثبات و رد کنند، اختلاف نظر دارند. برخی میگویند مهریه وجود دارد و باید ثبت رسمی شود. اما برخی میگویند که نیازی به این موضوع نیست.